بیایید غدیر را به روش امیرالمؤمنین(ع) جشن بگیریم!
بیایید غدیر را به روش امیرالمؤمنین(ع) جشن بگیریم!
چرا غربگرایان اصرار دارند زنان به ورزشگاه بروند؟
چرا غربگرایان اصرار دارند زنان به ورزشگاه بروند؟
اگر بخواهند یک ملت را تحت سلطۀ غرب قرار بدهند، باید ابتدا فرهنگ غربی را بر آنها تحمیل کنند. به همین دلیل غربگرایان سیاسی اصرار به ترویج غربزدگی فرهنگی دارند. والا در سنت اصیل ایرانی زنان به تماشای زورخانه نمیرفتند (با اینکه سرشار از ادب و اخلاق است) چه رسد به ورزشگاه.
سایت استاد پناهیان
تعطیل نکردن درس طلبههای امام زمان(عج)
تعطیل نکردن درس طلبههای امام زمان(عج)
زینالعابدین قربانی می گوید: در دههی ۱۳۳۰ ایشان [آیت الله مشکینی] مدرس کفایه بودند و ما نیز کفایه را با ایشان میخواندیم. یک روز صبح وقتی که در درس کلاس استاد حاضر شدیم و منتظر آمدن استاد بودیم، خبر آوردند که همسر استاد شب گذشته به رحمت خدا رفته است. ما بعد از شنیدن این خبر گفتیم که اگر همسر استاد فوت کرده قاعدتاً کلاس درس تعطیل است و ما نیز بهتر است به منزل استاد برویم تا در مراسم تشییع جنازه شرکت کنیم. هنوز از کلاس خارج نشده بودیم که استاد تشریف آوردند. با دیدن استاد احساس کردیم که حتماً خبر فوت همسر ایشان شایعه بوده؛ برای همین، موضوع را با خود ایشان در میان گذاشتیم؛ ولی ایشان خبر را تأیید کردند. پرسیدیم: پس استاد مراسم تشییع جنازه چه کار کردید؟ فرمودند: میخواستم درس را تعطیل کنم؛ چندصدنفر از طلبههای امام زمان(عج) درسشان یک روز تعطیل خواهد شد؛ به همین خاطر به خودم اجازه ندادم که بهخاطر تشییع جنازهی همسر من کلاس درس شما تعطیل شود؛ چون اگر تعطیل میکردم نمیدانستم به حضرت چه جوابی باید بدهم. به همین علت روی جنازهی خانم پارچهای کشیدم و آمدم درس را بدهم و بعد بروم مراسم تشییع جنازه را برگزار کنم. و اینچنین هم شد و بعد از پایان کلاس درس استاد، همهی طلبهها همراه استاد به منزل ایشان رفتیم و مراسم تشییع جنازه را برگزار کردیم.
منبع: حوزه نت
قضاوت عجولانه ممنوع
قضاوت عجولانه ممنوع
آبروی مومن بسیار ارزشمند است و باید خیلی مواظب بود تا به آن لطمه ای وارد نشود و نیز نباید به ظاهر و اطلاعات ناقص (بدون اطلاع از جریان) در مورد کسی حکم کرد. شبی شخصی در خیابان سید مهدی قوام را دیده بود که لباس روحانی اش را درآورده و با دختری بدحجاب در حال قدم زدن است. از آن پس هر که را از مریدان سید می دید به او توصیه می کرد سید این طور آدمی است و قابل اعتماد نیست و … لذا از او دور شوید. گذشت تا زمانی که سید وفات نمود. مرد بدگو دید کسی در غم فقدان سید به شدت در حال گریستن است. جلو رفت و به آن مرد گفت: این چنین آدمی این طور جای گریه ندارد … فرد مقابل گفت من چیزی از او دیدم که همین در بزرگواری او کفایت می کند؛ و شروع کرد به تعریف جریانی که از سید میدانست:
سید در ایام فاطمیه ای در محله ای در شمال تهران، ده شب منبر رفت. ده شب که تمام شد و مبلغی به او دادند به دوستی فرمود بیا من امروز پاکت گرفتم و باید جایی برویم. گویا به محله ای در پایین شهر رفت. دید دختری با وضع بدی در خیابان ایستاده. دختر را صدا زد. دختر جلو آمد. سید، دختر را موعظه کرد و به او فرمود: تو جوان هستی چرا این وقت شب اینجا با این وضع می گردی؟ قدر وجود خودت را بدان ،حیف است. دخترم من حاضرم برایت جهیزیه تهیه کنم ولی تو این گونه اینجا … نباشی.
هر سخن از دل بر آید، لاجرم بر دل نشیند
این را که گفت دختر بغض گلویش را گرفت و منقلب شد،یک مرتبه اشک بر صورتش نشست و پاکت پول را گرفت: و گفت: آقا به مادرتان زهرا علیها السلام دیگر گناه نمی کنم.
من مقداری وسایل در مسافرخانه بالا دارم و باید آن ها را بردارم اما الان افرادی گرگ صفت این حوالی هستند. سید لباس روحانی اش را در آورد و با او رفت و خلاصه به او کمک کرد.
بله آن شخص بدگو این صحنه را دیده بود و این گونه بی خبر از جریان، بدگویی سید را کرده بود …
منبع سایت طلبگی تا اجتهاد
دار الاطعامی آیة الله حائری
خدمات ارزنده آیة الله حائری نسبت به مستضعفین
خدمات ارزنده آیة الله حائری نسبت به مستضعفین آیة الله حاج شیخ عبد الکریم حائری، نه فقط به طلاب حوزه علمیه رسیدگی می نمود، بلکه همواره در فکر بینوایان و مستمندان و عامه مردم بوده و از احوال آنهاجویا می شد و به افراد درمانده شهریه می داد. شبهای عید نیز برای فقراء عیدی در نظرمی گرفت. در یکی از سالهایی که قحطی سایه شوم خود را بر کشور افکنده و فقراء درسختی به سر می بردند، «دار الاطعامی» تاسیس کرد که دائما فقراء را اطعام می نمود.
دیگر از خدمات ارزنده ایشان تاسیس مریض خانه ای برای بیچارگان و فقراء بودکه مرحوم «سید الاطباء کهکی» را برای معالجه بیماران به آنجا آورده بود. پس از مدتی که توسط افراد نیکوکار، مقداری پول جمع آوری شد، به پیشنهاد مرحوم حاج شیخ، بیمارستان فاطمی را ساختند و خود ایشان نخستین کلنگ را به دست مبارکشان بر زمین زدند. ساختن «قبرستان نو» در کنار رودخانه، و هم چنین تعمیر دو مدرسه علمیه «دار الشفاء» و «فیضیه» و تاسیس کتابخانه مدرسه فیضیه از فعالیتهای ارزشمند ایشان می باشد. جالب توجه اینجاست که این مرد بزرگ که در زمان حیات خویش آن همه خدمات قابل تقدیر انجام داده بود و وجوه فراوانی به دست مبارکش می رسید، در عین حال پس از درگذشتش تمام اثاثیه اش به 1500 تومان نمی رسید و بیش از این مبالغ نیزمدیون بود که با وجود آن همه پول سهم امام که توسط ایشان پرداخت می شد، حاضرنبود دیون خود را از بیت المال بپردازد، و هنگامی که طلبکاران از این مطلب آگاه شدند، تمام دیون خود را به آن بزرگوار بخشیدند.
حوزه نت
پناهیان: موکبهای اربعین سوئیت نشوند
پناهیان: موکبهای اربعین سوئیت نشوند
پناهیان گفت: پس از سقوط صدام، مردم به طور خودجوش با پای پیاده به زیارت حرم امام حسین (ع) رفتند و این پیاده روی به مرور زمان گسترده تر شد و امروز می بینیم که به پیاده روی میلیونی تبدیل شده است.
وی خاطرنشان کرد: یکی از آثار پیاده روی اربعین حسینی کنار هم قرار دادن ملت ها و نزدیک کردن قلبها به هم بوده است. تمام حرکت های اربعین حسینی از ابتدا تا امروز مردمی و خودجوش بوده است و کسی این حرکتها را مدیریت نکرده است. حتی این مسئله برای علمای نجف هم محل سوال بود که این پیاده روی از سوی چه کسی و ارگان و نهادی مدیریت میشود و دیدند که حرکتی به واقع مردمی است.
این شخصیت فرهنگی و مذهبی افزود: اندیشه انسان در پیاده روی اربعین حسینی باز می شود و برای فهمیدن خیلی از معانی آماده می شود. در بهترین جلساتی که در شهر داریم و حتی جلساتی که در حرمهای مطهر داریم، احساسی که در پیاده روی اربعین وجود دارد را ندیدهام. امروزه که به این پیاده روی میروم حتی به کربلا و حرم هم مشرف نمیشوم و در مسیر میمانم و با مردم صحبت میکنم.
پناهیان با اشاره به نکاتی برای طراحی بهتر موکب های عزاداری ، گفت: موکب هایی که مراسم عزاداری و نماز جماعت را در ورودی برگزار میکنند، با تلفیق این فضا با راهپیمایان، زیبایی خاصی را ایجاد میکنند. اگر این راه را عبادتگاه بدانیم، کنار عبادتگاه هم باید محیط های این گونه وجود داشته باشد و پس از آن و داخل موکب، محل استراحت و امکانات رفاهی قرار داده شود.
وی اظهار کرد: درباره تفکیک محل بانوان و آقایان همیشه ملاحظاتی وجود دارد، اما این تفکیک نباید به صورتی باشد که بانوان خیلی جدا قرار بگیرند و دسترسی آنها به خانواده هایشان سخت شود.
وی با تاکید بر این که با ورود به فصل تابستان باید درباره امانات سرمایشی موکب ها هم فکری شود؛ عنوان کرد: در تابستان پیاده روی بیشتر در شب خوهد بود و مواکب باید برای این تغییرات فکر کنند. امیدوارم در طول زمان حسینیه ها تبدیل به سوییت نشوند و جنبه تشریفاتی پیدا نکنند.
قابل توجه مبلغان؛ کتاب «راز محبوبیت و جاودانگی امام حسین(ع)» منتشر شد +دانلود
قابل توجه مبلغان؛ کتاب «راز محبوبیت و جاودانگی امام حسین(ع)» منتشر شد +دانلود
کتاب راز محبوبیت و جاودانگی امام حسین(ع) به قلم حجت الاسلام والمسلمین محمد مهدی ماندگاری و جمعی از مبلغین حوزه از سوی معاونت فرهنگی و اجتماعی سازمان اوقاف و امور خیریه کشور منتشر شد.
بر اساس این گزارش: این کتاب در چهار فصل «خصوصیات ویژه امام حسین علیه السلام»، «آنکه تو را نشناخت»، «راز محبوبیت و جاودانگی امام حسین علیه السلام» و «چهار رکن امتحان الهی را بشناسیم» و همچنین بخش جداگانه ای با عنوان «مقتل خوانی: اشاره ای به مقاتل سید الشهداء و اصحابش» ویژه مبلغین ماه محرم به چاپ رسیده است.
منبع حوز ه نت
راهکار آیت الله مجتهدی برای ازدواج با جیب های خالی
راهکار آیت الله مجتهدی برای ازدواج با جیب های خالی
توکل این است که چشم آدم به دست این و آن نباشد و فقط به خدا توکل کند. من وقتی طلبه بودم و میخواستم ازدواج کنم، عمهای داشتم که میگفت: چرا میخواهی ازدواج کنی؟ بابات که ندارد کمکت کند، خودت از کجا میخواهی بیاوری؟!
آیتالله مجتهدی رابطه خوبی با طلاب داشت، طوری که فضای گرم و صمیمی بر حوزه علمیهشان حاکم بود. این استاد برجسته اخلاقی، مباحث را چنان رسا ارائه میداد که در دل مینشست؛ به طوری که حتی هماکنون نیز نشستن پای صحبت و کلاس اخلاق ایشان خالی از لطف نیست.
توکل با اسباب منافات ندارد
اگر بگویی من توکلم بر خداست و موتور را بدون قفل در کوچه بگذاری دزد ببرد، این توکل نیست. قفل کن و بعد توکل کن که انشاءلله قفل را باز نمیکنند. دزدها قفل را هم باز میکنند. توکل منافات با اسباب ندارد، نمیتوان توکل کرد که لقمه غذا خود بخود وارد دهان شود، باید دست را بلند کرده و لقمه را در دهان خود بگذاری.
به این سادگیها هم نیست. باید زارع یا کشاورز زمین را شخم بزند، آبیاری کند و کود شیمیایی بزند تا بتواند حاصل بردارد وگرنه در خانه بنشیند و چپقش را چاق کند و به نوههایش بگوید امسال توکل بر خدا صد خروار گندم بر میداریم. نوهها میگویند آقاجون ما ظاهرا قاطی کرده است. اصلا نه تخمی پاشیده، نه کاری کرده است و می گوید می خواهیم صد خروار گندم برداریم. آقاجون ظاهرا زیاد عمر کردهاند و پرت و پلا میگویند.
پاسخ آیتالله مجتهدی به عمه خود که میگفت اگر پول نداری ازدواج نکن
توکل این است که چشم آدم به دست این و آن نباشد و فقط به خدا توکل کند. من وقتی طلبه بودم و میخواستم ازدواج کنم، عمهای داشتم که میگفت: چرا میخواهی ازدواج کنی؟ بابات که ندارد کمکت کند، خودت از کجا میخواهی بیاوری؟!
23 ساله بودم. گفتم که خدا … خدا… . گفت تو که هی بگو خدا… . ما از اول طلبگی خدا گفتیم و توکلمان بر خدا بوده. این تشکیلات همیشه بر توکل میگردیده، حتی به مراجع هم ما رو نیاوردیم که به ما حتی یک مرتبه کمک کنند.
مدرسه آیتالله مجتهدی چگونه بدون پول اداره شد؟
اوایل که این مدرسه را راه انداختیم به طلبههایمان شهریه نمیدادیم، یک کلمه به آیتالله خوانساری بگویم؟ خدمت آقای بروجردی بروم؟ ابدا! توکلم بر خدا بود! برای این تشکیلات و این برنامهها یک ریال از کسی پول نگرفتم، خودشان آمدند دادند.
6 تا خانه اضافه شد به مسجد با توکل بر خدا! کسی میخواست از بازاریها پولدار بیاورد اینجا، پیغام دادم این کار را نکن برای من سبک است. لازم نیست پولدارها اینجا بیایند که از آنها پول بگیریم. عمهام میگفت تو بگو خدا…!
ما از اول خدا گفتیم، کارمان آبرومندانه برگزار شده و به هیچکس هم رو نیانداختهایم. زمانی داماد ما میگفت یکی از علما از من پرسید فلان مدرسه را چه کسی اداره میکند؟ ایشان به مراجع پول هم میدهد! تعجب کرده بود و هاج و واج مانده بود که ما به مراجع پول هم میدهیم و از آنها پول نمیگیریم. خیلی عجیب است!
سایت مشرق
قدردانشان باشیم
مشکلات علما در رساندن حوزه به جایگاه فعلی ? آیه: إِنَّ مَعَ ٱلْعُسْرِ يُسْرًا/ مسلماً با (هر) دشوارى آسانى است شرح/6 حکایت؛ حضرت آیتالله اراکی میفرمودند: در زمان رضاخان مشکلات بسیار بوده است، یکی از مشکلات اینکه آن زمان که نظام بیحجابی اجباری را حکم کرده بود، آقایان علمای اصفهان به قم آمده و چندین ماه در قم ماندند. علمای عصر ما در یکگوشه صحن اجتماع میکردند و سخنرانی میشد و توسلاتی داشتند و رضاخان تمام اینها را میشنید و در دل نگه میداشت و از این میترسید که نکند این علما پیش بروند و مرتب تلفنی با قم در تماس بود و ماجرا را دنبال میکرد تا اینکه قضیه حاج شیخ محمدتقی بافقی پیش آمد که شخصاً آمد قم و توی پلههای مدرسه فیضیه که از درب صحن کهنه باز میشد ایستاد و یک نعرهای زد که تا آخر مدرسه نعرهاش رفت. میگفت فرزندانتان را به آب میاندازم و برمیاندازم، خیلی نعره کشید و رفت، پسازآن شیخ محمدتقی را گرفتند و آن ملعون با دست خودش جلوی ایوان آیینه ایشان را خواباند و شلاق زد و او هم مرتب میگفت یا صاحبالزمان. البته ابتدا حاج شیخ محمدتقی به ضریح حضرت معصومه (س) پناهنده شده بود که رئیس امنیه قم با رفقایش با چکمه وارد حرم حضرت معصومه (س) شدند و هیچ احترامی و اعتنائی هم نکردند و حاج شیخ محمدتقی را گرفتند و بردند امنیه و پس از شلاق زدن در جلوی ایوان آیینه به حبس انفرادی نمور و تنگ و تاریک بردند. برای شام شبش که چیزی نیاورده بودند، دست در کیسه پولش کرده و یک ریال پول بیرون آورد و به زندانبان میگوید این را برای من نخودچی و کشمش بخر و بیاور. نخودچی و کشمش را دو سه شب تناول نمود و با آنها تحمل میکرد و پس از آن که دیگر هیچ نداشته است که رو به آسمان کرده و به خدا میگوید خدایا: آخوندت حرکت دارد و میجنبد اشاره به اینکه تو خود در قرآن روزی هر جبنده و موجود زندهای را تضمین فرمودهای پس حالا که من گرسنهام روزی مرا برسان. نقل میکنند: شب بعدش یک سینی غذا و اطعمهای که تا آن موقع حاج شیخ نخورده و حتی ندیده بود، برایش میآوردند. 1 #آیه_ها_و_آینه_ها (۳۶۹) 1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل @HawzahNews| خبرگزاریحوزه