عاقبت مردی که نزول گرفت( داستان واقعی)
مسلما خداوند دستوراتی که برای ما فرستاده یکی از بهترین دستوراتی هست که می تواند سعادت دنیا وآخرت ما را رقم بزند.خداوند فرموده است از خوردن شراب، گوشت خوک، قمار، ربا(نزول) بپرهیزید. خیلی ها این دستورات را نمی پذیرند و با دلایل پوچ و بی اساس از این دستورات سرپیچی می کنند و دچار اسیب ها وضررهایی می شوند که دیگر قابل جبران نیست.
از اثار مال و لقمه حرام اين است که فرشتگان الهي خورنده اين مال را لعنت مي کنند و از خداي منان محروم شدن از حلال هاي بي شمارش رابراي او طلب مي نمايند.
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: «إِذَا وَقَعَتِ اللُّقْمَةُ مِنْ حَرَامٍ فِي جَوْفِ الْعَبْدِ لَعَنَهُ كُلُّ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَ فِي الْأَرْضِ» هرگاه لقمه اي حرام در شکم بنده اي از بندگان خدا قرار گيرد تمام فرشتگان زمين و آسمان او را لعنت مي کنند.1
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: «اَلْعِبَادَةُ مَعَ أَكْلِ الْحَرَامِ كَالْبِنَاءِ عَلَى الرَّمْلِ» عبادت کسي که حرام خواري مي کند مانند ساختماني است که بر روي شنزاري روان بنا شده باشد.2
این داستان واقعی خانواده ای است که خودم از نزدیک شاهد تبعات مشکلات این خانواده بودم.
چند سال پیش خانواده ای به محله ی ما اومدند و همسایه ی ما شدند. این خونه رو کمیته ی امداد به اونها داده بود. مرد این خانواده به سختی راه می رفت و چشمانش به قدری کم سو شده بود که به زحمت می توانست جلوی خود را ببیند و گوشهایش هم سنگین بود. خانم این خانواده هم دچار اسم، ناراحتی قلب و همچنین چشمانش اب مروارید اورده بود، یکی از دخترانش به خاطر اینکه ناراحتی قلبی داشت ازدواج نکرده بود.
اول خیلی با این خانواده رفت و امد نداشتیم و آنها رو نمی شناختیم یه روز عید به خونمون اومدند.بعد از سلام و احوالپرسی و کمی صحبت پدرم از ناراحتی چشمش و بقیه مشکلاتش صحبت کرد مرد واقعیت تلخی رو بیان کرد که واقعا برای من تکان دهنده بود.
او به پدرم گفت حاج اقا شما ما رو اینجوری نگاه نکنیدزندگی ما اینجوری نبود. من پسر یکی از پولدارای روستامون بودم چند قطعه زمین داشتیم چند تا باغ داشتیم خودم تهران چند تا خونه و چند دهنه مغازه داشتم وضع مالی خیلی خوبی داشتیم. به خاطر مسئله ای از کسی پول قرض گرفتم سروقت نتونستم پولشو بهش برگردونم به هر حال برای خودم اعتباری داشتم گفتم نزول می کنم وپولشو پس می دم همین کار رو هم کردم مرد اشک می ریخت و پدرم اونو اروم می کرد گفت از اونجا بود زندگی من عوض شد کم کم خونه هامو یکی پس از دیگری از دست دادم زنم مریض شد دخترم مریض شد مغازه هامو از دست دادم وقتی اوداشت این حرفها رو میزد باورم نمی شد مگه میشه یه گناه اینقدر اثار داشته باشه اونم تو این دنیا گفت کم کم زنم از غصه مریض شد ومنم چشام کمسو شد کلی قرض و بدهی داشتیم دیگه هیچی برام نمونده بود حالا هم که می بینی یه خونه اونم کمیته امداد بهم داده. با نزول زندگیم عوض شد و همه چیز رو باختم.
بعدها وقتی مادرم به خونشون می رفت و چیزی براشون می برد این خانم با مادرم درد دل می کرد ومدام از مریضیهاش می گفت مادرم حداقل هفته ای دو سه بار به خونشون سرمی زد که اگه چیزی لازم داشته باشند براشون تهیه کنه البته همه ی همسایه ها هم همینطور بودند. مادرم هر وقت از خونشون میومد می گفت امروز مادره مریضه می خوان ببرنش دکتر فردا می گفت پدره برای چشمش باید بره تهران عمل کنه پس فردا می گفت دختره بیمارستان بستریه….
خلاصه: روزی نمی شدکه یکی از اینها بیمارستان نباشند ومرتب دچار مشکلات بودند…
نتیجه:
انسان تا زمانی که شکر گذار نعمتهایی که خداوند به او داده باشد هیچگاه خداوند ان نعمت را از او نمی گیرد ولی این شخص با این همه امکانات که داشت باز به سمت پول نزول رفت.
همانگونه که نزول دادن اثار وعوقب وخیمی به دنبال دارد نزول گرفتن هم باعث از دست رفتن بسیاری از امکانات مادی ومعنوی شخص می شود. اگر افراد از رباخواران پولی نزول نکنند و به خداوند توکل کنند و به معصومین(ع) توسل داشته باشند شایدمدتی به سختی و رنج بیفتند ولی مسلما خداوند درهای رحمتش را به روی این بندگان می گشاید.
شاید خداوند چنین کسانی را بر سراه انسان قرار می دهد تا انسان درس بگیرد.
اینها امتحانی برای بقیه هستند که وقتی چنین افرادی گرفتار شدند ایا دیگران نسبت به این اشخاص احساس مسئولیت می کنند یا نه انها را به حال خودشان رها میکنند.
منبع:
1. الدعوات، ص25
2. عدة الداعي و نجاح الساعي، ص153