سوء تفاهم نسبت به اشخاص
سوء تفاهم نسبت به اشخاص
نهج البلاغه در حوزه ها غریب است
نهج البلاغه در حوزه ها غریب است
زن را برای مرد می خواهند
زن را برای مرد می خواهند
با کدام یک از غسل ها می توان نماز خواند ( یعنی کفایت از وضو می کند )
با کدام یک از غسل ها می توان نماز خواند ( یعنی کفایت از وضو می کند )
جواب : تمام فقها غسل جنابت را به جای وضو کافی می دانند
آیات عظام: خمینی ، خامنه ای ، بهجت : فقط جنابت
آیت الله فاضل : تمام غسلهای واجب
آیات عظام سیستانی ، تبریزی , وحید : تمام غسلهای واجب و مستحب ( مشروط بر آنکه غسل مستحبش وارده باشد)
ثواب جهاد در راه خدا همراه با امام عادل
ثواب جهاد در راه خدا همراه با امام عادل
حدیث : 1
1. امام صادق علیه السلام از پدرانش علیهم السلام از جدش علیه السلام روایت مى نماید که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: جبرییل چیزى گفت که خوشحال و شادمان شدم . او گفت :اگر یکى از افراد امتت در راه خدا جنگ کند، قطرهه اى از آسمان بر او نمى بارد یا دچار سردردى نمى شود، مگر این که در روز قیامت پاداش شهادت خواهد داشت .
حدیث : 2
2. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: یکى از درهاى بهشت ( مجاهدین ) نام دارد. و در حالى که مردم در موقف حساب الهى هستند، آن در باز بوده و آنها در حالى که شمشیرهایشان را به گردنه آویخته و فرشتگان به آنها خوش آمد و مرحبا مى گویند بسوى آن در مى روند. کسى که جهاد را ترک نماید خداوند لباس ذلت ، فقر در زندگى و نابودى دینش را به او مى پوشاند. همانا خداى متعال امتم را با نوک سم رمه اسبانشان و محل نیزه هاى آنان عزیز گردانیداست .
حدیث : 3
3. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: کسى که نامه رزمنده اى را برساند، مثل کسى است که برده اى را آزاد نموده باشد و در ثواب آن جهاد با او شریک خواهد بود.
حدیث : 4
4. امام صادق علیه السلام از پدرانش علیهم السلام نقل مى نماید که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: اسبان جنگجویان اسلام ، همان اسبان بهشتى آنهاست .
حدیث : 5
5. امام صادق علیه السلام از پدرانش علیهم السلام نقل مى نماید که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: همه خیرها در شمشیر و سابه آن است . جز شمشیر چیز دیگرى مردم را اصلاح نمى نماید. و شمشیر کلید بهشت و جهنم است .
آیا قصاص بر خلاف عقل و عواطف انسانى است؟
مهمه بخونید
پرسش :آیا قصاص بر خلاف عقل و عواطف انسانى است؟
پاسخ اجمالی :قصاص مهم ترین عامل باز دارنده در مقابل جنایت است نه تکرار جنایت. زیرا از بین بردن افراد خطرناک، گاه بهترین وسیله براى رشد و تکامل اجتماع است. کما اینکه در قطع عضو فاسد بدن و حرص شاخه هاى مضرگیاه چنین است. در کارایی و به روز بودن قصاص همین بس که در جوامع فاقد قصاص، آمار جنایت فوق العاده بالاست و این نشانگر ناکارآمدی زندان و کار اجباری برای جلو گیری از وقوع جرم وجنایت است.
پاسخ :گروهى که بدون تأمل، بعضى از مسائل جزائى اسلام را مورد انتقاد قرار داده اند، به خصوص درباره مسأله قصاص، سر و صدا راه انداخته، مى گویند:
1 ـ جنایتى که قاتل مرتکب شده بیش از این نیست که انسانى را از بین برده است، ولى شما به هنگام قصاص همین عمل را تکرار مى کنید!.
2 ـ قصاص جز انتقام جوئى و قساوت نیست! این صفت ناپسند را باید با تربیت صحیح از میان مردم برداشت، در حالى که طرفداران قصاص هر روز به این صفت ناپسند انتقام جوئى روح تازه اى مى دمند!
3 ـ آدم کشى گناهى نیست که از اشخاص عادى یا سالم سرزند، حتماً قاتل از نظر روانى مبتلا به بیمارى است و باید معالجه شود و قصاص دواى چنین بیمارانى نمى تواند باشد.
4 ـ مسائلى که مربوط به نظام اجتماعى است باید دوش به دوش اجتماع رشد کند، بنابراین قانونى که در هزار و چهارصد سال پیش از این پیاده مى شده نباید در اجتماع امروز عملى شود!
5 ـ آیا بهتر نیست به جاى قصاص، قاتلان را زندانى کنیم و با کار اجبارى از وجود آنها به نفع اجتماع استفاده نمائیم؟ با این عمل، هم اجتماع از شرّ آنان محفوظ مى ماند و هم از وجود آنها حتى المقدور استفاده مى شود… اینها خلاصه اعتراضاتى است که پیرامون مسأله قصاص مطرح مى شود.
پاسخ: دقت در آیات قصاص، در قرآن مجید، جواب این اشکالات را روشن مى سازد؛ در آیه ١٧٩ سوره بقره می خوانیم: «وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الأَلْبابِ». زیرا از بین بردن افراد مزاحم و خطرناک، گاه بهترین وسیله براى رشد و تکامل اجتماع است، و چون در این گونه موارد مسأله قصاص ضامن حیات و ادامه بقا مى باشد شاید از این رو قصاص به عنوان غریزه در نهاد انسان گذارده شده است. نظام طب، کشاورزى و دامدارى همه و همه روى این اصل عقلى (حذف موجود خطرناک و مزاحم) بنا شده؛ زیرا مى بینیم به خاطر حفظ بدن، عضو فاسد را قطع مى کنند، و یا به خاطر نمو گیاه شاخه هاى مضر و مزاحم را مى برند.
کسانى که کشتن قاتل را فقدان فرد دیگرى مى دانند تنها دید انفرادى دارند، اگر صلاح اجتماع را در نظر بگیرند و بدانند اجراى قصاص، چه نقشى در حفاظت و تربیت سایر افراد دارد، در گفتار خود تجدید نظر مى کنند. از بین بردن این افراد خون ریز در اجتماع همانند قطع کردن و از بین بردن عضو و شاخه مزاحم و مضر است [بلکه بسیار مهم تر است؛ زیرا شاخه مضر بدون اختیار روییده اما فرد خون ریز با اختیار اقدام به جنایت کرده و قصاص بهترین عامل بازدارنده است] لذا به حکم عقل باید آن را قطع کرد، و ناگفته پیدا است که تاکنون هیچ کس به قطع شاخه ها و عضوهاى فاسد و مضر اعتراض نکرده است، این در مورد ایراد اول.
در مورد ایراد دوم، باید توجه داشت اصولاً تشریعِ قصاص هیچ گونه ارتباطى با مسأله انتقام جوئى ندارد؛ زیرا انتقام به معنى فرونشاندن آتش غضب به خاطر یک مسأله شخصى است، در حالى که قصاص به منظور پیشگیرى از تکرار ظلم و ستم بر اجتماع است و هدف آن عدالت خواهى و حمایت از سایر افراد بى گناه مى باشد.
در مورد ایراد سوم، که قاتل حتماً مبتلا به مرض روانى است و از اشخاص عادى ممکن نیست چنین جنایتى سر بزند، باید گفت: در بعضى موارد این سخن صحیح است و اسلام هم در چنین صورت هائى براى قاتل دیوانه یا مثل آن حکم قصاص نیاورده است، اما نمى توان مریض بودن قاتل را به عنوان یک قانون و راه عذر عرضه داشت؛ زیرا فسادى که این طرح به بار مى آورد و جرأتى که به جنایتکاران اجتماع مى دهد براى هیچ کس قابل تردید نیست، و اگر استدلال در مورد قاتل صحیح باشد در مورد تمام متجاوزان و کسانى که به حقوق دیگران تعدى مى کنند نیز باید صحیح باشد؛ زیرا آدمى که داراى سلامت کامل عقل است هرگز به دیگران تجاوز نمى کند، و به این ترتیب تمام قوانین جزائى را باید از میان برداشت و همه متعدیان و متجاوزان را به جاى زندان و مجازات به بیمارستان هاى روانى روانه کرد.
اما ایراد چهارم، که رشد اجتماع قانون قصاص را نمى پذیرد و قصاص تنها در اجتماعات قدیم نقشى داشته اما الآن قصاص را حکمى خلاف وجدان مى دانند که باید حذف شود، پاسخ آن یک جمله است و آن این که: ادعاى مزبور در برابر توسعه وحشتناک جنایات در دنیاى امروز و آمار کشتارهاى میدان هاى نبرد و غیر آن ادعاى بى ارزشى است، و به خیال بافى شبیه تر است، و به فرض که چنین دنیائى به وجود آمد، اسلام هم قانون عفو را در کنار قصاص گذارده، و هرگز قصاص را راه منحصر معرفى نکرده است. مسلماً در چنان محیطى مردم خود ترجیح خواهند داد که قاتل را عفو کنند، اما در دنیاى کنونى که جنایاتش [به خاطر بی توجهی به این قانون و] تحت لفافه هاى گوناگون قطعاً از گذشته بیشتر و وحشیانه تر است حذف این قانون، جز این که دامنه جنایات را گسترش دهد اثرى ندارد.
و در مورد ایراد پنجم، باید توجه داشت هدف از قصاص همان طور که قرآن تصریح مى کند، حفظ حیات عمومى اجتماع و پیشگیرى از تکرار قتل و جنایات است، مسلماً زندان نمى تواند اثر قابل توجهى داشته باشد (آن هم بعضى از زندان هاى کنونى که وضع آن از بسیارى از منازل جنایتکاران بهتر است) و به همین دلیل، در کشورهائى که حکم اعدام لغو شده، در مدت کوتاهى آمار قتل و جنایت فزونى گرفته، به خصوص اگر حکم زندانى افراد ـ طبق معمول ـ در معرض بخشودگى باشد که در این صورت جنایتکاران با فکرى آسوده تر و خیالى راحت تر دست به جنایت مى زنند.(1)
پی نوشت :
(1). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج
ازدواج یعنی فرموش کردن من
ازدواج فراموشی من
اربعین حسینی رعب در دل دشمن
اربعین حسینی رعب در دل دشمن
#نامه_ای_به_دخترم
#نامه_ای_به_دخترم
حتما باید مادر یه دختری باشی تا بتونی براش نامه بنویسی اما نه، میتونی مادر نباشی ولی نامه ات رو برای دختری که مادر نداره بنویسی
چقدر سخته که همه ی مادرا موقع خواب برای دخترشون قصه بگن و اروم اروم دست رو سرشون بکشن اما تو تنها به رختخواب می ری و می خوابی و برای ارامشت ذکری به لب داری. مادرا صبح با عزیزم دخترم بچه هاشون رو برای نماز بیدار می کنن ولی تو به خدا میگی خدایا خواب نمونم بیدارم کن همه ی مادرا وقتی می خوان بچه هاشون رو راهی مدرسه کنند کیفشون رو اماده میکنند وسایل خوراکی می ذارند کفششون رو جلوی در می ذارند اما تو کیف بابا رو اماده می کنی کفششو جلوی در می ذاری
وقتی دخترا برمی گردند خونه غذاشون امادهست کلی با ناز کردن غذا می خورند اما تو باید تازه غذا درست کنی عزیزم تو هم دختر این روزگاری و هم مادر اینده خوش به حالت.