پیام های ادعیه روزانه ماه مبارک رمضان
پیام های ادعیه روزانه ماه مبارک رمضان
یکی از موضوعات قابل بحث در ماه مبارک رمضان، ادعیه روزانه این ماه است. هر یک از دعاهای این ماه حاوی چند پیام تربیتی است. در این مقاله از هر دعای روزانه، یک پیام گزینش شده و مطالبی جهت ارائه یک سخنرانی، به صورت مختصر و فشرده بیان شده است. مبلغان محترم می توانند مطالب مربوط به هر روز را با عنایت به دعای آن روز که در مفاتیح الجنان آمده است، براساس ذوق و سلیقه خود به عنوان یک سخنرانی ارائه کنند.
× × ×
روز اول: هوشیاری
نشانه های غفلت
1 - پند نگرفتن از حوادث دنیا: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «اغفل الناس من لم یتعظ بتغیر الدنیا من حال الی حال (1) ; غافلترین مردم کسی است که از دگرگونی های دنیا پند نگیرد.»
دلت گر که یک لحظه غافل نشیند
خدنگ بلا بر دل دل نشیند
سر شب سر قتل و تاراج داشت
سحرگه نه تن سر نه سر تاج داشت
2 - بیهوده گذراندن عمر: قال علی علیه السلام: «کفی بالمرء غفلة ان یضیع عمره فیما لا ینجیه (2) ; تضییع عمر در راهی که موجب نجات انسان نمی شود، برای غفلت کفایت می کند.»
ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
3 - سرگرمی (بی فکری): قال لقمان لابنه: «للغافل ثلاث علامات: اللهو و السهو و النسیان; (3) لقمان به فرزندش گفت: غافل سه نشانه دارد: سرگرمی، حواس پرتی، فراموشی.»
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
نتایج غفلت:
1 - نادانی: قال علی علیه السلام: «من غفل جهل; (4) غافل نادان است.»
2 - قساوت قلب: قال الباقر علیه السلام: «ایاک والغفلة ففیها تکون قساوة القلب; (5) از غفلت بپرهیز، زیرا در آن قساوت قلب است.»
3 - هلاکت: قال علی علیه السلام: «من طالت غفلته تعجلت هلکته; (6) کسی که غفلتش طولانی شد، زود هلاک می شود.»
4 - مردن قلب: قال علی علیه السلام: «من غلبت علیه الغفلة مات قلبه; (7) کسی که غفلت بر او غلبه کرد قلبش می میرد.»
5 - از دست دادن بصیرت: قال علی علیه السلام: «دوام الغفلة تعمی البصیرة; (8) ادامه غفلت بینش را کور می کند.»
6 - خسران: قال علی علیه السلام: «من حاسب نفسه ربح و من غفل عنها خسر; (9) کسی که نفس خویش را محاسبه کند، سود برد و آنکه از آن غفلت ورزد زیان بیند.»
عوامل غفلت
1 - اموال و اولاد: قرآن کریم می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر الله » (10) ; «ای اهل ایمان! مبادا هرگز مال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل کند.»
2 - امکانات رفاهی: قرآن کریم می فرماید: «و لکن متعتهم و آبائهم حتی نسوا الذکر» (11) ; «لکن تو این کافران و پدرانشان را متمتع به دنیا و نعمت های دنیا گردانیدی تا آنکه از فرط سرگرمی به دنیای فانی، ذکر و قرآن تو را فراموش کردند.»
3 - فزونی طلبی: «الهکم التکاثر» (12) ; «بفریفت شما را فزونی جستن.»
این نوبت توست دیگرت نوبت نیست
این فرصت توست دیگرت فرصت نیست
بر خاک مریز باوه هستی را
چون جام تهی شد دگرت مهلت نیست (13)
روز دوم: قرآن
جایگاه قرآن
«لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیة الله » (14) ; «[ای رسول ]اگر ما این قرآن را بر کوه نازل می کردیم مشاهده می کردی که کوه از ترس خدا خاشع و ذلیل و متلاشی می گشت.»
برخی از ویژگی های قرآن
1 - وسیله رحمت و هدایت: «هدی و رحمة للمؤمنین » (15) ; «هدایت و رحمت برای مؤمنان است.»
2 - رهبر: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «علیکم بالقرآن فاتخذوه اماما قائدا; (16) بر شما باد به قرآن، آن را پیشوا و رهبر خویش قرار دهید.»
3 - برترین گفتار: «الله نزل احسن الحدیث » (17) ; «خداوند برترین گفتار را نازل کرد.»
4 - شفای دردها: «ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة » (18) ; «ما آنچه از قرآن می فرستیم شفای دل و رحمت است.»
5 - جامعیت: قال رسول الله صلی الله علیه و آله «من اراد علم الاولین و الاخرین فلیقرء القرآن; (19) هر کس علم اولین و آخرین خواهد، قرآن بخواند.»
ملا صدرا در مقدمه تفسیر سوره مبارکه واقعه می فرماید: «بسیاری به مطالعه کتب حکما پرداختم تا آنجا که گمان کردم کسی هستم ولی همین که چشم بصیرتم باز شد، خود را از علوم واقعی خالی دیدم، در آخر عمرم به فکر فرو رفتم که به سراغ تدبر در قرآن و روایات محمد و آل محمد بروم. من یقین کردم که کارم بی اساس بوده است. زیرا در طول عمرم به جای نور در سایه ایستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله کشید تا رحمت الهی دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبر در قرآن کردم، در خانه وحی را کوبیدم درها باز شد و پرده ها کنار رفت و دیدم فرشتگان به من می گویند: سلام علیکم طبتم فادخلواها خالدین. من که اکنون دست به نوشتن اسرار قرآن زده ام، اقرار می کنم که قرآن دریای عمیقی است که جز با لطف الهی امکان ورود در آن نیست ولی چه کنم عمرم رفت، بدنم ناتوان، قلبم شکسته، سرمایه ام کم، ابزار کارم ناقص و روحم کوچک است.» (20)
مرحوم فیض کاشانی در رساله انصاف می فرماید: «من مدت ها در مطالعه مجادلات متکلمین فرو رفتم و کوشش ها کردم ولی همان بحث ها ابزار جهل من بود. مدت ها در راه فلسفه به تعلم و تفهم پرداختم و بلند پروازی هایی را در گفته هایشان دیدم، مدت ها در گفت و گوهای این و آن بودم، و کتاب و رساله ها نوشتم و گاهی میان سخنان فلاسفه و متصوفه و متکلمین جمع بندی می کردم و حرف ها را به هم پیوند می دادم، ولی در هیچ یک از علوم دوایی برای دردم و آبی برای عطشم نیافتم. بر خود ترسیدم و به سوی خدا فرار و انابه کردم، تا خداوند مرا از طریق تعمق در قرآن و حدیث هدایتم کرد.»
امام خمینی رحمه الله می فرماید: «و این جانب از روی جد; نه تعارف معمولی می گویم که از عمر به باد رفته خود تاسف دارم. شما ای فرزندان برومند اسلام! حوزه ها و دانشگاه ها را به شؤونات قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن توجه دهید، تدریس قرآن را در هر رشته ای محط نظر و مقصد اعلی (نه در حاشیه) قرار دهید. مبادا خدای نخواسته در آخر عمر که ضعف و پیری بر شما هجوم کرد از کرده ها پشیمان و تاسف بر ایام جوانی بخورید همچون نویسنده.» (21)
روز سوم: جهالت
برخی از نتایج جهل
1 - انحراف عقیدتی: «یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیة » (22) ; «به خداوند گمان ناروا می برند، گمان جاهلیت.»
2 - خودبزرگ بینی
3 - خود محوری
4 - تخطئه دیگران
5 - گمراه دانستن دیگران
6 - انکار و تکذیب
7 - لجاجت
8 - خودپسندی
قال علی علیه السلام: «ان الجاهل من عد نفسه بما جهل من معرفة العلم عالما و برایه مکتفیا و لمن خالفه مخطیا و لمن لم یعرف من الامور مضللا و اذا ورد علیه من الامر ما لا یعرفه انکره و کذبه و کان للحق منکرا و فی اللجاجة متجریا و عن طلب العلم متکبرا; (23) نادان کسی است که خود را نسبت به نادانسته هایش دانا شمارد و نظر خود را کافی بداند، هر کس با وی مخالفت کند او را در اشتباه پندارد و ناآگاهان را گمراه کند، هرچه را نداند انکار و تکذیب کند، حقیقت را انکار نموده و در لجاجت جری باشد و در طلب دانش، خودپسندی کند.»
پند گفتن با جهول خوابناک
تخم افکندن بود بر شوره خاک
چاک حمق و جهل نپذیرد رفو
تخم حکمت کم دهش ای نیکخو
زانکه جاهل جهل را بنده بود
هر چه پندش می دهی او نشنود (24)
روز چهارم: چشیدن حلاوت ذکر خدا
آثار یاد خدا
1 - قوت روح: قال علی علیه السلام: «مداومة الذکر قوة الارواح; (25) مداومت یاد خدا موجب قدرت جان هاست.»
2 - زنده دلی: قال علی علیه السلام «فی الذکر حیاة القلوب.» (26)
3 - روشنی قلب: قال علی علیه السلام: «علیک بذکر الله فانه نور القلوب.» (27)
4 - اطمینان قلب: قال تعالی: « الا بذکر الله تطمئن القلوب.»
در مناجات الذاکرین می خوانیم:
«الهی لولا الواجب من قبول امرک لنزهتک من ذکری ایاک علی ان ذکری بقدری لا بقدرک … الهی فالهمنا ذکرک فی الخلا و الملا و اللیل و النهار و الاعلان و الاسرار و فی السراء و الضراء و انسنا بالذکر الخفی … استغفرک من کل لذة بغیر ذکرک; (28)
خدایا اگر امر تو نبودی، من تو را منزه تر از آن می دانستم که ذکر تو کنم، چون ذکر من به قدر توان من است نه به قدر مقام تو … خدایا ذکرت را در خلوت و جلوت و شب و روز و در ظاهر و باطن و در حال خوشی و ناخوشی به ما الهام فرما و ما را به ذکر خفی مانوس کن … خدایا از هر لذتی غیر از لذت یاد تو طلب بخشش می کنم.»
روز پنجم: عبادت
قال تعالی: «یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون » (29) ; «ای مردم، خدایی را بپرستید که آفریننده شما و مخلوقات قبل از شماست، باشد که پارسا و منزه شوید.»
گام اول در بندگی
امام رضا علیه السلام می فرماید: «اول عبادة الله معرفته و اصل معرفة الله توحیده (30) ; اولین گام بندگی، شناخت خدا و اصل شناخت او به توحید است.»
جایگاه عبادت
1 - هدف خلقت: قال تعالی: «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون » (31) ; «جن و انس را خلق نکردم مگر برای اینکه مرا بپرستند.»
2 - رستگاری: قال علی علیه السلام: «العبادة فوز; (32) عبادت رستگاری است.»
3 - نشانه عنایت خداوند: قال علی علیه السلام: «اذا احب الله عبدا الهمه حسن العبادة; (33) وقتی خداوند بنده ای را دوست بدارد خوب عبادت، کردن را به او می آموزد.»
4 - بهترین وسیله تقرب به خدا: قال علی علیه السلام: «ما تقرب متقرب بمثل عبادة الله; (34) هیچ چیز مانند عبادت انسان را به خدا نزدیک نمی کند.»
شرایط عبادت
1 - فهم دین: امام سجاد علیه السلام: «لا عبادة الا بالتفقه; (35) عبادتی کامل نیست مگر با فهم.»
2 - آگاهی: قال علی علیه السلام: «لا خیر فی عبادة لا علم فیها; (36) عبادتی که با آگاهی همراه نباشد، خیری در آن نیست.»
3 - حضور قلب: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «اعبد الله کانک تراه فان کنت لا تراه فانه یراک; (37) خدا را آن گونه عبادت کن که گویا او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند.»
روز ششم: گناه
بعضی از گناهان
1 - ترک واجبات: قال الصادق علیه السلام: «لا ینظر الله الی عبده و لا یزکیه لو ترک فریضة; (38) بنده ای که یکی از واجبات را ترک کند، خداوند به او نظر رحمت نمی کند و او را پاک نمی کند.»
2 - حرام خواری: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «اذا وقعت اللقمة من حرام فی جوف العبد لعنه کل ملک فی السموات و الارض; (39) هرگاه لقمه حرامی در شکم بنده قرار گیرد، ملائک آسمان و زمین او را لعنت می کنند.»
3 - سحر: قال علی علیه السلام: «من تعلم شیئا من السحر قلیلا او کثیرا فقد کفر; (40) هر کسی چیزی از سحر یاد بگیرد، زیاد باشد یا کم کافر شده است.»
4 - کمک به ستمگران: قال الصادق علیه السلام: «من الکبائر معونة الظالمین و الرکون الیهم; (41) کمک به ستمگران و میل به آن ها از گناهان کبیره است.»
کسی که نمی تواند ترک گناه کند چه کند؟
شخصی خدمت وجود مقدس حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام رسید و گفت: من مرد گناهکاری هستم که صبر از گناه ندارم، مرا موعظه کن.
حضرت فرمود: با پنج شرط هرچه می خواهی گناه بکن:
1 - روزی خدا را نخور، هر چه می خواهی گناه کن: «لا تاکل رزق الله و اذنب ما شئت.»
2 - جایی پیدا کن که خدا تو را نبیند و هر چه می خواهی گناه کن: «اطلب موضعا لا یراک الله و اذنب ما شئت.»
3 - از ولایت خدا خارج شو و هر چه می خواهی گناه کن: «اخرج من ولایة الله و اذنب ما شئت.»
4 - جان به عزرائیل نده و هر چه خواهی گناه کن: «اذا جاءک ملک الموت لیقبض روحک فادفعه عن نفسک و اذنب ما شئت.»
5 - به جهنم نرو و هر چه می خواهی گناه کن: «اذا ادخلک مالک النار فی النار فلا تدخل فی النار و اذنب ما شئت.» (42)
وای بر حال کسی که آحادش بیش از اعشارش باشد
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «ان الله تعالی قال: الحسنة عشرا و ازید و السیئة واحدة و اغفر فالویل لمن غلبت آحاده اعشاره; (43)
خداوند ثواب را ده برابر و بیشتر از ده برابر پاداش می دهد اما کیفر گناه یکی بیش نیست، آن هم ممکن است بخشیده شود. پس وای به حال کسی که یکی های او از ده هایش بیشتر باشد.»
روز هفتم: نماز
وجوب نماز
قال تعالی: «ان الصلوة کانت علی المؤمنین کتابا موقوتا» (44) ; «نماز برای اهل ایمان حکمی واجب و لازم است.»
اهمیت نماز
1 - مقدم بر اعمال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «اول ما ینظر فی عمل العبد فی یوم القیامة فی صلاته; (45) اولین چیزی که روز قیامت در اعمال بنده مورد توجه قرار می گیرد، نماز اوست.»
2 - وسیله تقرب: قال علی علیه السلام: «الصلوة قربان کل تقی; (46) نماز وسیله تقرب هر پرهیزکاری است.»
3 - بهترین اعمال: قال علی علیه السلام: «اوصیکم بالصلاة و حفظها فانها خیر العمل; (47) شما را به نماز وحفظ آن سفارش می کنم، بدرستی که بهترین اعمال نماز است.»
4 - سنگر مبارزه با شیطان: قال علی علیه السلام: «الصلاة حصن من سطوات الشیطان; (48) نماز سنگری است برای در امان ماندن از نفوذ شیطان.»
5 - مانع ضد ارزش ها:قال تعالی: «ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر» (49) ; «نماز اهلش را از هر کار زشت باز می دارد.»
آثار ترک و سبک شمردن نماز
1 - جهنمی شدن:قال تعالی: «فی جنات یتسائلون عن المجرمین ما سلککم فی سقر قالوا لم نک من المصلین » (50) ; «بهشتیان سؤال می کنند چه چیزی شما را جهنمی کرد؟ گویند: ما از نمازگزاران نبودیم.»
2 - محرومیت از الطاف الهی: قال تعالی: «ویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون » (51) ; «وای بر نمازگزارانی که دل از یاد خدا غافل دارند.»
3 - دوری از رسول خدا صلی الله علیه و آله: پیامبر اکرم فرمود: «لیس منی من استخف بصلاته; (52) کسی که نمازش را سبک بشمارد از من نیست.»
4 - محرومیت از شفاعت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: پیامبر اکرم فرمود: «لا تنال شفاعتی غدا من اخر الصلاة المفروضة بعد وقتها; (53) کسی که نماز واجب را از وقت آن به تاخیر اندازد، در قیامت شفاعت من به او نمی رسد.»
روز هشتم: یتیم نوازی و سیر کردن گرسنگان
قال علی علیه السلام: «الله الله فی الایتام فلا تغبوا فواههم و لایضیعوا بحضرتکم; (54) خدا را خدا را درباره ایتام، نکند آنان گاهی سیر و گاهی گرسنه بمانند و حقوقشان ضایع شود.»
آثار و نتایج سرپرستی ایتام
1 - بهشت: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «من عال یتیما حتی یستغنی عنه اوجب الله عز و جل له بذلک الجنة; (55) هر کس یتیمی را سرپرستی کند تا بی نیاز شود، خداوند بهشت را بر او واجب می کند.»
2- همنشینی با پیامبر صلی الله علیه و آله: پیامبر اکرم فرمود: «انا و کافل الیتیم کهاتین فی الجنة; (56) من و کسی که یتیمی را سرپرستی می کند، مانند این دو [انگشت] در بهشت کنار یکدیگر خواهیم بود.»
روز نهم: رحمت خداوند
گسترش رحمت خداوند
قال تعالی: «و رحمتی وسعت کل شی ء»; (57) «رحمت من همه موجودات را فرا گرفته است.»
موجبات رحمت خداوند
1 - احسان و نیکی:قال تعالی: «ان الله قریب من المحسنین » (58) ; «البته رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است.»
2 - ایمان و اعتقاد به خدا:قال تعالی: «فاما الذین آمنوا بالله واعتصموا به فسیدخلهم فی رحمة منه.» (59)
3 - یاد خدا: قال علی علیه السلام: بذکر الله تستنزل الرحمة; (60) رحمت خداوند به واسطه ذکر او نازل می شود.»
4 - عفو وگذشت: قال علی علیه السلام: «بالعفو تنزل الرحمة; (61) رحمت به واسطه عفو و بخشش نازل می شود.»
5 - اطاعت خدا و رسول:قال تعالی: «و اطیعوا الله و الرسول لعلکم ترحمون » (62) ; «از خدا و رسول اطاعت کنید که مشمول حمت خدا شوید.»
6 - اندیشه و تفکر: قال علی علیه السلام: «رحم الله امرءا تفکر فاعتبر.» (63)
7 - موعظه پذیری: قال علی علیه السلام: «رحم الله امرءا اتعظ (64) ; انسان پندپذیر مشمول رحمت خداست.»
8 - استغفار: قال تعالی: «لولا تستغفرون الله لعلکم ترحمون » (65) ; «چرا از کردار زشت استغفار بدرگاه خدا نمی کنید تا شاید مشمول رحمت خدا شوید.»
9 - ترحم بر ضعفا: قال علی علیه السلام: «رحمة الضعفاء تستنزل الرحمة; (66) ترحم بر ضعیفان موجب نزول رحمت خداست.»
10 - مراقبه: قال علی علیه السلام: «رحم الله عبدا راقب ذنبه و خاف ربه; (67) خداوند رحمت کند کسی را که گناهانش مد نظرش باشد و از خدا بترسد.»
روز دهم: سعادت
تعریف سعادت
قال الصادق علیه السلام: «السعادة سبب خیر تمسک به السعید فیجره الی النجاة (68) ; سعادت وسیله خیری است که سعادتمند به کمک آن به رستگاری رهنمون می شود.»
سعادتمند کیست؟
1 - مخلص: قال علی علیه السلام: «السعید من اخلص الطاعة (69) ; سعادتمند کسی است که طاعتش را برای خداوند خالص گرداند. »
2 - پیروان علی علیه السلام: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «یا علی ان السعید، کل السعید، حق السعید من اطاعک و تولاک من بعدی (70) ; یا علی! سعادتمند کامل و حقیقی کسی است که بعد از من، از تو اطاعت کند و پس از من ولایت تو را بپذیرد.»
3 - اهل محاسبه: قال علی علیه السلام: «من حاسب نفسه سعد (71) ; کسی که به محاسبه نفس بپردازد، سعادتمند می شود.»
4 - همنشین علما: قال علی علیه السلام: «جالس العلماء تسعد (72) ; با دانشمندان همنشین باش تا سعادتمند شوی.»
5 - فرزند صالح داشتن: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «من سعادة الرجل الولد الصالح (73) ; فرزند صالح از سعادت انسان است. »
روز یازدهم: توفیق احسان
احسان چیست؟
1 - سرشت نیکان: قال علی علیه السلام: «الاحسان عزیزة الاخیار; (74) احسان سرشت نیکوکاران است.»
2 - زینت علم: قال علی علیه السلام: «زینة العلم الاحسان; (75) احسان زینت علم است.»
3 - اوج ایمان: قال علی علیه السلام: «راس الایمان الاحسان; (76) احسان راس ایمان است.»
آثار و نتایج احسان
1 - عنایت خداوند:قال تعالی: «ان الله لمع المحسنین » (77) ; «خداوند با نیکوکاران است.»
2 - محبت الهی:قال تعالی: «احسنوا ان الله یحب المحسنین » (78) ; «نیکی کنید بدرستی که خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»
3 - بذر دوستی: قال علی علیه السلام: «الاحسان الی المسیئ یستصلح العدو (79) ; نیکی به بد رفتار، دشمن را اصلاح می کند.»
4 - هدایت:قال تعالی: «تلک آیات الکتاب هدی و رحمة للمحسنین » (80) ; «این است آیات کتاب [خدای حکیم] که رحمت و هدایت است برای نیکوکاران.»
5 - رحمت الهی:قال تعالی: «ان رحمت الله قریب من المحسنین » (81) ; «البته رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است.»
6 - رفعت و بزرگی: قال علی علیه السلام: «مع الاحسان تکون الرفعة; (82) بلندی مرتبه و مقام به وسیله نیکوکاری به دست می آید.»
7 - عاقبت به خیری: قال علی علیه السلام: «من احسن الی الناس حسنت عواقبه; (83) هر کس به مردم نیکی کند، عاقبت به خیر خواهد شد.»
روز دوازدهم: عفاف
فضیلت عفاف
1 - برترین عبادت: قال الصادق علیه السلام: «افضل العبادة العفاف (84) ; بهترین عبادت پاکدامنی است.»
2 - مقام ملک: قال علی علیه السلام: «ما المجاهد فی سبیل الله باعظم اجرا ممن قدر فعف کاد العفیف ان یکون ملکا من الملائکة; (85) مجاهد در راه خدا پاداشش بیشتر از کسی نیست که در حالی که امکانات گناه دارد، پاکدامنی می کند. ای بسا پاکدامنی که ملکی از ملائک بوده باشد.»
3 - اساس نیکی ها: قال علی علیه السلام: «العفة راس کل خیر (86) ; پاکدامنی در راس تمام نیکی هاست.»
4 - زکات زیبایی: قال علی علیه السلام: «زکاة الجمال العفاف (87) ; زکات زیبایی پاکدامنی است.»
موجبات عفاف
1 - رضایت به کفاف: قال علی علیه السلام: «الرضا بالکفاف یؤدی الی العفاف (88) ; راضی بودن به آنچه کفایت کند، موجب پاکدامنی می شود.»
2 - غیرت: قال علی علیه السلام: «قدر الرجل علی قدر همته و عفته علی قدر غیرته (89) ; شخصیت مرد به اندازه همت او و پاکدامنی او به اندازه غیرت اوست.»
3 - قناعت: قال علی علیه السلام: «اصل العفاف القناعة (90) ; اصل عفت، قناعت است.»
4 - عقل: قال علی علیه السلام: «من عقل عف (91) ; عاقل پاکدامن است.»
روز سیزدهم: تقوی
تقوی چیست؟
از امام صادق علیه السلام در مورد تفسیر تقوی سؤال شد، حضرت فرمود: «ان لا یفقدک الله حیث امرک و لا یراک حیث نهاک; (92) تقوی آن است که خداوند تو را در جایی که امر فرموده غایب و در جایی که نهی فرموده حاضر نبیند.»
آثار و نتایج تقوی
1 - نزول رحمت:قال تعالی: «و لو ان اهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والارض » (93) ; «چنان که مردم آبادی ها همه ایمان و تقوا داشتند، درهای رحمت آسمان و زمین را برای آن ها می گشودیم.»
2 - خیر دنیا و آخرت: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «من رزق التقی رزق خیر الدنیا والاخرة; (94) هر کس را تقوا روزی شود خیر دنیا و آخرت نصیبش شده است.»
3 - کرامت:قال تعالی: «ان اکرمکم عندالله اتقیکم » (95) ; «گرامی ترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.»
4 - داروی امراض روحی: قال علی علیه السلام: «ان تقوی الله دواء قلوبکم (96) ; تقوا دوای دردهای روحی شماست.»
5 - قبولی اعمال:قال تعالی: «انما یتقبل الله من المتقین » (97) ; «خداوند اعمال را از متقین می پذیرد.»
6 - عزت: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «من اراد ان یکون اعز الناس فلیتق الله (98) ; هر کس می خواهد عزیزترین مردم باشد، تقوا پیشه کند.»
روز چهاردهم: امتحانات الهی
زندگی برای هیچ کس به یک منوال نیست. گاهی انسان در غم و اندوه و بلا بسر می برد وزمانی در رفاه و آسایش و هیچ کس را پیدا نمی کنیم که در تمام دوران عمرش همواره مبتلا و یا همیشه در خوشی و راحتی باشد. اما هیچ یک از بلا یا خوشی نشانه بدی یا خوبی صاحب آن نیست، بلکه گاهی آسایش بیش از حد ریشه در استدراج دارد و گرفتاری نشانه لطف خداوند است برای کسب مقامات بالاتر.
آنچه مسلم است این است که در نظام طبیعت بدون آزمون و گرفتاری نمی توان به مراتب افراد واقف شد و اغلب افراد قبل از آزمایش خود را از موفق ترین افراد می دانند. پس وجود بلاها و ابتلائات برای شناخت درجات انسانی افراد ضروری است و اگر انسان به حال خود گذاشته شود حب نفس او را وادار به خودپسندی و طغیان خواهد کرد. خداوند می فرماید:«ولو بسط الله الرزق لعباده لبغوا» (99) ; «اگر خداوند سفره روزی بندگان را بگستراند، طغیان خواهند کرد.»
اما بلاها و امتحانات الهی گاهی کیفری اند و گاهی درجه ای و ضمنا گاهی فردی اند و زمانی جمعی وگروهی. تصویر تقسیم مذکور چنین است:
بلاها
1 - فردی
الف: کیفری: مثل از پا در آمدن نمرود توسط پشه
ب: درجه ای: «و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن »
2 - اجتماعی
الف: کیفری: مثل طوفان نوح
ب: درجه ای: مثل جریان شعب ابی طالب
اگر بلا درجه ای باشد، باید به استقبالش رفت چون ناز پرورده تنعم نبرد راه به جایی.
چنانکه گوشت خام به آتش پخته شود و تا پخته نشود شایسته خوان ملوک نگردد، آدمی هم خام است و جز به آتش مصائب و بلیات پخته نشود و تا پخته نشود شایسته بساط ملک الملوک جل جلاله نشود.
این بلای دوست تطهیر شماست
علم او بالای تدبیر شماست
پوست از دارو بلاکش می شود
چون ادیم (100) طایفی خوش می شود
× × ×
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
× × ×
اما اگر بلا، کیفری باشد، باید با توبه و استعانت از خداوند، زمینه های وقوع آن را ازبین برد. و این جاست که می گوئیم: «اللهم اغفرلی الذنوب اللتی تنزل البلاء.» (101)
روز پانزدهم: شرح صدر
حضرت موسی علیه السلام فرمود: «رب اشرح لی صدری و یسر لی امری واحلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی.» (102) خداوند در اکثر نعماتی که به پیامبرش می دهد منت نمی گذارد اما در مورد نعمت شرح صدر به پیامبر منت می گذارد و می فرماید: «الم نشرح لک صدرک.» (103)
موجبات شرح صدر
1 - انس با قرآن: «اللهم نور بکتابک بصری واشرح به صدری; (104) خدایا چشمان مرا به وسیله کتاب خود نورانی کن و سینه ام را فراخی ده.»
2 - اراده الهی: قال تعالی: «فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام »; (105) «پس هر که خدا هدایت او را خواهد، قلبش را به نور اسلام روشن و وسیع می کند.»
روز شانزدهم: ابرار و اشرار
ویژگی های ابرار
1 - صاحب بهترین ها: قال تعالی: «و ما عندالله خیر للابرار» (106) ; «آنچه نزد خداست برای نیکان از هرچیز بهتر است.»
2 - غرق نعمت ها: قال تعالی: «ان الابرار لفی نعیم » (107) ; «محققا نیکوکاران درون نعمت ها متنعم اند.»
ویژگی های اشرار
1 - پیشوایان گمراه و گمراه کننده: قال علی علیه السلام: «ان شر الناس عندالله امام جائر ضل و ضل به (108) ; بدترین مردم، پیشوایان گمراه و گمراه کننده اند.»
و نیز آن امام بزرگوار موارد زیر را از اشرار شمردند:
2 - «من لا یقبل العذر; کسی که عذر را نمی پذیرد.»
3 - «من لایبالی ان یراه الناس مسیئا; کسی که ابا ندارد که مردم او را گناهکار ببینند.»
4 - «العلماء اذا فسدوا; عالمان، زمانی که فساد کنند.»
5 - «المشاؤون بالنمیمة; سخن چینان.»
6 - «المفرقون بین الاحبة; کسانی که بین دوستان تفرقه می اندازند.»
روز هفدهم: توفیق عمل صالح
بهترین اعمال
1 - «افضل الاعمال احمزها; (109) بهترین اعمال مشکل ترین آن هاست.»
2 - «افضل الاعمال ما اکرهت علیه نفسک; (110) بهترین اعمال چیزی است که انجام آن برایت ناگوار است.»
3 - «افضل الاعمال ما ارید به وجه الله; (111) بهترین اعمال عملی است که برای خدا باشد.»
4 - «افضل العمل ادومه و ان قل; (112) بهترین اعمال آنست که دوام داشته باشد ولو کم باشد.»
5 - «اطعام الطعام افضل الاعمال; (113) اطعام کردن بهترین عمل است.»
آثار عمل صالح
1 - رستگاری: «فاما من تاب و آمن و عمل صالحا فعسی ان یکون من المفلحین » (114) ; «پس هر کس به درگاه خدا توبه کند و عمل صالح انجام دهد امید است از رستگاران باشد.»
2 - حیات طیبه: «من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبة » (115) ; «هر کس از مرد و زن کار نیکی به شرط ایمان به خدا انجام دهد، ما او را در زندگی سعادتمندانه زنده می گردانیم.»
3 - شعار مؤمن: «قال علی علیه السلام: «العمل شعار المؤمن (116) ; عمل شعار (نشانه) مؤمن است.»
روز هیجدهم: برکات ماه مبارک رمضان
معنای رمضان
رسول اکرم فرمودند: «انما سمی رمضان لانه یرمض الذنوب (117) ; به درستی که علت نامگذاری ماه مبارک رمضان به این نام این است که گناهان را می سوزاند.»
ویژگی های ماه مبارک رمضان
1 - برترین ماه ها
2 - برترین روزها
3 - والاترین شب ها
4 - برترین ساعات
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «ایها الناس انه قد اقبل الیکم شهر الله… شهر هو افضل الشهور عندالله و ایامه افضل الایام و لیالیه افضل اللیالی و ساعاته افضل الساعات (118) ; ای مردم ماه خدا به سوی شما رو آورده است…. ماهی که در نزد خدا بهترین ماه ها است و روزهای آن بهترین روزها و شب هایش بهترین شب ها و ساعت هایش بهترین ساعت هاست.»
برکات ماه مبارک رمضان
1 - غفران الهی: «من ادرک شهر رمضان فلم یغفر له فابعده الله (119) ; کسی که ماه رمضان را درک کند و خدا او را نبخشد، از حمت خدا دور است.»
2 - استجابت دعا: «دعائکم فیه مقبول (120) ; دعای شما در این ماه مستجاب است.»
3 - بسته شدن درهای جهنم: «تغلق فیه ابواب النیران و یفتح فیه ابواب الجنان (121) ; در این ماه درهای جهنم بسته و درهای هشت باز می شود.»
4 - ایمنی از مکر شیاطین: «قد وکل الله بکل شیطان مرید سبعة من الملائکة فلیس بمحلول حتی ینقضی شهرکم هذا (122) ; خداوند بر هر شیطانی که قصد شما بکند هفتاد ملک می گمارد. او را توان نفوذ در شما نیست تا ماه مبارک رمضان تمام شود.»
5 - قبول شدن اعمال: «عملکم فیه مقبول (123) ; عمل شما در این ماه مورد قبول است.»
6 - نفس ها تسبیح است: «انفاسکم فیه تسبیح (124) ; نفس کشیدن های شما در آن ماه تسبیح است.»
7 - خواب عبادت است: «نومکم فیه عبادة (125) ; خواب شما در این ماه عبادت است.»
روز نوزدهم: هدایت به سوی خیرات
اقسام هدایت
1 - تکوینی:«ربنا الذی اعطی کل شی ء خلقه ثم هدی » (126) ; «خدای ما آن کسی است که به همه موجودات عالم، وجود بخشید و سپس به راه کمالشان هدایت کرد.»
2 - تشریعی:«انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا» (127) ; «ما به حقیقت راه را به انسان نشان دادیم خواه هدایت پذیرد یا کفران نعمت کند.»
شایستگان هدایت
1 - مؤمن:«من یؤمن بالله یهد قلبه » (128) ; «کسی که به خدا ایمان بیاورد خدا او را هدایت می کند.»
2 - توبه کننده: «یهدی الیه من اناب » (129) ; «هر کس به سوی خدا باز گردد خدا او را هدایت می کند.»
3 - مستمسکین به خداوند: «من یعتصم بالله فقد هدی الی صراط مستقیم » (130) ; «هر کس به دین خدا متمسک شود، به راه راست هدایت یافته است.»
4 - مجاهدین: «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» (131) ; «آن ها که در راه ما کوشش کنند محققا آن ها را به راه خویش هدایت می کنیم.»
5 - اهل تقوی: قال علی علیه السلام: «هدی من اشعر قلبه بالتقوی » (132) ; آنکه قلبش تقوی را درک کرد، هدایت یافت.»
6 - صابران: قال علی علیه السلام: « هدی من ادرع لباس الصبر والیقین (133) ; هدایت یافت آنکه لباس صبر و یقین پوشید.»
7 - مخلصین: قال علی علیه السلام: «هدی من اخلص الایمان (134) ; آنکه ایمان خود را خالص نمود هدایت یافت.»
8 - عالمان: قال علی علیه السلام: «من علم اهتدی (135) ; آنکه عالم شد هدایت شد.»
بهترین وسیله هدایت
1 - قرآن: قال تعالی: «ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم » (136) ; همانا این قرآن خلق را به استوارترین راه هدایت می کند.»
2 - اهل بیت پیامبر: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «انی تارک فیکم الثقلین ما ان اخذتم به لن تضلوا; کتاب الله و عترتی (137) ; من دو چیز گرانبها در میان شما به امانت می گذارم، تا وقتی که پیرو آن ها باشید هرگز گمراه نخواهید شد; قرآن و اهل بیتم.»
روز بیستم: توفیق تلاوت قرآن
آثار تلاوت قرآن
1 - بهره مندی از پاداش های الهی: «ان الذین یتلون کتاب الله … یرجون تجارة لن تبور» (138) ; «آنان که کتاب خدا را تلاوت می کنند امید تجارتی دارند که زیان و زوال ندارد.»
2 - شکوفایی ایمان: قال علی علیه السلام: «لقاح الایمان تلاوة القرآن (139) ; شکوفایی ایمان با قرآن خواندن است.»
3 - همنشین تنهایی: قال علی علیه السلام: «من انس بتلاوة القرآن لم توحشه مفارقه الاخوان; (140) هر که به تلاوت قرآن انس بگیرد، جدایی از دوستان، او را به وحشت نمی اندازد.»
× × ×
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم
آداب تلاوت قرآن
1 - پاکی و نظافت دهان: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «طیبوا افواهکم فان افواهکم طریق القرآن (141) ; دهان های خود را پاکیزه نگه دارید، زیرا دهان های شما راه قرآن است.»
توضیح: مراد از پاکی، پاکی ظاهری و باطنی است; یعنی هم مسواک زدن و هم پرهیز از گناهان زبانی مانند غیبت و دروغ و … .
2 - استعاذه: قال تعالی: «فاذا قرات القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم » (142) ; «[ای پیامبر!] هنگام قرائت قرآن از وسوسه شیطان به خداوند پناه ببر.»
3 - ترتیل: قال تعالی: «و رتل القرآن ترتیلا» (143) ; «قرآن را شمرده شمرده بخوان.»
4 - تدبر: قال تعالی: «ا فلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها» (144) ; «آیا به آیات قرآن نمی اندیشند؟ یا [مگر] بر دل هایشان قفل ها نهاده شده است؟»
5 - خشوع: قال تعالی: «الم یان للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله » (145) ; «آیا نوبت آن نرسیده که گرویدگان دل هایشان به یاد خدا خاشع گردد؟»
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد
که دار الملک ایمان را مجرد بینداز غوغا
6 - صدای خوش: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «حسنوا القرآن باصواتکم (146) ; «قرآن را با صدای خوش بخوانید.»
روز بیست و یکم: ایمنی از شر شیطان
شیطان و انسان
قال تعالی: «ان الشیطان للانسان عدو مبین » (147) ; «بدرستی که شیطان برای انسان دشمن آشکاری است.»
کسانی که از شر شیطان مصونند
1 - مخلصین: قال تعالی: «قال فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین » (148) ; «شیطان می گوید: به عزت و جلالت که همه آن ها را فریب دهم جز مخلصین را.»
توضیح: مخلص کسی است که در صدد اخلاص خود است و سعی دارد اعمالش خالصانه باشد و مخلص کسی است که با اعمال خالصانه به مقامی می رسد که خداوند او را برای خودش خالص می گرداند.
2 - مؤمنین: قال تعالی: «انه لیس له سلطان علی الذین آمنوا» (149) ; «به درستی که شیطان بر مؤمنین (واقعی) تسلطی ندارد.»
3 - فرد با انصاف
4 - کسی که در مصائب، جزع و ناله نکند.
5 - راضی به قسمت الهی
امام صادق علیه السلام فرمود: «قال ابلیس: خمسة لیس فیهن حیلة و سائر الناس فی قبضتی … و من رضی لاخیه المؤمن ما یرضاه لنفسه و من لم یجزع علی المصیبة حتی تصیبه و من رضی بما قسم الله له ولم یهتم لرزقه (150) ; ابلیس گفت: مرا به پنج کس راه نفوذ نیست و بقیه مردم در دست من هستند … [و از جمله آن هاست ]کسی که آنچه بر خود می پسندد برای برادرش بپسندد، کسی که در مصائب جزع و ناله نکند و صبر نماید، کسی که به قسمت خدا راضی باشد و غم روزی نخورد.»
روز بیست و دوم: توفیق
توفیق از نظر علی علیه السلام
1 - راهنما: «لا قائد کالتوفیق (151) ; راهنما و جلوداری چون توفیق نیست.»
2 - عنایت خداوند: «التوفیق عنایته (152) ; توفیق عنایت الهی است.»
3 - رحمت الهی: «التوفیق رحمته; توفیق رحمت خداوند است.»
4 - جذبه خداوند:«التوفیق من جذبات الرب; توفیق از جاذبه های پروردگار است.»
5 - قله رستگاری:«التوفیق راس النجاح; توفیق اوج موفقیت و رستگاری است.»
6 - برترین نعمت:«لا نعمة اجل من التوفیق; نعمتی بالاتر از توفیق نیست.»
موجبات توفیق از دیدگاه علی علیه السلام
1 - طلب از خداوند: «من استنصح الله وفق (153) ; آنکه از خدا طلب خیر کند توفیق یافته است.»
2 - دینداری: «کما ان الجسم و الظل لایفترقان کذلک التوفیق والدین لایفترقان (154) ; همان گونه که جسم و سایه جدایی ناپذیرند، توفیق و دین نیز جدایی پذیر نیستند.»
چو توفیق الهی شد رفیقت
هدایت می کند در هر طریقت
روز بیست و سوم: موفقیت در امتحان الهی
برخی از امتحانات
1 - ترس
2 - گرسنگی
3 - ضرر مالی
4 - ضرر جانی
5 - آفات زراعت
6 - خیر و شر
قال تعالی: «و لنبلونکم بشی ء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال والانفس والثمرات » (155) ; «البته شما را به سختی هایی چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازمائیم.»
و قال تعالی: «و نبلوکم بالشر و الخیر» (156) ; «شما را با بدی و نیکی می آزمائیم.»
هدف از امتحان الهی
1 - تصفیه قلوب: «و لیبتلی الله ما فی صدورکم و لیمحص ما فی قلوبکم » (157) ; «تا خدا آنچه در سینه پنهان دارید بیازماید و هرچه در دل دارید پاک و خالص گرداند.»
2 - تصفیه نفوس: «ما کان الله لیذر المؤمنین علی ما انتم علیه حتی یمیز الخبیث من الطیب » (158) ; «خداوند هرگز مؤمنان را بدین حال کنونی وانگذارد تا آنکه بدسرشت را از پاک گوهر جدا کند.»
3 - شناخت مجاهدین: «و لنبلونکم حتی نعلم المجاهدین » (159) ; «شما را امتحان می کنیم تا مجاهدین شناخته شوند.»
4 - نیکوکاران: «الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملا» (160) ; «خدایی که مرگ و زندگانی را آفرید تا شما بندگان را بیازماید که کدامیک از شما نیکوکارتر است.»
نخست شرط ولی ابتلای او به بلایاست
بلا همیشه بدو مایل است و او متمایل
روز بیست وچهارم: رضای خداوند
موجبات رضایت الهی
1 - زیاد استغفار کردن
2 - فروتنی
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است
تا یک سر موی از تو هستی باقی است
آئین دکان بت پرستی باقی است
3 - زیاد صدقه دادن
قال علی علیه السلام: «ثلاث یبلغن بالعبد رضوان الله: کثرة الاستغفار و خفض الجانب و کثرة الصدقة (161) ; سه چیز موجب رضای الهی می شود: زیاد استغفار کردن، فروتنی و زیاد صدقه دادن.»
4 - عدم تن پروری: قال علی علیه السلام: «من اسخط بدنه ارضی ربه (162) ; هر کس در راه بندگی بدنش را به سختی اندازد، خدا را راضی کرده است.»
× × × × ×
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
× × × × ×
خواهی که خدا کار نکو با تو کند
ارواح ملائک همه رو با تو کند
یا هرچه رضای او در آنست بکن
یا راضی شو هر آنچه او با تو کند
روز بیست و پنجم: دوستی و دشمنی
تمام نظام خلقت بر پایه جاذبه و دافعه است. اگر جاذبه مولکولی نباشد، هیچ جمادی در خارج وجود پیدا نخواهد کرد.
اگر قانون جذب و دفع در نباتات نباشد، گیاهان در تنفس (گرفتن اکسیژن و پس دادن گاز کربنیک) دچار اختلال خواهند شد.
اگر قانون جاذبه و دافعه در بین حیوانات نبود، هیچ حیوانی به بچه اش شیر نمی داد و حیوانات از دشمنان خود پرهیز نمی کردند.
اگر قانون جذب و دفع عمومیت نداشته باشد، خوبی، بدی، کیفر، پاداش و بهشت و جهنم و بالاخره خلقت عالم عبث است.
انسان موجودی است متحرک و حرکت او نتیجه تعلق اوست، پس به هرچه تعلق داشته باشیم نسبت به آن جاذبه خواهیم داشت و عقلا از ضد آن گریزان خواهیم بود، لذا یاوران پیامبر اکرم در قرآن کریم با این صفت بارز توصیف شده اند: «اشداء علی الکفار رحماء بینهم » (163) ; «[یاران پیامبر] بر کافران سخت گیر و با خودشان مهربانند.»
و در زیارت عاشورا می خوانیم: «انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم »
محبت اهل بیت علیهم السلام
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «لا یؤمن احدکم حتی اکون احب الیه من نفسه و یکون عترتی احب الیه من عترته و یکون اهلی احب الیه من اهله و یکون ذاتی احب الیه من ذاته (164) ; کسی از شما مؤمن نیست مگر اینکه مرا بیش از خود دوست بدارد و خانواده من نزد او محبوبتر از خانواده خودش باشد و اقوام مرا از اقوام خودش بیشتر دوست بدارد و خود من محبوبتر از خود او باشم.»
روز بیست و ششم: پوشیدن عیوب
در آتشم بیفکن و نام گنه مبر
کآتش به گرمی عرق انفعال نیست
یکی از صفات خداوند، ستار بودن است و کسی که بخواهد از صفت ستاریت خداوند بهره ببرد باید خود عیب پوش دیگران باشد.
همیشه تا بتوانی بپوش عیب کسان
به آن دلیل که دانای عیب ستار است
قال علی علیه السلام: «فاستر العورة ما استطعت یستر الله منک ما تحب ستره من رعیتک (165) ; زشتی های مردم را حتی الامکان مستور بدار همانگونه که دوست می داری که خدا عیوب تو را از چشم مردم مستور بدارد.»
تجسس گری شرط این کوی نیست
در این پرده جز خامشی روی نیست
به پوشیدن ستر درویش کوش
که ستر خدایت بود پرده پوش
× × × × ×
در گفتن عیب دگران بسته زبان باش
با خوبی خود عیب نمای دگران باش
روز بیست و هفتم: درک لیلة القدر
فضیلت های شب قدر
1 - عظمت فوق العاده: «و ما ادرک ما لیلة القدر» (166) ; «چه چیزی می تواند تو را به عظمت این شب آگاهت کند.»
2 - شب نزول قرآن: «انا انزلناه فی لیلة القدر» (167) ; «ما قرآن را در شب قدر نازل کریم.»
3 - شب نزول ملائک و روح: «تنزل الملائکة والروح فیها باذن ربهم من کل امر» (168) ; «فرشتگان و روح در این شب به اذن خدا از هر فرمان (دستور الهی) نازل می شوند.»
4 - بهتر از هزار ماه: «لیلة القدر خیر من الف شهر» (169) ; «شب قدر از هزار ماه بهتر است.»
5 - شب رحمت و امنیت: «سلام هی حتی مطلع الفجر» (170) ; «شب رحمت و سلامت است تا صبحگاهان.»
6 - شب خجسته: «انا انزلناه فی لیلة مبارکة » (171) ; «قرآن را در آن شب مبارک نازل کردیم.»
7 - شب تقدیر: «فیها یفرق کل امر حکیم » (172) ; «در آن شب هر امری با حکمت تعیین می شود.»
روز بیست و هشتم: احضار مسائل
در مورد احضار مسائل احتمالات مختلفی وجود دارد که ذیلا به بعضی از آن ها اشاره می شود:
1 - در رابطه با انسان
الف: انسان توجه داشته باشد که به چه چیزی نیاز دارد و نیازهای ضروری اش مد نظرش باشد تا مصداق این شعر نشود که:
افسوس هر آنچه برده ام باختنی است
بشناخته ها تمام نشناختنی است
برداشته ام هر آنچه باید بگذاشت
بگذاشته ام هر آنچه برداشتنی است
ب: این که انسان در مقابل مخالفین، اهل مناظره و حاضر جواب باشد، مانند حاضرجوابی معصومین و پیروان واقعی آن ها مثل مفضل و بهلول.
2 - در ارتباط با خداوند
الف: در دنیا: در حین دعا بدانیم چه چیزی در اولویت است که باید از خدا بخواهیم. چنان که در دعا می گوئیم: «اللهم ارزقنا ما تحب و ترضی; خدایا آنچه موجب دوستی و رضای توست، روزیمان فرما.»
ب: در برزخ: هنگام ورود به برزخ جواب نکیر و منکر را راحت بدهیم. در دعای وضو می گوئیم: «اللهم لقنی حجتی یوم القاک; خدایا روز ملاقات با تو به من حجت القا کن.»
ج: در قیامت: آنچه را که خداوند به بندگان صالحش وعده داده است برای ما فراهم باشد. به قول شاعر:
هرچه خواهد دلت همان بینی
هرچه بینی دلت همان خواهد
روز بیست و نهم: پاکی قلب
قلب در روایات
1 - مرکز عواطف: «موضع العقل الدماغ والقسوة والرقة فی القلب (173) ; جایگاه عقل مغز است و قساوت و رقت در قلب جای دارد.»
2 - سرچشمه حکمت: «القلب ینبوع الحکمة (174) ; قلب سرچشمه حکمت است.»
3 - گنجینه زبان: «القلب خازن اللسان (175) ; «قلب گنجینه زبان است.»
4 - رهبر بدن: «ان منزلة القلب من الجسم بمنزلة الامام من الناس (176) ; جایگاه قلب در بدن مانند جایگاه رهبر بین مردم است.»
5 - ظروف خداوند: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «ان لله فی الارض اوانی الا و هی القلوب (177) ; خداوند در روی زمین ظرف هایی دارد که آن ها قلب ها هستند.»
انواع قلب
1 - قلب سلیم: «الا من اتی الله بقلب سلیم » (178) ; «تنها کسی سود می برد که دارای قلب سلیم باشد.»
2 - قلب مطمئنه: «الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله » (179) ; «کسانی که ایمان آوردند، قلوبشان با نام خداوند آرامش می یابد.»
3 - قلب نورانی: سئل رسول الله صلی الله علیه و آله عن شرح الصدر ما هو؟ فقال: «نور یقذفه الله فی قلب المؤمن (180) ; از پیامبر اکرم در مورد شرح صدر سؤال شد، فرمود: نوری است که خداوند به قلب مؤمن وارد می کند.»
4 - قلب بیمار: «فی قلوبهم مرض » (181) ; «در دل های آن ها (منافقین) بیماری است.»
5 - قلب مهر خورده: «کذلک یطبع الله علی کل قلب متکبر» (182) ; «خداوند این چنین بر قلوب متکبرین مهر می زند.»
6 - قلب سخت: «فبما نقضهم میثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسیة » (183) ; «چون (بنی اسرائیل) پیمان شکستند، آن ها را لعنت کرده و دل هایشان را سخت گردانیدیم.»
7 - قلب مرده: علی علیه السلام فرمود: «من قل ورعه مات قلبه (184) ; کسی که پرهیزکاریش اندک باشد، قلبش می میرد.»
ز تاثیر دل بیدار چشم تر شود پیدا
که ماه از نور خورشید بلند اختر شود پیدا
روز سی ام: ایفاء حق اهل بیت علیهم السلام
حقوق اهل بیت
1 - دوستی ایشان: «قل لا اسئلکم علیه من اجر الا المودة فی القربی » (185) ; «بگو من در برابر اجر رسالت از شما جز دوستی اهل بیتم را نمی خواهم.»
2 - اطاعت از ایشان: «اطیعوا الله واطیعوا الرسول و اولی الامر منکم » (186) ; «فرمان خدا و رسول و فرمانداران از طرف خدا را اطاعت کنید.»
3 - حفظ احترام: «لا ترفعوا اصواتکم فوق صوت النبی » (187) ; «صدایتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید.»
4 - تمسک به آن ها: علی علیه السلام فرمود: «یا ایها الناس شقوا امواج الفتن بسفن النجاة (188) ; ای مردم! موج های فتنه را با کشتی های نجات (اهل بیت) بشکنید.»
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ورنه طوفان حوادث ببرد بنیادت
پی نوشت ها:
1) بحارالانوار، ج 77، ص 112.
2) غررالحکم، ماده غفل.
3) تفسیر نور الثقلین، ج 2، ص 815.
4) نهج البلاغه، خ 153.
5) بحارالانوار، ج 78، ص 164.
6) غررالحکم، ماده غفل.
7) همان.
8) همان.
9) نهج البلاغه، حکمت 208.
10) منافقون/ 9.
11) فرقان/ 18.
12) تکاثر/ 1.
13) صائب تبریزی.
14) حشر/ 21.
15) یونس/ 57.
16) کنزل العمال، خ 4029.
17) زمر/ 23.
18) اسری/ 82.
19) کنز العمال، خ 2454.
20) مقدمه تفسیر سوره واقعه، ملاصدرا.
21) صحیفه نور، ج 20، ص 20.
22) آل عمران/ 154.
23) بحارالانوار، ج 77، ص 203.
24) مولوی.
25) راهنمای تبلیغ، ج 7، مجلس چهارم.
26) غررالحکم، ماده ذکر.
27) همان.
28) اقبال و مفاتیح، مناجات الذاکرین.
29) بقره/ 21.
30) عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 12.
31) زاریات/ 56.
32) غررالحکم، ماده عبد.
33) همان.
34) همان.
35) بحارالانوار، ج 78، ص 138.
36) غررالحکم، ماده عبد.
37) کنزل العمال، خ 5250.
38) وسائل الشیعه، ج 11، ص 207.
39) سفینة البحار، ج 1، ص 245.
40) وسائل الشیعه، ج 15، ص 280.
41) کافی، ج 3، ص 180.
42) بحارالانوار، ج 78، ص 126.
43) تفسیر نمونه، ج 6، ص 58.
44) نساء/ 103.
45) بحارالانوار، ج 82، ص 227.
46) همان، ج 10، ص 99.
47) همان، ج 82، ص 29.
48) غررالحکم، ماده صلاة.
49) عنکبوت/ 45.
50) مدثر/ 43.
51) ماعون/ 4 - 5.
52) بحارالانوار، ج 80، ص 21.
53) همان.
54) فروع کافی، ج 7، ص 51.
55) بحارالانوار، ج 75، ص 4.
56) میزان الحکمة، ح 22582.
57) اعراف/ 156.
58) اعراف/ 56.
59) نساء/ 175.
60) غررالحکم، ماده ذکر.
61) همان.
62) آل عمران، 132.
63) غررالحکم، ماده فکر.
64) همان، ماده وعظ.
65) نمل/ 46.
66) غررالحکم، ماده رحم.
67) همان.
68) بحارالانوار، ج 10، ص 84.
69) غرر الحکم، ماده سعد.
70) امالی مفید، ص 95.
71) غرر الحکم، ماده سعد.
72) همان.
73) بحارالانوار، ج 98، ص 104.
74) غررالحکم، ماده حسن.
75) همان.
76) همان.
77) عنکبوت/ 69.
78) بقره/ 195.
79) غررالحکم، ماده حسن.
80) اعراف/ 56.
81) لقمان/ 3.
82) غررالحکم، ماده حسن.
83) همان.
84) کافی، ج 2، ص 78.
85) نهج البلاغه، حکمت 474.
86) غررالحکم، ماده عف.
87) همان.
88) همان.
89) بحارالانوار، ج 70، ص 4.
90) همان، ج 78، ص 7.
91) غررالحکم، ماده عقل.
92) میزان الحکمة، باب تقوی.
93) اعراف/ 95.
94) میزان الحکمه، باب تقوی.
95) حجرات/ 13.
96) نهج البلاغه، خ 198.
97) مائده/ 27.
98) میزان الحکمه، باب تقوی.
99) شوری/ 26.
100) ادیم یعنی سفره.
101) دعای کمیل.
102) طه/ 25.
103) انشراح / 1.
104) اصول کافی، ج 2، ص 577.
105) انعام/ 125.
106) آل عمران / 198.
107) مطففین/ 22.
108) غرر الحکم، ماده شر. (موارد شش گانه ویژگی های اشرار از این کتاب نقل شده است.
109) بحارالانوار، ج 7، ص 191.
110) همان، ج 78، ص 69.
111) غرر الحکم، ماده عمل
112) راهنمای تبلیغ، ج 7، جلسه 17.
113) بحار الانوار، ج 71، ص 313.
114) قصص/ 67.
115) نحل/ 97.
116) غرر الحکم، ماده عمل.
117) کنز العمال، خ 23743.
118) بحارالانوار، ج 96، ص 356.
119) همان، ج 74، ص 74.
120) همان، ج 93، ص 342.
121) همان، ج 96، ص 363.
122) همان، ج 96، ص 372.
123) همان، ج 96، ص 342.
124) همان، ج 96، ص 356.
125) همان.
126) طه / 50.
127) انسان/ 3.
128) تغابن/ 11.
129) رعد/ 27.
130) آل عمران/ 101.
131) عنکبوت/ 69.
132) غرر الحکم، ماده هدی.
133) همان.
134) همان.
135) همان.
136) اسراء/ 9.
137) معالم المدرستین، ص 48.
138) فاطر/ 29.
139) غرر الحکم، ماده تلی.
140) همان.
141) کنزل العمال، خ 2752.
142) نحل/ 98.
143) مزمل/ 4.
144) محمد/ 24.
145) حدید/ 16.
146) کنزل العمال، ح 2765.
147) یوسف/ 2.
148) نساء/ 83.
149) نحل/ 99.
150) بحار الانوار، ج 78، ص 9.
151) نهج البلاغه، حکمت 113.
152) موارد 2 تا 6 از غرر الحکم، ماده وفق.
153) نهج البلاغه، خ 147.
154) غرر الحکم، ماده وفق.
155) بقره/ 155.
156) انبیاء/ 35
157) آل عمران/ 154.
158) آل عمران/ 179.
159) محمد/ 31.
160) ملک/ 2.
161) بحارالانوار، ج 78، ص 80.
162) همان، ج 70، ص 312.
163) فتح / 48.
164) بحار الانوار، ج 7، ص 14.
165) نهج البلاغه، نامه 53.
166) قدر/ 2.
167) قدر/ 1.
168) قدر/ 4.
169) قدر/ 3.
170) قدر/ 5.
171) دخان / 3.
172) دخان/ 4.
173) بحارالانوار، ج 78، ص 254.
174) غرر الحکم، ماده قلب.
175) همان.
176) بحارالانوار، ج 7، ص 53.
177) کنزالعمال، خ 1225.
178) شعراء/ 89.
179) رعد/ 28.
180) مجمع البیان، ج 4، ص 363.
181) بقره/ 10.
182) غافر/ 35.
183) مائده/ 13.
184) نهج البلاغه، حکمت 349.
185) شوری/ 23.
186) نساء/ 59.
187) حجرات/ 2.
188) نهج البلاغه، خ 5.
منبع: حوزه نت