چرا پدر بخاطر کشتن فرزندش قصاص نمی شود؟
چرا پدر بخاطر کشتن فرزندش قصاص نمی شود؟
پاسخ
بله یکی از شرائط قصاص آن است که قاتل پدر مقتول نباشد، حتی اگر پدر کافر هم باشد و فرزند مقتول مسلمان باشد باز قصاص نمی شود. بلکه در هر صورت باید دیه را به وارث فرزند (غیر از پدر) بپردازد.[1]
اولا اين نکته را متدکر می شويم که احکام خداوند بر اساس مصالح و مفاسد است؛ روایات متعددی از امامان معصوم (ع) به ما رسیده است که پدر به خاطر قتل فرزند قصاص نمی شود.
گرچه علت اصلی این حکم در منابع حدیثی ما بیان نشده است و برای ما روشن نیست، اما برای روشن شدن بعضی از حکمت ها و فوائد این مسئله (عدم قصاص پدر) چند نکته را متذکر می شویم:
1. نکته اول: انگیزه های کیفرهای قرار دادی به معنای عام یعنی اعم از اینکه کیفر قصاص باشد یا غیر آن، به چند صورت تصور می گردد:[2]
تشفی خاطر: کیفری که مظلوم برای خالی کردن عقده و تشفی نفس خود اجرا می کند.
تربیت و اصلاح شخص مجرم: در این قسم از کیفرها، هدف اصلاح شخص مجرم است. مانند تادیب دانش آموز تنبل و خاطی توسط معلم یا پدر.
اصلاح اجتماعی: در این جا هدف از کیفر، اصلاح جامعه و عبرت گرفتن سایرین است، مانند مجازات اعدام که هیچ نفعی برای شخص مجرم ندارد، بلکه فقط برای عبرت دیگران به اجرا در می آید.
احقاق حق: این انگیزه به معنای عام، شامل احقاق حق مظلوم، چه توسط خود وی و چه توسط دیگری می شود، مانند دفاع شخص ثالث از حق مظلومی که خود او قادر بر آن نیست.
پیش گیری: اگر مجرمی را به حال خود رها کنند، دست به جنایت های هولناکی خواهد زد، از این رو برای پیش گیری از تکرار جنایت، حاکم می تواند او را به کیفر برساند.
به نظر می رسد در مورد قصاص پدر هیچ کدام از انگیزه های کیفری نمی توانند تاثیر گذار باشند چون اولا خود او از اولیاء دم است و نسبت نزدیکی با اولیای دیگر دارد؛ پس تشفی خاطر چندان رنگی در اینجا ندارد. و انگیزه تربیت و اصلاح شخص مجرم اصلا در مورد کیفر اعدام قابل تصور نیست چون شخص مجرم با اعدام دیگر وجود ندارد تا اصلاح گردد. انگیزه احقاق هم در اینجا شبیه انگیزه اولی یعنی تشفی خاطر است که خیلی کارساز نیست. و همینگونه می باشد انگیزه اصلاح اجتماعی و انگیزه پیش گیری از جرم. چون رابطه پدر و فرزند و علاقه پدر نسبت به فرزند به قدری زیاد است و به گونه ای در نهاد و سرشت وجودی انسان تابیده و عجین شده است که برای دوام و استمرار آن نیاز به ترساندن از کیفر اعدام نیست. و از اینجا می توان فلسفه مهم قصاص نشدن پدر را فهمید و آن اینکه کیفر اعدام برای پدر در واقع یک نوع تخفیف عذاب است ولی عذاب بالاتر برای پدر همان عذاب روحی و وجدان است که او را هر ساعتی چندین بار اعدام می کند.
به عبارت ديگر حكم قصاص به لحاظ وجود مصالح و جبران خسارت است، و در اينجا اين مصلحت معدوم است.
و علاوه اینکه قصاص کنندگان نیز در اینجا فرزندان یا خویشان دست اول قاتل می باشند که قطعا اجرای قصاص از طرف آنها چه بسا بعدها مشکلات روحی بیشتری را برای آنها فراهم کند. یعنی ممکن است در ابتدائی که چنین جنایت هولناکی واقع شد بقیه نزدیکان از روی خشم و غضب تصمیمی بگیرند که بعدها خودشان پشیمان گردند و دچار عذاب وجدان و ناراحتی ها و مریضی های روحی گردند.
2. نکته دوم: قصاص به طور کلی حقی است که خداوند به اولیاء مقتول داده است و به معنای قطعیت و لزوم نیست، بلکه بجای قصاص می توانند عفو و گذشت نمایند و یا با رضایت قاتل از او دیه بگیرند[3]. البته در مواردی که قاتل قصاص نمی شود (مانند مورد بحث ما) قاتل باید دیه بپردازد.[4]
3. نکته سوم: اگر پدری فرزند خود را بکشد، در درجه اول خود او و خانواده اش بیشترین آسیب را می بینند، چرا که او ضربه شدید و مهلکی به خود و خانواده خود وارد آوره است و انصاف نیست که به خاطر این عمل در چنین شرایطی قصاص شود زیرا تقاضای قصاص او نیز یک امر احساسی و غیر عقلانی است. پس اسلام قصاص او را ممنوع کرده است. اما همان طور که گفته شد در این شرایط، دیه بر او ثابت است و باید آنرا به سایر وارثین بپردازد.
4. نکته چهارم: قتل فرزند امري كاملاً نادر است و در عرف عقلا براي موارد نادر قانون وضع نميكنند. و البته چنین اتفاقی در شرایط بسیار استثنایی، احساسی و غیر عادی اتفاق می افتد. یعنی در شرایطی که فرد کاملا غیر عادی و تحت فشار های روحی و روانی شدید که بیشتر شبیه به عدم عمد و اختیار است اتفاق می افتد.
پی نوشت ها
[1]. امام خمینی، تحریر الوسیله، ج 2، ص 495.
[2]. قدردان قراملکی، محمد حسن، جهنم چرا؟، ص 22 و 23.
[3]. امام خمینی، همان، ج2، ص 507.
[4]. همان، ص 493 تا ص 497.
پایگاه حوزه
تا کی غسل باقی می ماند
حکم انجام دادن کار شخصی در وقت اداری
آیا در وقت اداری میتوان کار شخصی انجام داد؟
نوشتن گزارش های غیرواقعی و دریافت پول در برابر ساعات اضافه ای که کاری در آنها انجام نشده، جایز نیست و واجب است تا پول های اضافه ای که کارمند مستحق دریافت آنها نبوده، بازگردانده شود
باتوجه به اینکه این مساله مبتلا به و مورد سوال اکثر کارمندان و کارگران است در این جا قسمتی از احکام باید ها ونباید های محیط کار را بیان نمودیم و قبل از آن اشاره ای کوتاه به قرآن کریم ومساله ی مربوط می نماییم:
اگر انجام کارهای شخصی باعث کم کاری شود ، نوعی کم فروشی نموده ، خداوند متعال کم فروشی را مذمت نموده :« وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ؛(۱) واى بر کم فروشان» و در وصف کم فروشان در آیه بعد می فرماید: «الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُواْ عَلىَ النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ(*) وَ إِذَا کاَلُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ یخْسِرُونَ(۲) ؛آنان که وقتى براى خود پیمانه مىکنند، حق خود را به طور کامل مى گیرند. امّا هنگامى که می خواهند براى دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم مى گذارند».
بنابراین کارمندی که حقوق خود را به طور کامل دریافت می نماید. اما در انجام کارها به واسطه انجام کارهای شخصی در حین کار یا عوامل دیگر کم کاری می کند، نوعی کم فروشی نموده و از این حیث مورد مذمت آیات الهی قرار می گیرد.
انجام کار غیر موظف در وقت اداری
سؤال: آیا شرعاً جایز است که کارمندان و کارگران ادارات دولتی در ساعات اداری و کار، به عنوان تحصّن و اعتصاب (جهت رسیدگی به درخواست هایشان) دست از کار بکشند؟.
جواب: جایز نیست و باید تابع مقررات دولت اسلامی باشند. (1)
سؤال: اگر کارمند در محل کار خود، ساعات بیکاری زیادی داشته باشد و مجاز نباشد که در ساعات حضور در بخش های دیگری کار کند، آیا جایز است که در اوقات بیکاری، کارهای شخصی مربوط به خودش را انجام دهد؟.
جواب: اقدام به انجام کارهای شخصی در اثنای کار در محل کار، تابع مقررات و اجازه قانونی مسئول مربوطه است. (2)
دیر حاضر شدن و زود رفتن
سؤال: کارمندان طبق مقررات هر روز باید سر ساعت معینی در محل کار خود حاضر شوند، اگر کسی به علت دور بودن راه، سرمای شدید زمستان و یا نبودن وسیله نقلیه، یک الی دو ساعت فقط صبح های روز شنبه، استثنائاً دیر به محل کار برسد، آیا از نظر شرع مقدس درست است که جبران تأخیر خود را همان روز یا در ایام هفته بنماید؟.
جواب: باید طبق مقررات عمل نماید. (3)
سؤال: در شرکت نفت و سایر ادارات، کارگران و کارمندانی هستند که پس از تمام شدن کارشان (البته قبل از اینکه هشت ساعت وقت آنان تمام شود) تعطیل کرده، به منزل می روند و می گویند: ما کارمان را زودتر تمام می کنیم، زودتر می رویم. حال اگر این زودتر رفتن، باعث عدم دقت در کارهای محوّله شود؛ آیا به نظر حضرت عالی، اشکالی در حقوق آنان پیدا نمی شود و ساعاتی را که زودتر به منزل می روند، حقوقشان حلال است یا خیر؟.
جواب: اگر خلاف مقررات استخدامی عمل می کنند، نسبت به مقدار تخلف، از حقوق حق ندارند. (4)
کم کاری و گرفتن حقوق اداری
سؤال: اینجانب کارمند یک اداره فرهنگی هستم. بعضی اوقات (به علت عدم امکان فعالیت و نبودن کار)، بیکار هستم. فقط بعضی از وقت ها در حدّ امکان اداره، فعالیت های تبلیغی انجام می دهم و از طرفی تنها ممرّ زندگی و امرار معاش خود و افراد تحت تکلّفم، حقوقی است که از این اداره دریافت می کنم. خواهشمند است، مرقوم فرمایید که حقوق مزبور با توجه به موارد فوق، برایم حلال است یا خیر؟.
جواب: اگر کارهای پیشنهادی اداره را طبق مقررات انجام می دهید، حقوق دریافتی حلال است. (5)
سؤال: بعضی از برادران از برخی از مزایا صرف نظر می کنند و این را در مقابل کم کاری صورت گرفته قرار می دهند، آیا این صرف نظرها جبران کم کاری را می کند؟.
جواب: صرف نظر کردن از مزایا مجوز کم کاری نیست و لازم است که طبق مقررات استخدامی، در وقت اداری به وظیفه خود عمل کند. (6)
سؤال: آیا کارکنان مربوطه می توانند به علت نبودن کار، در محل فعالیت خود حاضر نشوند، یا پس از یکی دو ساعت حضور، به منزل برگردند و اصولاً، آیا قبل از تمام شدن کار، فرد اجازه دارد که به هر عنوانی از محل کار خود خارج شود یا خیر؟.
جواب: حکم مسأله قبل را دارد. (7)
حکم نماز جماعت در محیط کار
با توجه به اهمیّت خاص نمازهای یومیه و تأکید زیادی که بر اقامه نماز در اول وقت شده و با توجه به فضیلت نماز جماعت، جایز است در خلال ساعات کار اداری نماز واجب را به طور جماعت در اوّل وقت و در کمترین زمان بخوانند، ولی باید به گونه ای مقدّمات این کار را فراهم کنند که نماز جماعت در اوّل وقت، بهانه و وسیله ای برای به تأخیر انداختن کارهای مراجعه کنندگان نشود. (8)
بیان احکام و معارف و امثال آن در هنگام اجتماع برای نماز در ادارات مانع ندارد، مشروط بر این که حقوق مراجعین تضییع نشود.
خارج شدن از اداره برای رفتن به مسجد برای شرکت در نماز جماعت، در صورتی که نمازجماعت در خود اداره برپا نشود، اشکال ندارد، ولی باید مقدّمات نماز به گونه ای فراهم شود که مدّت غیبت از اداره در ساعات رسمی کار برای اداء فریضه نماز جماعت، کاملاً کاهش پیدا کند. (9)
سؤال: آیا برپایی نماز جماعت توسط کامندان در ساعات رسمی کار جایز است؟ و بر فرض عدم جواز، اگر ملتزم شوند که بعد از پایان ساعات رسمی، مقدار وقتی را که به نماز خواندن اختصاص داده اند، جبران کنند؛ آیا در این صورت، اقامه نماز در ساعات رسمی کار برای آنان جایز است؟.
جواب: با توجه به اهمیت خاص نمازهای یومیه و تأکید زیادی که بر اقامه نماز در اوّل وقت شده و با توجه به فضیلت نمازجماعت، مناسب است تا کارمندان روشی را اتخاذ کنند که بتوانند در خلال ساعات کار اداری، نماز واجب را به طور جماعت در اوّل وقت و در کمترین زمان بخوانند، ولی باید به گونه ای مقدمات این کار را فراهم کنند که نماز جماعت در اوّل وقت بهانه و وسیله ای برای به تأخیرانداختن کارهای مراجعه کنندگان نشود. (10)
سؤال: آیا جایز است کارمندان در اداره ها و مؤسسات دولتی اقامه نماز جماعت داشته و یا مجالس عزاداری برپاکنند؟.
جواب: اقامه نماز، بیان احکام و معارف و امثال آن در هنگام اجتماع برای نماز در خصوص ماه مبارک رمضان و سایر ایام الله مانع ندارد، مشروط بر این که حقوق مراجعین تضییع نشود. (11)
سؤال: در نزدیکی ادارۀ ما مسجدی وجود دارد، آیا جایز است در اثناء ساعات رسمی کار برای شرکت در نماز جماعت به آنجا برویم؟.
جواب: خارج شدن از اداره برای رفتن به مسجد برای شرکت در نماز جماعت در اوّل وقت، در صورتی که نماز جماعت در خود اداره برپا نشود، اشکال ندارد، ولی باید مقدمات نماز به گونه ای فراهم شود که مدت غیبت از اداره در ساعات رسمی کار برای ادای فریضه نماز جماعت، کاملاً کاهش پیدا کند. (12)
سؤال: در بعضی از ادارات نماز جماعت برپا نموده اند. اگر کارمندی بخواهد شرکت کند، باید به مدّت خواندن نماز، کارش را ترک نماید؛
اگر در موقع نماز، لطمه ای به کارمند نخورد و بیکار باشد، چه صورتی دارد؟.
اگر در موقع شرکت در نماز جماعت، در کار وی تأخیر کند، چه صورتی دارد؟.
در صورت مجاز بودن، اگر عمداً نماز جماعت را ترک کند، چه صورتی دارد؟.
جواب: نماز جماعت واجب نیست و اگر منافاتی با مقررات استخدامی شما نداشته باشد، مانع ندارد. (13)
کار در دو محل
سؤال: در بعضی از مراکز تعلیم و تربیت مشاهده می شود که معلم یا مدیری که کارمند یکی از بخش های اداری است، با موافقت مسئول اداری مستقیم خود در ساعات رسمی کارش، مبادرت به تدریس در مدارس دیگر می کند و علاوه بر حقوق ماهانه خود، اُجرت این تدریس را هم دریافت می کند، آیا این کار و گرفتن اُجرت در برابر آن جایز است؟.
جواب: موافقت مسئول مستقیم کارمند با تدریس او در اثناء ساعات رسمی کارش، تابع حدود اختیارات قانونی فرد مسئول است، ولی با این فرض که کارمند دولت در برابر ساعات رسمی کارش هر ماه حقوق دریافت می کند، حق ندارد در برابر تدریس در مدارس دیگر، در همان ساعات رسمیِ کارش، حقوق دیگری را دریافت نماید. (14)
غذا خوردن در محل کار
اگر خوردن غذا در ساعات اداری وقت زیادی نگیرد و منجر به تعطیلی کار اداری نشود، اشکال ندارد. (15)
سؤال: با توجه به این که ساعات رسمی کار ممکن است تا ساعت 14:30 طول بکشد، خوردن یک وعده غذا در اثناء کار در اداره چه حکمی دارد؟.
جواب: اگر وقت زیادی نگیرد و منجر به تعطیلی کار اداری نشود، اشکال ندارد. (16)
سؤال: گاهی در ادارات مقداری غذا اضافه می آید، آیا می توان آنها را به فقراء داد؟.
جواب: منوط به اجازه مسئولین است. (17)
کارهای شخصی در ساعات کار
اقدام به انجام کارهای شخصی در هنگام کار و در محل کار، تابع مقررات و اجازه قانونی مسئول مربوطه است. (18)
سؤال: اگر کارمند در محل کار خود ساعات بیکاری زیادی داشته باشد و مجاز نباشد که در این ساعات در بخش های دیگر کار نماید، آیا جایز است که در اوقات بیکاری، کارهای شخصی مربوطه به خودش را انجام دهد؟.
جواب: اقدام به انجام کارهای شخصی در هنگام کار و در محل کار، تابع مقررات و اجازه قانونی مسئول مربوطه است. (19)
سؤال: ما در یک مؤسسه نظامی کار می کنیم و محل کارمان در دو مکان جداگانه است و بعضی از برادران در مسیر رفتن از یک مکان به مکان دیگر کارهای شخصی انجام می دهند که وقت زیادی می گیرد، آیا برای انجام این کارها باید اجازه گرفت یا خیر؟.
جواب: اشتغال به انجام کارهای شخصی در ساعات رسمی مقرر برای کار، احتیاج به اجازه مسئول بالاتر که این حق را داشته باشد، دارد. (20)
مهرالسنه چقدر است؟
مهرالسنه چقدر است؟
پرسش
مهرالسنه چقدر است؟ آیا قرار دادن مهریه بیش از این مقدار (مهر السنة) مکروه است، یا فقط مستحب ترک شده است؟
پاسخ اجمالی
1. مهرالسنه پانصد درهم است که حدود 1250 گرم نقره بوده و قیمت آنرا مىتوانید بر اساس نوسانات بازار به دست آورید.
2. در اسلام حدّى براى مهریه به نحو لزوم معیّن نشده، ولى هر چه کمتر باشد بهتر است و مستحب است که مقدار مهریه از مهرالسنه زیادتر نباشد.
ضمائم:
پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[1]
حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مد ظله العالی):
1. مهرالسنه پانصد درهم است و هر درهم دوازده و شش دهم( 6/12) نخود نقره است و وزن یک نخود تقریباً معادل یک بیست و چهارم مثقال و پانزده صدم گرم( 15 / 0) گرم است و قیمت آنرا مىتوانید از بازار به دست آورید.
2. در اسلام حدّى براى مهریه به نحو لزوم معیّن نشده، ولى هر چه کمتر باشد بهتر است و مستحب است که مقدار مهریه از مهرالسنه زیادتر نباشد.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
مهرالسنه طبق مشهور پانصد درهم نقره است و قیمت دقیق آنرا مىتوانید از زرگرها سؤال کنید. و توجه داشته باشید که مهریههای بسیار بالا اعتباری ندارد؛ زیرا [معمولاً] قصد جدّی در آنها نمیباشد.
حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):
1. 1250 گرم نقره.
2. مکروه نیست.
حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی):
مقدار مهر السنة پانصد درهم نقره است که تقریبا معادل دویست و شصت و دو و نیم مثقال نقره سکه دار است و مستحب است که مهریه از این مقدار بیشتر نباشد.
[1]. استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنهای، سیستانی، مکارم شیرازی، نوری همدانی (مد ظلهم العالی)
اسلام کوئست
فلسفه خواندن نماز میت
فلسفه خواندن نماز میت
همانگونه احترام به مسلمان زنده واجب است، لازم است مرده او نیز مورد تکریم و احترام قرار گیرد؛ لذا در شرع اسلام احکامی؛ مانند غسل، کفن و دفن و خواندن نماز بر بدن او واجب شده است.
در ارتباط با فلسفه نماز میت، امام رضا(ع) میفرماید: «اگر کسی بپرسد؛ چرا مأموریم که بر مردگان خود نماز بخوانیم، گفته میشود؛ براى اینکه به درگاه خدا شفیع میت شویم و آمرزش او را از خداوند بخواهیم؛ زیرا که هیچ وقتى از اوقات، میت محتاجتر از لحظه پس از مرگ نیست که شفاعت شود و از براى او طلب مغفرت و آمرزش کنند».[1]
بنابر این، طلب آمرزش و دعا برای کسی که از دنیا، به سوی عالم برزخ و سرای آخرت راهی شده، دلیل تشریع نماز میت میباشد. از همین رو است که نمازگزاران پس از تکبیر سوم براى مردان و زنان مؤمن دعا کرده و بعد از تکبیر چهارم بویژه براى میّت دعا میکنند.
[1]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 113، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
سایت شهید آوینی
چرا باید در سجده از مهر استفاده می شود؟
چرا باید در سجده از مهر استفاده می شود؟
حضرت آیت الله سیستانی به پرسشی درباره سجده پاسخ داده اند.
متن پرسش و پاسخ به این شرح است:
پرسش: چرا باید در سجده از مهر استفاده می شود ؟
پاسخ: در نماز باید سجده بر زمین یا آنچه از زمین روئیده است باشد و خوردنی وپوشیدنی نباشد و در زندگی امروزی چون خانه ها مساجد و سالن ها با موکت وفرش و امثال آن پوشیده شده است که سجده بر آنها صحیح نیست لذا از مهر که از جنس خاک است برای سجده استفاده می شود و نیز موضع سجده باید پاک باشد التزام بر این شرط در مهر آسانتر است . البته سجده بر تربت سیدالشهدا از همه بهتر است .
حوزه نت
دانلود رایگان فایل تصویری احکام
با توجه به اینکه احکام تصویری بهتر در ذهن نقش می بندد تصمیم گرفتیم فایل تصویری احکام را در اختیار عزیزان قرار دهیم.
#آثار _و برکات_ پرداخت خمس یاهمان حق امام زمان (عجل الله) در زندگی انسان
آثار و برکات پرداخت خمس یاهمان حق امام زمان (عجل الله) در زندگی انسان
اگر به تعبیراتی که در آیات و روایات آمده است توجّه کنیم، به آثار پرداخت خمس بیشترآگاه خواهیم شد:
1- نسل پاک: در روایات می خوانیم: «لتطیب ولادتهم» پرداخت خمس، مال را پاک و مال پاک مقدمه نسل پاک است.
2- تقویت دین: امام رضاعلیه السلام فرمودند: «الخمس عوننا علی دیننا» خمس، حق ما اهل بیت و پشتوانه مکتب و راه ما است.
3- نشانه وفا: در تعبیر دیگر می خوانیم: «المسلم من یفی اللّه بما عهد الیه و لیس المسلم من اجاب باللسان و خالف بالقلب»
مسلمان واقعی کسی است که به پیمان الهی وفادار باشد و کسی که با زبان جواب مثبت ولی در دل جواب منفی می دهد، در حقیقت مسلمان نیست.
4- کمک به یاران: امام رضاعلیه السلام فرمود: خمس وسیله ای برای کمک ما بر بستگان و یاوران ماست. «ان الخمس عوننا علی عیالاتنا»، «عوننا علی موالینا»
5-پاکی مال: امام صادق علیه السلام فرمود: من از گرفتن درهم شما هدفی جز پاک کردن شما ندارم، زیرا وضع مالی من امروز خوب است. «ما ارید بذلک الا ان تطهروا»
6- گوارا بودن درآمد: در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام می خوانیم: هر کس خمس ما را بدهد باقی درآمدش برای او گواراست. «یودّی خمسنا و یطیب له»
7-حفظ آبرو در برابر مخالفان: امام رضا علیه السلام فرمود: به وسیله خمس، ما آبروی خود و طرفدارانمان را در برابر تهدیدات مخالفان حفظ می کنیم. «و ما نبذله و نشتری من اعراضنا ممن نخاف سطوته»
8- فقر زدائی از خاندان رسالت: امام کاظم علیه السلام فرمود: خداوند نیمی از خمس را برای فقر زدائی از بستگان پیامبر که از زکات و صدقات محرومند قرار داد. «و جعل للفقراء قرابة الرسول نصف الخمس فاغناهم به عن صدقات الناس…»
9-کفّاره گناهان و ذخیره قیامت: امام رضا علیه السلام فرمود: خارج کردن خمس مال، وسیله آمرزش گناهان و ذخیره قیامت و روز نیاز شماست. «فان اخراجه… تمحیص ذنوبکم و ما تمهدون لانفسکم لیوم فاقتکم»
10-ضمانت بهشت: شخصی نزد امام باقر علیه السلام آمد و خمس مال خود را پرداخت، امام فرمود: بر من و پدرم لازم است که بهشت را برای شما ضمانت کنیم. «ضمنت لک علی و علی ابی الجنّة»
11-شمول دعای امام: امام رضا علیه السلام فرمود: خمس، کمک ما بر حفظ مکتب است، سپس فرمود: تا می توانید خودتان را از دعای ما محروم نکنید. «ولا تحرموا انفسکم دعاءنا ما قدرتم علیه»
12-کلید رزق: امام رضا علیه السلام فرمود: پرداخت خمس کلید رزق شماست. «فان اخراجه مفتاح رزقکم»
13-نظم و حساب در سرمایه: کسی که حساب سال دارد و خمس می دهد، در واقع شخصی حسابگر، منظم و دقیق است و میزان درآمد و مصرفش مشخّص است.
امام باقر علیه السلام فرمود: «الکمال کلّ الکمال: التّفقه فی الدّین والصبر علی النائبة و تقدیر المَعیشة» بالاترین کمال در سه چیز است: شناخت عمیق دین، پایداری در برابر ناملایمات و نظم و برنامه در زندگی.
15-عنایات ویژه: کسانی که اهل خمس هستند، یعنی در هر درآمد خود، سهم خدا، رسول، اهل بیت و سهم دیگران را در نظر دارند، قهراً خدا و اولیای او نیز به او عنایات ویژه دارند.
مگر در قرآن نمی خوانیم:
«فاذکرونی اذکرکم» مرا یاد کنید، شما را یاد می کنم.
«ان احسنتم احسنتم لانفسکم» اگر خوبی کنید به خودتان خوبی کرده اید.
«اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها» اگر شخصی نسبت به شما کریمانه برخورد کرد، شما بهتر از او برخورد کنید.
«ان تنصروا اللّه ینصرکم» (34) اگر شما خدا را یاری کنید خداوند شما را یاری می کند.
مگر قرآن خبر از دوست داشتن نیکوکاران نداده است: «انّ اللّه یحبّ المحسنین»
قطعا، کسی که با پرداخت خمس، حق خدا و رسول و امام را می دهد، در حقیقت مشمول تمام آیاتی است که گفته شد. زیرا او هم خدا را یاد کرده، هم احسان کرده، هم اولیای خدا و محرومان را گرامی داشته و هم مکتب الهی را یاری نموده است و دریافت این همه عنایات در برابر 20% مازاد درآمد سال، سود بزرگی است
پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت
دلیل اختلاف نظر مراجع در احکام دینی
چرا با داشتن دینی واحد، مراجع ما نظرات مختلف در احکام دینی دارند؟
در زمان حضرت رسول اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) در میان اصحاب اختلافی وجود نداشت. زیرا در صورت بروز هر گونه ابهام و مشکلی در فهم قرآن و سنت از این بزرگواران توضیح خواسته و موضوع توسط معصومین (ع) کاملاً روشن می شد. اما در زمان غیبت، فقهاء به علت عدم دسترسی مستقیم به امام (ع)، بایستی از منابع و مدارکی که از ائمه معصومین (ع) رسیده و از قرآن، این احکام را استنباط نمایند.
از این رو فقهاء در فهم احکام از روایات، با مشکلاتی روبرو هستند مثلا:
1. از حیث سند روایت: ممکن است فقیهی، شخصی را که در سند روایتی آمده ثقه و قابل استناد بشمارد، در صورتی که همین راوی را فقیهی دیگر اصلاً معتبر ندانسته و به روایت او عمل نکند و این منشأ اختلاف احکام می شود.
2. اجمال در متون روایات: گاهی اوقات در متن روایات عباراتی بکار می رود که گرچه در زمان معصومین (ع) احتمالاً معنای آن واضح و روشن بوده است ولی در حال حاضر یعنی زمان غیبت معنای روشنی از آن بدست نمی آید. مثل لفظ غنا که مفهوم مبهمی دارد و برای آن مصادیق متعددی بیان می شود، این موجب اختلاف در فتاوی می شود.
3. ابهام در جهت صدور روایات: قدرت و حکومت در زمان ائمه اطهار (ع) در اختیار بنی امیه و بنی عباس که از دشمنان اهل بیت هستند بوده است و در مواردی ایشان به راحتی و در آزادی نمی توانستند تمامی احکام را که مخالف آنها بوده است بیان کنند و در مواردی برای حفظ اصل اسلام و یا جان و مال شیعیان مجبور می شده اند که از روی تقیه احکام را بر وفق نظر مخالفین بیان کنند و یا اینکه آنرا در پرده و با کنایه و بدون صراحت بیان نمایند. لذا بعضاً این اخبار و روایات با آن دسته از روایاتی که در مقام بیان احکام واقعی هستند تعارض پیدا می کنند که هر فقیهی بایستی حکم واقعی و صحیح را در این میان استنباط نماید و بالطبع هر یک بنا به داشته ها و مقدماتی که در اختیار دارند به نتیجه ای خاص می رسند که شاید با یکدیگر اختلاف داشته باشد.
4. اختلاف در مبانی اصولی: یکی از علومی که یک مجتهد برای اجتهاد و استنباط به او نیاز دارد و ابزار وی برای استخراج احکام به حساب می آید علم اصول فقه است که در آن از قواعدی که به وسیله آنها احکام استنباط می شوند بحث می شود و مقدمه ای برای فقه و فقاهت محسوب می شود که اختلاف در این اصول و قواعد موجب اختلاف در اجتهاد و بالطبع در احکام می شود که هر شخص فقیهی با توجه به مدارکی که دارد دارای مبانی خاصی بوده و اصول و قواعد خاص را قائل است که در نتیجه تأثیر مستقیم در نحوه استنباط احکام می گذارد و منشأ اختلاف فتاوا و احکام می گردد.
اینها قسمتی از مسائلی بود که موجب اختلاف احکام می شد ولی توجه به این نکته نیز مهم است که در مسائل نظری هر رشته ای متخصصین آن با یکدیگر اختلاف نظر پیدا می کنند بطور مثال تمام فیزیکدانان و شیمی دانان و یا پزشکان در همه مسائل با هم اتفاق نظر ندارند و چه بسا اختلاف نظر در کمیسونهای پزشکی قبل از عمل جراحی به نتیجه روشن نرسد و علوم اسلامی و انسانی نیز از این قاعده مستثنی نیست.