چهل حدیث گوهربار از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)
چهل حدیث گوهربار از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)
1- ِ ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ فَهُوَ مُنَافِق : ْ إِذَا حَدَّثَ كَذَبَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَ إِذَا اؤْتُمِنَ خَان
نشان منافق سه چيز است : 1 - سخن به دروغ بگويد . 2 - از وعده تخلف كند .3 - در امانت خيانت نمايد .
تحف العقول ص 316
2- لَا يَنَالُ شَفَاعَتِي مَنْ أَخَّرَ الصَّلَاةَ بَعْدَ وَقْتِهَا
کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهد رسید
محاسن ص 80
3- أبغض الحلال الي الله الطلاق .
منفورترين چيزهاي حلال در پيش خدا طلاق است .
نهج الفصاحه ص 157 ، ح 16
4- ِ خَيْرُ الْأَصْحَابِ مَنْ قَلَّ شِقَاقُهُ وَ كَثُرَ وِفَاقُه .
بهترین یاران کسی است که ناسازگاریش اندک باشد و سازگاریش بسیار
تنبیه الخواطر معروف به مجموعه ورام ج 2 ، ص 123
5- ابن آدم إذا أصبحت معافى في جسدك آمنا في سربك عندك قوت يومك فعلى الدّنيا العفاء
فرزند آدم وقتي تن تو سالم است و خاطرت آسوده است و قوت يك روز خويش راداري ، جهانگر مباش .
نهج الفصاحه ص 159 ، ح
پیامبر رحمت
بحضرت در کودکی به دو نام احمد و محمد خوانده می شد نام¬احمد را مادر بزرگوارشان آمنه بر او نهاد و محمد را عبدالمطلب برای او انتخاب کرد (انسان العیون فی سیره الامین و المامون ۱/۱۰-۹۳) اما پس از عبدالمطلب عموی بزرگوارشان حضرت ابوطالب تا سن ۴ سالگی رسول الله اعظم، سرپرستی و همراهی او را با عشق فراوان بر عهده داشت. پیامبر اکرم تنها سه روز از مادر گرامی خود شیر نوشید و باقی ایام رضاع را از دو دایه ی خود به نامهای ثوبیه کنیز ابولهب – که چهار ماه او را شیر داد همو عموی پیامبر حمزه را نیز شیر داده بود- (بحارالانوار ۱۵/۲۸۴- مناقب ابن شهر آشوب ۱/۱۱۹) و پس از آن حلیمه¬ی سعدیه دختر ابی ذؤیب از قبیله¬ی سعدبن بکر بن هوازن سعادت شیردهی او را داشت. بنابر ظاهر نقل ها دایه ها از پذیرش طفل یتیم امتناع می کردند زیرا آنها می خواستند تا از پدران طفل پولی بستانند اما حلیمه اگرچه در ابتدا امتناع می کرد اما وقتی طفلی مجبور شد که محمد را بپذیرد ولی پس از آنکه قصد شیردهی رسول ا… را نمود خداوند او و همسرش را مورد عنایت ویژه ی خود قرار داد. (سیره ابن هشام ۱/۱۶۳-۱۶۲) #زین_العابدین_گلایری_بابلکناری
ارزش صلوات
بوسه پیامبر اکرم(ص)
مرحوم حاج شیخ علی اکبر نهاوندی از علماء مشهد بود ، که در کتاب شریفش فرمود : یکی از زهّاد و پرهیزگاران می فرمود : من با خودم عهد کردم که هر شب قبل از خوابیدن به اندازه ی معینی بر محمد و آل محمد (ص) صلوات بفرستم. یک شب یک عده از رفقا و دوستان به اتاق و حجره ام آمدند ، با اینکه حجره ام شلوغ بود و تا دیر وقت طول کشید و خسته بودم ولی مثل هرشب صلوات هایم را فرستادم و بعد خوابیدم. خواب دیدم ، آقا رسول الله (ص) وارد حجره شدند و از تشریف فرمائی وجود مقدس حضرت در و دیوار منور شده بود. به سوی من تشریف آورند و فرمودند: کجاست آن دهانی که بر من صلوات می فرستاد؟ می خواهم ببوسم . من خجالت کشیدم که بگویم من . چون لیاقتی در خودم نمی دیدم ، ولی آنقدر آقا رسول الله (ص) بزرگوار بودند که صورت مبارک را جلو آوردند و به صورت من بوسه زدند. از شدت خوشحالی از خواب پریدم بطوری که همه ی دوستان و رفقا از خواب بیدار شدند. https://telegram.me/joinchat
بعث نور
بعثت نور
از حرا آیات رحمان و رحیم آمد پدید
با نخستین حرف، قرآن کریم آمد پدید
صوت «اقرا باسم ربک» می رسد بر گوش جان
یا که از غار «حرا»، خُلق عظیم آمد پدید
نغمه «یا ایها المدثر» از جبرئیل بین
یک جهان رحمت به ما از آن کلیم آمد پدید
سید امّی لقب بر دست قرآن می رسد
یا به گمراهان، صراط مستقیم آمد پدید
قصه لولاک باشد شاهد گفتار من
یعنی امشب عالِمِ راز قدیم آمد پدید
در حرا بر مصطفی امشب شد از حق جلوه گر
آنچه اندر طور سینا بر کلیم آمد پدید
نغمه الله اکبر از حرا تا شد بلند
بت پرستان را به تن لرزش ز بیم آمد پدید
گر قریش او را یتیمی خواند، اما در جهان
بس شگفتی ها از این دُرِّ یتیم آمد پدید
منجی نوع بشر دارای آیات مبین
صاحب خلق خوش و لطف عمیم آمد پدید
بود اگر باغ جهان پژمرده از توفان جهل
حال بر این بوستان خرم نسیم آمد پدید
گشت مبعوث آن که عالم زنده شد از کیش او
فاش گویم مُحییِ عظم رمیم آمد پدید
حب و بغض او نشانی از بهشت و دوزخ است
قصه کوته، صاحب نار و نعیم آمد پدید
ثابت خراسانی
میوه بعثت رسول الله
کوتاه وزیبا
بعثت، انقلاب بزرگ بر ضد جهل، گمراهی، فساد و تباهی است.
مبعث، پیام آور عدالت و کرامت انسانی است.
پیام مبعث، خروج انسان از ظلمت و حرکت به سوی نور است.
بزرگ ترین و زیبا ترین ره آورد مبعث، قرآن کریم است.
بعثت، تجلی انوار الهی طلوع خورشید درخشان خاتمیت است.
عید سعید مبعث، آغاز راه رستگاری و طلوع تابنده مهر هدایت و عدالت، بر همگان مبارک باد.
بعثت محمد مصطفی(ص)، تفسیر چگونه زیستن برای انسان است.
معنویت و توجه به مبدأ آفرینش میوه بعثت رسول الله است.
بعثت، روز توحید و آزادگی است. روزی که با بعثت محمد(ص)، جهانی مبعوث شد.
بعثت، انفجار نور درخشان الهی، در ظلمات جهل و خرافات بود.
بعثت، نشانه مهرورزی خدا با خاکیان و باران رحمت بی حد او بر زمینیان است.
بعثت، امید انسان به فردایی روشن است.
بعثت، روز شکست اهریمن و شرک و روز جهانی شدن دین اسلام است.
بعثت، بهار آفرینش است.
حوزه نت
مبعث حضرت رسول (ص)
پیامبر و دشمنان اسلام
پیامبر اعظم و پایهگذاری نظام اسلامی
با حجتالاسلاموالمسلمین سید محمدکاظم طباطبایی، رئیس پژوهشکدهی علوم و معارف حدیث دربارهی نحوهی برخورد پیامبر اکرم با سه جریان از آن پنج دسته به گفتوگو نشستیم.
پیامبر در زمان ورود به مدینه، عهدی با یهودیان ساکن مدینه بستند و ایشان را بهعنوان یک شهروند تلقی کردند و حقوق آنها را مطابق حقوق مسلمانان قرار دادند. در آن عهدنامه هست که ما و شما باهم موظفیم از مدینه در برابر هجوم مخالفان محافظت کنیم؛ یعنی حقوق شهروندی ایشان با مسلمانان کاملاً برابر بود. این عهدنامه در کتابهای تاریخی هم آمده است، ولی آنها در جنگ احزاب مخالفت کردند و حتی یکی دو نفر از آنها قصد ترور پیامبر را داشتند.
پیامبر اکرم آن سازمانیافتگی یهود در عرصهی نظامی را از بین برد و از این بُعد پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم موفق بودند و در هنگام رحلت پیامبر اکرم نیز یهودیان از بُعد نظامی صاحب قدرتی نبودند، اما از بُعد اجتماعی و فرهنگی قدرت داشتند و دنبال نفوذ بودند. این بهدنبال نفوذ بودن به این معناست که تفکرات اسرائیلی خودشان را ترویج و تزریق میکردند. بنابراین گروه یهودیان را باید بهعنوان یک گروه خواص در نظر گرفت که قدرت تأثیرگذاری بر تودهی مردم را داشتند و میتوانستند مردم را بهسمتوسوی خودشان هدایت کنند. یهودیان از این نظر جزء خواص جامعهی عصر پیامبر محسوب میشدند. در جامعهی عربی آن زمان، تشکیلات نظامی یهود از بین رفته بود، ولی آنها تفوق فرهنگی و اجتماعی خودشان را داشتند و بنا بر گزارشهای تاریخی رسیده، قدرت اقتصادی یهود نیز در این جریان بیتأثیر نبوده است. یهودیان هم از نظر اقتصادی و هم از بُعد فرهنگی، قدرت و نفوذ داشتند.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم یهود را از نظر نظامی بهشدت تضعیف کرد، اما این دشمن سازمانیافته تمام هستههای سازمانیاش از بین نرفته بود و در برخی حوزهها، صاحب نفوذ بود و از طریق فرهنگ، اقتصاد و آداب اجتماعی، رخنههایی ایجاد میکردند؛ چراکه وقتی نمیتوانستند با اسلام مبارزه کنند، در پوشش و ظاهر اسلام به نفوذ میپرداختند و به اشاعهی اسرائیلیات دست میزدند.
رسول اللّه (ص) اسوه حسنه بشرى
ستاره اى بدرخشيد و ماه مجلس شد
دل رميده ما را انيس و مونس شد
نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مساءله آموز صد مدرس شد
اسوه حسنه
سخان آیت الله مهدوی کنی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. قال الله تعالی فی کتابه: « لقد کان لکم فی رسول الله أسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیراً.»1
قبل از این که آیه را ترجمه کنم و دربارة آن توضیحی بدهم، توجه شما را به مقدمة کوتاهی جلب میکنم؛ هیچ یک از افراد و هیچ گروهی از جوامع انسانی در دنیا بدون الگو و سرمشق زندگی نمیکنند. آنها که گمان دارند مستقلند و الگو ندارند، خود نمیدانند که ناخودآگاه الگوی زندگی را انتخاب کردهاند. بی تردید انسان در زندگی جمعی اثرپذیر و احیاناً اثرگذار است و همه برای خود الگو دارند. در یک خانواده، پدر یا مادر الگوست و در مدرسه، معلم و مدیر و در دانشگاه، استاد ممتاز و در میان ورزشکاران، قهرمانان و در میان هنردوستان، هنرمند محبوب و نمونه و در میان شهروندان، افراد سرشناس و در میان گروههای سیاسی، لیدرها رهبران احزاب و در میان رجال سیاسی، رییس جمهور و صاحبان قدرت و در بین مسجدیها و نمازگزاران، امام جماعت و در میان حزب اللهیها، مقام رهبری و در میان شیعیان، امیرالمؤمنین علیه السلام به عنوان اسوه و الگو پذیرفته شدهاند و هیچ کس بدون الگو حرکت نمیکند.
قرآن با توجه به این که داشتن الگو و اسوه امری ضروری و عمومی است، اصل مسأله را مسلم گرفته و مصداق الگو و شرایط آن را مطرح میکند و میفرماید: لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة. اسوهها به دو دستة حسنه و سیئه تقسیم میشوند. اسوة قرآن، اسوه حسنه است؛ اما اسوه حسنه قرآن برای کسانی که ایمان دارند و به دیدار خدا و روز قیامت امیدوارند اسوه است. «لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر»؛ میگوید: کسانی به دنبال این گونه الگو هستند که به لقای خداوند و روز قیامت امید دارند؛ یعنی قیامت و لقای خدا را باور دارند و برای آن خود را آماده میکنند. مشابه این آیه حدیث معروف: « من کان من الفقهاء صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً لهواه، مطیعاً لأمر مولاه فللعوام ان یقلدوه»2 میباشد. ضرورت تقلید مسلم است؛ یعنی هر کسی که مجتهد و عالم نباشد، از کسی که عالم است تقلید میکند.
در این حدیث سخن از صلاحیت و شرایط مرجع تقلید است نه در اصل تقلید. از این رو پس از ذکر شرایط و اوصاف مرجع میگوید که «فللعوام ان یقلدوه». یعنی عامه مردم میتوانند از چنین شخصیتی تقلید کنند. در اینجا کلمه «علی العوام» که مشعر بر الزام است نیامده، بلکه «للعوام» که دلالت برجواز وصلاحیت دارد، آمده است.
پس بحث در وجوب تقلید و عدم وجوب آن نیست، زیرا ضرورت تقلید مورد تردید نیست. آنچه مورد بحث است، شرایط و اوصاف کسی است که از او میتوان تقلید کرد و به عبارت دیگر حدیث در مقام بیان اوصاف مقَلَّد و مرجع تقلید است. چنان که در آیة اسوه نیز بحث در ضرورت اتخاذ اسوه نیست، بلکه در شخص اسوه و شخصیت او است که چه شخصیتی میتواند برای مؤمنان اسوه حسنه باشد.
نکته دیگر این است که شرایط مذکور در این حدیث، شرایط احرازی است و با حمل به صحت نمیتوان به آن رسید. از این رو در آخر حدیث میگوید: « این اوصاف فقط در برخی از فقهای شیعه یافت میشود.» پس باید این شرایط احراز شود و شرایط سختی هم است. «حافظاً لدینه، صائناً لنفسه، مخالفاً لهواه و مطیعاً لأمر مولاه»، چهار شرط مهمی است که این حدیث بیان میکند. واقعاً خیلی سخت است که انسان تحت تأثیر جوسازیها، شرایط سیاسی و جار و جنجالها قرار نگیرد و به خاطر جلب رضایت مردم فتوی ندهد و تنها رضای خدا را در نظر بگیرد. بسیار مشکل است که فقیه بتواند به مردم احترام بگذارد و این شرایط را نیز حفظ کند.
بنابراین علاوه بر فقاهت و اجتهاد، شرایط دیگری هم در مرجع تقلید باید احراز شود: پاسدار نفس خویش وحافظ دین خود بودن، با هواهای نفسانی مبارزه کردن و مطیع اوامر مولا بودن.