بعث نور
بعثت نور
از حرا آیات رحمان و رحیم آمد پدید
با نخستین حرف، قرآن کریم آمد پدید
صوت «اقرا باسم ربک» می رسد بر گوش جان
یا که از غار «حرا»، خُلق عظیم آمد پدید
نغمه «یا ایها المدثر» از جبرئیل بین
یک جهان رحمت به ما از آن کلیم آمد پدید
سید امّی لقب بر دست قرآن می رسد
یا به گمراهان، صراط مستقیم آمد پدید
قصه لولاک باشد شاهد گفتار من
یعنی امشب عالِمِ راز قدیم آمد پدید
در حرا بر مصطفی امشب شد از حق جلوه گر
آنچه اندر طور سینا بر کلیم آمد پدید
نغمه الله اکبر از حرا تا شد بلند
بت پرستان را به تن لرزش ز بیم آمد پدید
گر قریش او را یتیمی خواند، اما در جهان
بس شگفتی ها از این دُرِّ یتیم آمد پدید
منجی نوع بشر دارای آیات مبین
صاحب خلق خوش و لطف عمیم آمد پدید
بود اگر باغ جهان پژمرده از توفان جهل
حال بر این بوستان خرم نسیم آمد پدید
گشت مبعوث آن که عالم زنده شد از کیش او
فاش گویم مُحییِ عظم رمیم آمد پدید
حب و بغض او نشانی از بهشت و دوزخ است
قصه کوته، صاحب نار و نعیم آمد پدید
ثابت خراسانی