انتقاد حجتالاسلام قرائتی از کمتوجهی به تفسیر قرآن
انتقاد حجتالاسلام قرائتی از کمتوجهی به تفسیر قرآن
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین بعدد ما احاط به علمه، اللهمّ صلّ علیٰ محمّد و آل محمّد، الهی انطقنی بالهدیٰ و الهمنی التَّقویٰ.
برای عید نوروز، همهی مملکت تقریباً بسیج میشوند؛ از مرغ و گوشت و پرتقال و سیب و راهداری و اورژانس و هلالاحمر و …، همه بسیج میشوند که عید میآید، یکی دو ماه مشغولند. ماه رمضان میآید؛ «قد اقبل الیکم شهر الله». ما برای قرآن چقدر آمادگی داریم؟ من برای اینکه (از مطلب) پَرت نشوم، از روی متن میخوانم؛ بسماللهالرّحمنالرّحیم. خب، اوصاف قرآن خیلی است؛ از وقتم یک دقیقهاش مال اوصاف قرآن باشد: معلّمش خدا است، علَّم القرآن؛(۱) واسطه، جبرئیل، شدید القویٰ؛(۲) محلّ فرود، قلبک؛ ذکرٌ للعالمین؛(۳) انّا له لحافظون؛(۴) غیر ذی عوج؛(۵) فأتوا بسورهٍ؛(۶) الی آخر؛ این معرّفی قرآن.
جایگاه قرآن در جامعهی ما چیست؟ این قرآنی که خودش دو مرتبه فرموده «خذ الکتاب بقوّه»؛(۷) جدّی بگیریم قرآن را. هویّت ما به قرآن است. چون در قرآن چهار تا توبیخ است: کمثل الحمار،(۸) کمثل الکلب،(۹) کالحجاره،(۱۰) کالانعام؛(۱۱) امّا یک توبیخ در قرآن است که خیلی داغ است؛ میگوید پوک! به کسانی که کتاب آسمانی را اقامه نکنند، لقب «پوک» داده خدا؛ یا اهل الکتاب لستم علیٰ شیءٍ حتّیٰ تقیموا.(۱۲) کلمهی اقامه راجع به چهار چیز در قرآن آمده: اقیموا الدّین،(۱۳) اقیموا الصّلاه،(۱۴) اقیموا الوزن،(۱۵) ولو انّهم اقاموا التّوراه.(۱۶) زندگی مادّیمان هم بند به همین قرآن است. (میفرماید) ولو انّهم اقاموا التّوراه، اگر اینها تورات را اقامه کنند، لأَکلوا؛(۱۷) خب، اگر اقامهی قرآن شد، لأَکلوا، لأَکلوا، لأَکلوا؛ یعنی مادّیّاتمان هم بند به همین است. چون قرآن ذکر است، نحن نزّلنا الذّکر،(۱۸) ومن اعرض عن ذکری فإنّ له معیشهً ضنکا.(۱۹)
یک سِری گیروگورها هم شاید بهخاطر این باشد که قرآن برای ما کتاب اصلی نیست. خدا به پیغمبر میگوید اگر میخواهی سخنرانی کنی، باید روی قرآن صحبت کنی؛ آیهاش هم این است: لتبیّن للنّاس ما نزّل؛(۲۰) یعنی تبیّن ما نزّل. بله، شعر و خواب و تحلیل سیاسی هم هست امّا اگر آنها هم بند به قرآن باشد ارزش دارد. یکوقت امام فرمود: حفظ نظام از اوجب واجبات است، حتّی از نماز واجبتر است! من جا خوردم. بعد دیدم قرآن اشاره دارد به اینکه حفظ نظام از نماز واجبتر است، چون عدّهای که پای خطبههای نماز جمعه پا شدند رفتند سراغ خرید، قرآن میگوید اینها بیادبند؛ و اذا رأَوا تجارهً او لهواً انفضّوا الیها،(۲۱) در ادامه میگوید «و ترکوکَ»، اینها پیغمبر را تنها گذاشتند، نمیگوید «ترکوها»، باید بگوید «ترک الصّلاه» یا «ترک الخطبه»؛ یعنی بدتر از رها کردن خطبه و بدتر از رها کردن نماز، رها کردن رهبر آسمانی است، ذا میگوید «ترکوکَ»؛ بههرحال. رفتم یک مسجدی، دیدم «مرگ بر آمریکا» نمیگویند؛ گفتم اینجا نمیگویند؟ گفتند نه، اینجا مسجد مقدّسین است. عالمش عالم وارستهای بود؛ گفتم من میخواهم صحبت کنم نیم دقیقه؛ گفت: بگو؛ گفتم: قرآن چهار صفت گفته، در مسجدِ شما دو تا هست؛ قرآن میگوید: «اشدّاء علی الکفّار، رحماء بینهم،(۲۲) بعد (هم) «تراهم رکّعاً سجّدا»؛(۲۳) (در مسجد) شما «رکّعاً» هست، «سجّداً» هست، «اشدّاء علی الکفّار» در مسجدتان نیست، «رحماء بینهم» نیست؛ چرا نیست؟ فکر میکنید مقدّسید! آقا گفت: درست است. دیگر از آنجا شعار را گفتند. یعنی اگر هم خواستیم مردم را به انقلاب هم دعوت کنیم، اگر از راه قرآن وارد شویم میپذیرند، اگر همینطور فقط صحبت کنیم، میگویند «خب این نظر ایشان است، ما این نظر را قبول نداریم».
صفحات: 1· 2