مقاله شرایط اجرت المثل زوجه از دیدگاه فقه
شرایط اجرت المثل زوجه از دیدگاه فقه
گرداورنده:نوبخت
مقدمه:
ازدواج، به عنوان یک امر مقدس، مورد تأکید دین اسلام است و مبنای ایجاد آن تشکیل خانواده و ایجاد محیطی گرم همراه با مهر محبت و صمیمیت است. در واقع روابط بین زن و شوهر بر اساس رابطه عاطفی شکل میگیرد و نه رابطه کارفرمایی وکارگری. با وجود این، آشنایی هر یک از زوجین به وظایف و تکالیف خود در مقابل یکدیگر آنها را برای رسیدن به کمالِ مطلوب یاری میدهدوظایف زوجین در مقابل یکدیگر در فقه بیان شده است و حقوق مدنی ما نیز به اقتباس از فقه در قانون مدنی ایران آن موارد را ذکر میکند. البته پرداخت حق الزحمه زن بابت کارهایی که مورد تأیید فقه اسلامی است، بیان میکند که حتی زوجه میتواند برای شیر دادن به فرزند خود از زوج مطالبه اجرت نماید.
اجرتالمثل یكی از همان حقوق ویژهای است كه شرع و قانون برای زنان در نظر گرفته است. این وظایف شامل تمكین عام و تمكین خاص است. مطابق قانون به محض ازدواج، میان زوجین وظایف و تكالیفی برقرار میشود كه آنها باید نسبت به یكدیگر آن را انجام دهند.
در این مقاله سعی بر این است که شرایط اجرت المثل زوجه چه در طول زندگی و چه در زمان طلاق مشخص گردد.
آشنایی با بورس
آشنایی با بورس
بخش مالی اقتصادی هر کشور تامین کننده منابع مالی و فعالیتهای حقیقی اقتصادی محسوب می شود که به دو بخش تقسیم می گردد:
بازار پولی که عمدتا توسط نظام بانکی یک کشور اداره می شود که مهمترین کارکرد آن تامین اعتبارات کوتاه مدت است. بازار سرمایه که کارکرد اصلی آن تامین مالی بلند مدت مورد نیاز در فعالیت های تولیدی و خدماتی مولد می باشد.
بورس یک نهاد سازمان یافته ای است که از جمله نهادهای عمده و اساسی در بازار سرمایه محسوب می شود و در کنار سایر موسسات و سازمانها، وظایف چندگانه ای را برعهده دارد.
کارکردهای اساسی بورس مدیریت انتقال ریسک و توزیع آن، شفافیت اطلاعات، کشف قیمت، ایجاد بازار رقابتی و همچنین یکی از کارکردهای مهم آن جمع آوری سرمایه ها و پس اندازهای کوچک برای تامین سرمایه مورد نیاز فعالیتهای اقتصادی است.
تاریخچه تاسیس اولین بورس به اواخر قرن چهارده و اوایل قرن پانزده در کشور هلند بر می گردد. اما بورس به صورت مدون از دو قرن پیش شروع به فعالیت کرده است در حال حاضر با پیشرفت تکنولوژی و استفاده از ابزارهای الکترونیکی بیشتر معاملات در بورس از طریق رایانه صورت می گیرد.
مهمترین مامویت بورس کالایی بر اساس گزارشات آنکتاد کمک به ساماندهی و اصلاح ساختار بازار محصولات بخش کشاورزی از طریق شفافیت اطلاعات، کشف قیمت، توزیع ریسک و سیالیت در معاملات و همچنین تامین منابع مالی مورد نیاز فعالان بخش کشاورزی از طریق توسعه بازار سرمایه است که اولی در کشورهای درحال توسعه و دومی در کشورهای پیشرفته و صنعتی ملاک عمل قرار می گیرد.
بورس کالا چیست؟
بورس کالا ( Commodity Exchange ) یک بازار متشکل و سازمان یافته ای است که بطور منظم کالای معینی با ساز و کاری خاص مورد معامله قرار می گیرند. امروزه طبقه بندی های متعددی برای یک بورس کالایی وجود دارد. اما گسترش بازارهای بخش مالی و حقیقی اقتصاد سبب شده چندین نوع از بررسیها در قالب یک تشکل متمرکز قرار داشته باشند. عموما بورس های کالایی را در مقابل بورس های اوراق بهادار و بورس های اسعار تعریف می کنند. به عبارتی هر آن چیزی که در زمینه 1- فلزات و مواد معدنی ( کانی ها ) 2- انرژی و 3- محصولات کشاورزی مورد مبادله قرار می گیرد در زمره بورس کالایی می گنجد.
اهمیت قانونی بورس های کالایی
تا قبل از تصویب برنامه سوم، کشور ما برای راه اندازی بورسهای کالا با خلاء قانونی مواجه بود، تا اینکه دست اندرکاران تدوین لایحه و قانون برنامه سوم توسعه جمهوری اسلامی ایران به تدوین و تصویب قانونی اقدام نمودند که شروع یک سری تحولات با اهمیت اقتصادی را در عرصه مبادلات بازار ایفا خواهد نمود در ذیل به متن قانون در برنامه سوم توسعه اشاره می شود:
الف: نسبت به راه اندازی بورس های منطقه ای در سطح کشور در چارچوب قانون بورس بر اقدام کند.
ب: تمهیدات قانون لازم جهت قابل معامله نمودن سلیر ابزارهای مالی در بورس اوراق بهادار، علاوه بر موارد مندرج در بند (2) ماده (1) قانون تاسیس بورس اوراق بهادار مصوب 27/2/1345 را فراهم کند.
#جمعیت_مبارزه_با_استعمال_دخانیات
#خانواده_پاک
#جمعیت_مبارزه_با_استعمال_دخانیات
#به_قلم_خودم
آرام آرام از پله ها بالا می اومد صدای خس خس نفسش از دور شنیده می شد چند پله که بالا می اومد مجددا می نشست تا نفسی تازه کند طبقه سوم زندگی می کرد و آسانسور خراب شده بود و برای پیرمرد مشکل بود این همه پله را بالا و پایین بیاد به خصوص با این ریه خرابش.
پیرمرد تنها زندگی می کرد و گاهی برایش غذا درست می کردم یک روز کنجکاو شدم بدونم چرا اینقدر ریه اش مشکل داره حتما جانباز شیمیایی است، وقتی ازش سوال کردم دیدم اشک تو چشماش جمع شد و گفت باباجان هیچ چیز مثل دخانیات مخرب نیست همه چیز ادم رو ازش می گیره.
ای کاش اون روز لعنتی هیچ وقت نمیومد با دوستانم برای تفریح به کوه رفته بودیم اونجا سفره خانه ی سنتی داشت تمام دوستانم وضع مالیه خیلی خوبی داشتند و به اصرار دوستم اونجا رفتم دیدم همه سفارش قلیان دادند و اگر کسی سفارش نمی داد برایش افت داشت من خیلی خودم رو جمع و جور کردم و گفتم من اهل دود و دم نیستم تا این رو گفتم دیدم همه منو دست انداختند و شروع کردن به مسخره کردن دیگر چاره ای نداشتم ادم ضعیف النفسی بودم و تا شروع به کشیدن قلیان کردم چنان دودش در ریه ام رفت که تا شب سینه ام می سوخت سردرد شدید شدم اما از ان موقع به بعد به سمت قلیان و سیگار کشیدن رفتم.
متاسفانه تا مدتها این قضیه رو از خانواده ام مخفی می کردم و وقتی هم متوجه شدند دیگر حریفم نشدند و متاسفانه کم کم مصرفم به قدری زیاد شد که به شدت ریه های من دچار مشکل شد و دچار سرطان ریه شدم و چند بار هم عمل کردم ولی دیگر فایده ای نداشت. حتی به خاطر این قضیه دخترم وقتی به دنیا امد دچار سندرم شده بود که دکتر گفت ناشی از دود قلیان و سیگار است و بعد از چند مدت دخترم فوت کرد.
پسرم هنوز 15 سالش نشده بود که سیگار می کشید وقتی متوجه شدم خیلی ناراحت شدم نمی خواستم او هم مثل من گرفتار بشه اما پسرم به صراحت به من گفت چرا خودت می کشی؟ راست می گفت نمی توانستم از این راه او را منصرف کنم و واقعا با این قضیه تمام زندگیم بر باد رفت.
دختری از تبار مکتب زینب
دختری از تبار مکتب زینب
او همیشه این مسیر را تنها می رفت اما همه هم کلاسیهایش دو سه نفری با هم تو خیابون با کلی خنده و تفریح به خونه بر می گشتند. فاطمه دختری آرام، صبور و مهربان و مذهبی بود و به دوستانش تا می توانست در درسشان کمکشان می کرد. اما ساناز نمی توانست این ها رو تحمل کند همیشه دنبال بهانه ای می گشت تا او را در بین دوستان و معلمان خراب کند مرتب در گوشیش عکس ها و فیلم های غیر مجاز می گذاشت و دوستانش نیز دور او جمع می شدند و دور از چشم معلم نگاه می کردند و به جای درس تمام ذهنشان درگیر اینها بود.
ساناز به اینها هم بسنده نمی کرد بلکه دوستان پسری را هم به آنها معرفی می کرد. فاطمه با دیدن این صحنه ها ساناز را نصیحت می کرد ولی با توهین تند ساناز و مسخره کردن او روبه رو می شد تصمیم گرفت از راه دیگر وارد شود و به بهانه های مختلف به دوستانش در مورد عواقب این کارها هشدار می داد بعضیها تحت تاثیر حرفهای فاطمه قرار می گرفتند و از ساناز فاصله می گرفتند اما بعضیها نه تنها نمی پذیرفتند بلکه شادی و لذت زندگی رو در این چیزها می دونستند.
مدیر و معلم مدرسه از این قضیه باخبر شدند و چندبار به ساناز اخطار دادند حتی مادر ساناز را خواستند که در صورت تکرار این رفتارها او را از مدرسه اخراج می کنند اما رفتار ساناز که تغییر نکرد بلکه رفتارهای زننده ای نیز در مدرسه از خود بروز می داد. ساناز از این قضیه بسیار ناراحت شد و احساس کرد که فاطمه این ماجرا را به مدیر گفته و تصمیم گرفت تلافی کند.
ساناز یک روز نقشه ای کشید و تصمیم گرفت به بهانه ی جشن تولد او را به خانه خودشان دعوت کند فاطمه ابتدا نپذیرفت اما با اصرار ساناز و اینکه فقط دوستان همکلاسیهایش دعوت هستند و هیچکس دیگری نیست نخواست تنش بین او و ساناز بیشتر شود و پذیرفت.
فاطمه اون روز بعد از نماز صبح دیگر نخوابید و به کارهای عقب افتاده اش پرداخت و صبحانه را حاضر کرد و مادر و خواهر و برادرش رابیدار کرد. مادر فاطمه خیلی نگران به نظر می رسید و گفت دیشب خواب بدی دیدم فاطمه با لبخند همیشگی گفت ان شاء الله خیره، صدقه بنداز و رفت.
ساناز اون روز به بهانه جشن تولد به مدرسه نیامده بود بعد از اتمام کلاس فاطمه با چندنفر از همکلاسیهایش به خانه ساناز رفتند.وقتی وارد خانه ساناز شدند فاطمه از تعجب خشکش زد از لباسهای جلف و از ارایش غلیظی که کرده بود بسیار ناراحت شد البته به غیر یکی از دو تا از دوستانش بقیه همه ذوق کرده بودند. اهنگ با موسیقی مبتذل گذاشته بود و همه شروع کردند به رقصیدن، ساناز می خواست فاطمه را درگیر این ماجرا کند اما با نگاه تند فاطمه مواجه شد و گوشه ای نشست و برایش اصلا قابل تحمل نبود تا خواست بلند شود چند نفر از دوستانش گفتند تا اینجا اومدیم زشته که برگردیم ساناز متوجه قضیه شد و منتظر همین لحظه بود سریع به سمت فاطمه رفت و ارام بهش گفت اگر برات سخته می تونی اتاق بغلی بشینی تا زمان کادو و ناهار بیای. فاطمه که ظاهرا چاره ای نداشت وارد اتاق شد ولی حس عجیبی داشت احساس می کرد قراره اتفاقی بیافته در همون لحظه گوشی فاطمه زنگ خورد مادرش بود بعد از احوالپرسی گفت خونه ساناز رسیدی گفت بله، گفت هر وقت تموم شد بگو بابا بیاد دنبالت بعد هم قطع کرد.
ساناز شروع به تعریف و تمجید کردن از فاطمه کرد و اینکه تو خیلی دختر خوبی هستی حیفه همینطور بمونی چرا مثل جوانهای دیگه شادی نمی کنی و از زندگی لذت نمی بری فاطمه از اینکه ساناز اینطور غرق در فساد شده بود تاسف می خورد اما نمی توانست راهی برای او پیدا کند در همین زمان در اتاق باز شد و جوانی وارد اتاق شد فاطمه از دیدن این جوان جا خورد ساناز سریع به سمت جوان رفت و گفت برادرم هستند گفتم بیاد باهاتون اشنا بشه و سریع در اتاق را قفل کرد متاسفانه انقدر صدای اهنگ زیاد بود اگر فاطمه فریاد هم می زد کسی صدایش را نمی شنید فاطمه تازه متوجه ماجرا و خباثت ساناز شد. تا جوان به سمت فاطمه رفت فاطمه یک لحظه هم درنگ نکرد و سریع به سمت پنجره دوید و خود را از بالا به پایین انداخت.
متاسفانه فاطمه به کما رفت و بعد از چند روز فوت کرد اما زیبنب وار زندگی کرد و اجازه نداد لحظه ای مسیر زندگی درستش به بی راهه برود ساناز بعد از این قضیه خودکشی کرد اما اکثر دوستان فاطمه تحت تاثیر رفتار شجاعانه و بزرگ فاطمه قرار گرفتند و بعد از این قضیه به احترام فاطمه چادر به سر کردند و تصمیم گرفتند راه و رفتار فاطمه را ادامه دهند.
درد و دل با دختران سرزمینم
عزیزان دلم، دختران فاطمی، شیعیان مولا علی
سلام
امروز دنیا نگاهش به شماهاست اری دنیا می خواهد ببیند دختران شیعه امروز یعنی مادران فردا می خواهند چه کنند ایا دست از اعتقادات و محبت اهل بیت می کشند آیا تسلیم تزویر و نیرنگ دشمن می شوند یا نه، همچون دختران دیروز و مادران امروز، سروقامت با افتخار فرزندانی را تحویل جامعه می دهند که از مکتب تشیع دفاع نمایند و با افتخار سرباز مولا امیرالمومنین باشند.
آری دنیا دیگر با مردان ما کاری ندارد فقط جبهه ی جنگ او دختران معصوم این سرزمین است دخترانی که مادران فردای جامعه هستند دخترانی که باید پایگاه قوی در خانواده(همسری شایسته، مادری صبور و فداکار) باشد. آنها می خواهند عفت و حیای دختران ما را نشانه بروند تا دیگر نامی از اسلام و تشیع باقی نماند.
تو می توانی با افتخار حلقه وصل مکتب تشیع باشی یا با تاسف قطع امید شیعیان عالم باشی.
دنیا نگاهش به توست پس …
زنگ خطر اشاعه ازدواج های نامشروع به سبک غربی در جامعه
زنگ خطر اشاعه ازدواج های نامشروع به سبک غربی در جامعه
آیت الله فقیهی با اشاره به سبک زندگی اسلامی و دوری جامعه از این سبک زندگی گفت: در اسلام قوانین و مقرراتی وجود دارد که همواره مورد توجه و تأکید پیامبر اسلام و اهل بیت(ع)می باشد. اما واقعیت این است با این که سبک زندیگ اسلامی از سوی اهل بیت(ع) سفارش و توصیه شده، ولی در عمل می بینیم چندان به این سبک از زندگی مورد توجه مردم وجوانان در جوامع اسلامی قرار نمی گیرد و هر روز شاهد انزوای آثار و سیره اهل بیت(ع) در جوامع الهی و دینی هستیم که این مسئله می تواند زنگ خطر برای اتفاق بسیاری از قضایا باشد.
سیره علمی و عملی اهل بیت و سبک زندگی اسلامی ابعاد مختلفی دارد که یک مورد در ارتباط با نظافت و پاکی و طهارت است. توجه به سیره عملی اهل بیت به ما می فهماند هر چه قدر انسان پای بند به طهارت و نظافت و. . . باشد، زندگی سالم تری خواهد داشت. امروز که جامعه گرفتار این ویروس شده، می توان یکی از دلایل را بی توجهی به سبک زندگی اسلامی و این بعُد از زندگی یعنی طهارت و نظافت دانست.
هم اکنون در مراحل مختلف تأکید می کنند، قبل از غذا و بعد از غذا دست و صورت را بشورید تا گرفتار این ویروس نشوید، این مسئله را پزشکان هم اشاره و تأکید می کنند، ولی چون جامعه به این نوع از زندگی کمتر توجه دارد شاهد شیوع ویروس هستیم. بعُد دیگر از زندگی اسلامی، ازدواج و فراهم کردن زمینه ازدواج است. متأسفانه زمانه طوری شده که جوان امروز کمتر و یا اصلا به این موضوع فکر نمی کند و هر کسی برای خود دلیلی عنوان می کند، فقر، عدم اشتغال، عدم قبول مسئولیت، و. . . .
از سویی دیگر جوانان و حتی بعضی از خانواده ها به نوعی دیگر از زندگی که در دین ناپسند واقع شده، روی آوردند، و آن هم مسئله ازدواج سپید و یا هم خانگی دو جنس مخالف است. باید توجه داشته باشیم، این موارد در دین و اسلام مورد نکوهش و سرزنش واقع شده و نباید جامعه اسلامی را به این سمت و سو هدایت کرد.
اینها همان ترویج سبک زندگی غربی و ترویج بی بندباری و. . . است که امروز در جامعه به شکل های مختلف جولان می دهد و خانواده ها را درگیر خود کرده و بنای زندگی را از هم دریده و ستونها را سست کرده است. در این موارد نقش مسئولین و نهادها سنگین است. یعنی مسئولین می توانند کاری کنند که زمینه ازدواج آسانتر شود. زندگی با مهریه کمتر شروع شود، وامی به زوجین داده شود، اشتغالی از سوی مسئولین و دولت فراهم شود. ولی این کارها کمتر صورت می گیرد و این خود می تواند زنگ خطر جدی برای جامعه اسلامی حتی در بحث جمعیت باشد.
مجلس و دولت مردان به خوبی در مسئله آسان گرفتن ازدواج و ایجاد زمینه ازدواج آسان می توانند وارد شوند. دولت می تواند مشوق ها و تشویق هایی درست کند، مشوق در باب مسکن، اشتغال و. . . می تواند باشد، تا جوان دلگرم به ازدواج شود. این مسئله خود می تواند جوانان را به امر ازدواج تشویق کند.
آیت الله فقیهی گفت: مثلا در مورد ازدواج پیامبر(ص) سفارش کردند که با ازدواج نصف دین کامل می شود، سیره عملی اهل بیت(ع) هم این گونه بوده است؛ این مسئله خود برکاتی دارد که از جمله آن هدف مند شدن فعالیت ها، جلوگیری از بی بندباری، فساد و جامعه سالم است.
منبع : خبرگزاری حوزه
بهترين نوشيدني ها براي مقابله و درمان گرمازدگي
هوای داغ تابستان بسیاری از مردم را دچار گرمازدگی میکند و متخصصان طب سنتی معتقدند که مصرف شربت سکنجبین برای رهایی از گرمازدگی این روزها بسیار مفید است.
شربت سکنجبین برای رفع گرمازدگی
نوشیدن شربت سکنجبین منافع بسیاری دارد. یکی از منافع سکنجبین این است که چون آن را با یخ خنک کرده و مینوشند، صفرا را میبرد و از التهاب حرارت معده میکاهد و آن چه بلغم در معده و رودهها باشد، خارج میکند. اگر سکنجبین را با ریشه و تخم کاسنی مخلوط کرده و کمی گلاب به آن اضافه کنند، نوشابهای پر سود و شگفتآور میشود، به خصوص برای کسانی که جگر و معدهای گرم داشته یا دچار گرفتگی معده شدهاند و نیز برای کسانی که مبتلا به نفخ هستند منافع زیادی دارد، اما برای مبتلایان به زخم معده و روده، مضر است.
عناب و شکر
برای رفع گرمازدگی بهتر است عناب را در آب جوشانده و با کمی شکر به صورت خنک میل کنید. همچنین خوردنیهای سرد و تر مانند گل بنفشه، خاکشیر، هندوانه و تخم خیارین (خیار، کدو، هندوانه و خربزه) نیز توصیه میشود. البته بهترین دارو برای رفع گرمازدگی دم کرده عناب و زرشک است که همراه با مقداری شکر میل میشود.
خاکشیر یخ زده و شربت آبلیمو
استفاده از خاکشیر یخزده و شربت آبلیمو برای جلوگیری از گرمازدگی موثر است. برای جلوگیری از اسهال و تأثیر خنکی، خاکشیر باید به شکل یخزده یا همراه خرده یخ مصرف شود، در غیر این صورت ملین و اسهالآور است.
با توجه به گرمی و آلودگی هوا، مصرف آبلیمو نیز به دلیل داشتن ویتامین C که دارای خاصیت ضدعفونیکننده است، توصیه میشود و نیاز است هر دو روز یک بار، یک عدد لیمو در آب مصرفی استفاده شود.
تخم شربت
تخم شربت در حقیقت دانه گیاه ریحان است که به علت داشتن ترکیبات لعابدار به صورت محلول در آب (شربت) استفاده میشود. لعاب این دانهها پس از جذب آب، به صورت ژلهای درمیآید که میتواند برای رفع عطش مورد استفاده قرار گیرد. تخم شربتی در طب سنتی ایران به عنوان رفع کننده التهابات مجاری ادرار کاربرد بسیار داشته است.
بهلیمو
بهلیمو گیاهی به صورت درختچه است که از برگ آن استفاده میشود. این گیاه از قدیم در طب سنتی ایران به عنوان آرامبخش، ضد تشنج، ادرارآور، رفع کننده سرگیجه و تپش قلب Heart مورد استفاده بوده و در حال حاضر نیز از آن استفاده میشود.
هندوانه
هندوانه یک میوه تابستانی لطیف، آبدار، خنک کننده، آرام بخش و مسکن التهابات درونی است که اصولا برای رفع عطش در اوج گرمای تابستان مصرف میشود و مورد پسند بسیاری از مردم است. طبیعت هندوانه سرد و تر است و برای افراد گرم مزاج بسیار مطلوب است. مربای پوست هندوانه برای رفع حرارت بدن، رفع تشنگی و گرمازدگی بسیار مفید است.
گلاب
بنابر اعلام دانشکده طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی تهران، برای معالجه اشخاص گرمازده، بهترین راه خوراندن گلاب همراه با مقداری یخ است، به قدری که باعث استفراغ شده و صفرا را خارج کند. نوشیدن گلاب خنک، گرمی درون را از بین میبرد و بدن را تقویت میکند. بوییدن گلاب برای تقویت قلب و رفع بیهوشی و تقویت حواس باطنی مفید است.
چند نکته مهم
هنگام گرمازدگی از گرفتن دوش آب سرد به جهت ایجاد شوک، از قرار گرفتن در معرض باد مستقیم کولر به دلیل ایجاد عفونتهای تنفسی و از نوشیدن سریع مایعات بسیار سرد به جهت به هم خوردن وضعیت سیستم ایمنی و گوارشی بدن خودداری کنید.
با استفاده از حوله خنک در بدن فرد گرمازده، وی را به حالت طبیعی بازگردانید.
میوههایی مانند آلبالو، خیار و هندوانه نقش بسزایی در تنظیم درجه حرارت بدن دارند.
از آنجا که فرد گرمازده اشتهای زیادی برای خوردن آب سرد و یخ دارد، باید وی را تشویق کرد تا به تدریج و آهسته مایعات را بنوشد تا معده وی دچار تحریک و درد نشود.
چرا پدر بخاطر کشتن فرزندش قصاص نمی شود؟
چرا پدر بخاطر کشتن فرزندش قصاص نمی شود؟
پاسخ
بله یکی از شرائط قصاص آن است که قاتل پدر مقتول نباشد، حتی اگر پدر کافر هم باشد و فرزند مقتول مسلمان باشد باز قصاص نمی شود. بلکه در هر صورت باید دیه را به وارث فرزند (غیر از پدر) بپردازد.[1]
اولا اين نکته را متدکر می شويم که احکام خداوند بر اساس مصالح و مفاسد است؛ روایات متعددی از امامان معصوم (ع) به ما رسیده است که پدر به خاطر قتل فرزند قصاص نمی شود.
گرچه علت اصلی این حکم در منابع حدیثی ما بیان نشده است و برای ما روشن نیست، اما برای روشن شدن بعضی از حکمت ها و فوائد این مسئله (عدم قصاص پدر) چند نکته را متذکر می شویم:
1. نکته اول: انگیزه های کیفرهای قرار دادی به معنای عام یعنی اعم از اینکه کیفر قصاص باشد یا غیر آن، به چند صورت تصور می گردد:[2]
تشفی خاطر: کیفری که مظلوم برای خالی کردن عقده و تشفی نفس خود اجرا می کند.
تربیت و اصلاح شخص مجرم: در این قسم از کیفرها، هدف اصلاح شخص مجرم است. مانند تادیب دانش آموز تنبل و خاطی توسط معلم یا پدر.
اصلاح اجتماعی: در این جا هدف از کیفر، اصلاح جامعه و عبرت گرفتن سایرین است، مانند مجازات اعدام که هیچ نفعی برای شخص مجرم ندارد، بلکه فقط برای عبرت دیگران به اجرا در می آید.
احقاق حق: این انگیزه به معنای عام، شامل احقاق حق مظلوم، چه توسط خود وی و چه توسط دیگری می شود، مانند دفاع شخص ثالث از حق مظلومی که خود او قادر بر آن نیست.
پیش گیری: اگر مجرمی را به حال خود رها کنند، دست به جنایت های هولناکی خواهد زد، از این رو برای پیش گیری از تکرار جنایت، حاکم می تواند او را به کیفر برساند.
به نظر می رسد در مورد قصاص پدر هیچ کدام از انگیزه های کیفری نمی توانند تاثیر گذار باشند چون اولا خود او از اولیاء دم است و نسبت نزدیکی با اولیای دیگر دارد؛ پس تشفی خاطر چندان رنگی در اینجا ندارد. و انگیزه تربیت و اصلاح شخص مجرم اصلا در مورد کیفر اعدام قابل تصور نیست چون شخص مجرم با اعدام دیگر وجود ندارد تا اصلاح گردد. انگیزه احقاق هم در اینجا شبیه انگیزه اولی یعنی تشفی خاطر است که خیلی کارساز نیست. و همینگونه می باشد انگیزه اصلاح اجتماعی و انگیزه پیش گیری از جرم. چون رابطه پدر و فرزند و علاقه پدر نسبت به فرزند به قدری زیاد است و به گونه ای در نهاد و سرشت وجودی انسان تابیده و عجین شده است که برای دوام و استمرار آن نیاز به ترساندن از کیفر اعدام نیست. و از اینجا می توان فلسفه مهم قصاص نشدن پدر را فهمید و آن اینکه کیفر اعدام برای پدر در واقع یک نوع تخفیف عذاب است ولی عذاب بالاتر برای پدر همان عذاب روحی و وجدان است که او را هر ساعتی چندین بار اعدام می کند.
به عبارت ديگر حكم قصاص به لحاظ وجود مصالح و جبران خسارت است، و در اينجا اين مصلحت معدوم است.
و علاوه اینکه قصاص کنندگان نیز در اینجا فرزندان یا خویشان دست اول قاتل می باشند که قطعا اجرای قصاص از طرف آنها چه بسا بعدها مشکلات روحی بیشتری را برای آنها فراهم کند. یعنی ممکن است در ابتدائی که چنین جنایت هولناکی واقع شد بقیه نزدیکان از روی خشم و غضب تصمیمی بگیرند که بعدها خودشان پشیمان گردند و دچار عذاب وجدان و ناراحتی ها و مریضی های روحی گردند.
2. نکته دوم: قصاص به طور کلی حقی است که خداوند به اولیاء مقتول داده است و به معنای قطعیت و لزوم نیست، بلکه بجای قصاص می توانند عفو و گذشت نمایند و یا با رضایت قاتل از او دیه بگیرند[3]. البته در مواردی که قاتل قصاص نمی شود (مانند مورد بحث ما) قاتل باید دیه بپردازد.[4]
3. نکته سوم: اگر پدری فرزند خود را بکشد، در درجه اول خود او و خانواده اش بیشترین آسیب را می بینند، چرا که او ضربه شدید و مهلکی به خود و خانواده خود وارد آوره است و انصاف نیست که به خاطر این عمل در چنین شرایطی قصاص شود زیرا تقاضای قصاص او نیز یک امر احساسی و غیر عقلانی است. پس اسلام قصاص او را ممنوع کرده است. اما همان طور که گفته شد در این شرایط، دیه بر او ثابت است و باید آنرا به سایر وارثین بپردازد.
4. نکته چهارم: قتل فرزند امري كاملاً نادر است و در عرف عقلا براي موارد نادر قانون وضع نميكنند. و البته چنین اتفاقی در شرایط بسیار استثنایی، احساسی و غیر عادی اتفاق می افتد. یعنی در شرایطی که فرد کاملا غیر عادی و تحت فشار های روحی و روانی شدید که بیشتر شبیه به عدم عمد و اختیار است اتفاق می افتد.
پی نوشت ها
[1]. امام خمینی، تحریر الوسیله، ج 2، ص 495.
[2]. قدردان قراملکی، محمد حسن، جهنم چرا؟، ص 22 و 23.
[3]. امام خمینی، همان، ج2، ص 507.
[4]. همان، ص 493 تا ص 497.
پایگاه حوزه
آيا دعايي جهت قبولي در امتحان و نيز غلبه بر اضطراب (قبل و حين امتحان) وجود دارد؟
آيا دعايي جهت قبولي در امتحان و نيز غلبه بر اضطراب (قبل و حين امتحان) وجود دارد؟
پاسخ
در مورد قسمت اول سؤال بايد دانست كه صورت صحيح دعا براي قبولي در امتحان اين است كه انسان از خداوند بخواهد محفوظات و معلوماتش را در وقت امتحان، بياد آورد و فراموشي به او دست ندهد و البته نبايد انتظار داشت كه بدون تلاش و مطالعات قبلي، به موفقيت دست پيدا کرد و دعا بايد با تلاش همراه شود. بهرحال دعائي كه مضمون آن متناسب با مورد سؤال شما مي باشد، دعاي دفع فراموشي و نسيان مي باشد كه از امام صادق «ع» نقل شده است كه دست خود را بر پيشاني بگذار و چنين دعا كن «صَلَّي اللّهُ عَلي مُحَمَّد وَ الِهِ الّلهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ يا مُذَكِّرَ الْخَيْرِ وَ فاعِلَهُ وَ الامِرَ بِهِ ذَكِّرْني ما اَنْسانيه»[1] و همچنين دعاي زيادتي حافظه[2] و دعاي مطالعه[3] را نيز مي توان ملاحظه نمود.
اما در مورد بخش دوم سؤال شما بايد به اين مطلب اشاره كرد كه منشاء ترس و اضطراب مختلفي باشد:
گاهي سبب ترس انسان عدم تلاش و كوشش كافي در فراگيري دروس است كه اين ترس درمان ندارد زيرا كه «علاج واقعه قبل از وقوع بايد كرد» و طلب كردن آنچه منافي عادات و سنن طبيعي است مثل رزق بدون سعي يا علم بدون آموختن بي نتيجه است[4] و گر چه ذات باريتعالي اجابت دعاي مؤمنين را متعهد شده است.[5]
اما اين مطلب بدان معنا نيست كه انسان بدون تلاش و كوشش و تنها با دعا كردن بتواند خواسته خود را بدست آورد، بلكه منظور آن است كه چون تمام امور بدست خداوند متعال است، انسان بايد علاوه بر انجام وظايف عادي و طبيعي خود براي موفقيت در هر امري دست به دعا بردارد و فقط او را فاعل مستقل و تنها علت و مؤثر در وجود بداند، زيرا همه علل و اسباب نيز اگر جمع شوند بدون خواست خداي متعال منشاء اثر نخواهند بود چرا كه، «لا موثر في الوجود الا اللّه».[6]
اما گاهي منشاء ترس، عدم اعتماد به نفس مي باشد كه البته دعا و نيايش به درگاه خداوند قادر متعال و توسل به ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ مطمئن ترين و قابل اعتمادترين راهي است كه مي تواند موجب اعتماد به نفس و اميد به موفقيّت باشد كه شايد يكي از دعاهاي متناسب در اين مورد «دعاي رفع هول و غم» باشد و آن اين است كه چنين به درگاه خداوند متعال دعا كنيد:
«اَعْدَدْتُ لِكُلَّ عَظيْمَة لا اِلهَ اِلاّ اللّه وَ لِكُلَّ هَمٍّ و غَمٍّ لا حَوْلَ وَ لا قُوَةَ اِلا بِاللّهِ مُحمدُ النُورِ الاولُ وَ عَلي النُورِ الثاني وَ الائمَةُ الابْرارُ عُدَّةُ لِلِقآء اللّهِ وَ حِجابُ مِنْ اَعْدآء اللّهِ ذَلَّ كُلُّ شَيء لِعَظَمَةِ اللّهِ وَ اَسْئَلَ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ الْكِفايَةَ»[7]
پي نوشت ها:
[1] . قمي، عباس، مفاتيح الجنان، باقيات صالحات (حاشيه كتاب)، باب ششم، ترجمه: خداي درود فرستد بر محمد و آلش، خدايا من جداً از تو مي خواهم اي بپا اندازنده خير و انجام دهنده آن و امر كننده به آن، بيادم بيانداز از آنچه را كه شيطان از يادم برده)
[2] . همان.
[3] . همان.
[4] . مغنيه، محمد جواد، تفسير كاشف، ج1، ص286، ذيل آيه 186 سوره بقره.
[5] . طباطبائي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ج2، ذيل آيه 186 سوره بقره و ج17، ذيل آيه 60 سوره غافر (مومن).
[6] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج1، ص466، ذيل آيه 186 سوره بقره.
[7] . قمي، عباس، مفاتيح الجنان، كتاب باقيات صالحات، (حاشيه مفاتيح)، باب ششم؛ (ترجمه: آماده كرده ام براي هر حادثه بزرگي اين را كه: نيست معبودي جز خدا و براي هر همّ و غمّي اينرا كه نيست جنبشي و نيروئي جز با خدا، محمّد است نخستين نور و علي است نور دوم و آن امامان بسي نيك توشه اند براي ديدار خدا و پرده حائلند از دشمنان خدا، رام و فروتن گشته همه چيز در برابر عظمت خدا و مي خواهم از خدا« كه عزيز است و برجسته) كفايت.