#جمعیت_مبارزه_با_استعمال_دخانیات
#خانواده_پاک
#جمعیت_مبارزه_با_استعمال_دخانیات
#به_قلم_خودم
آرام آرام از پله ها بالا می اومد صدای خس خس نفسش از دور شنیده می شد چند پله که بالا می اومد مجددا می نشست تا نفسی تازه کند طبقه سوم زندگی می کرد و آسانسور خراب شده بود و برای پیرمرد مشکل بود این همه پله را بالا و پایین بیاد به خصوص با این ریه خرابش.
پیرمرد تنها زندگی می کرد و گاهی برایش غذا درست می کردم یک روز کنجکاو شدم بدونم چرا اینقدر ریه اش مشکل داره حتما جانباز شیمیایی است، وقتی ازش سوال کردم دیدم اشک تو چشماش جمع شد و گفت باباجان هیچ چیز مثل دخانیات مخرب نیست همه چیز ادم رو ازش می گیره.
ای کاش اون روز لعنتی هیچ وقت نمیومد با دوستانم برای تفریح به کوه رفته بودیم اونجا سفره خانه ی سنتی داشت تمام دوستانم وضع مالیه خیلی خوبی داشتند و به اصرار دوستم اونجا رفتم دیدم همه سفارش قلیان دادند و اگر کسی سفارش نمی داد برایش افت داشت من خیلی خودم رو جمع و جور کردم و گفتم من اهل دود و دم نیستم تا این رو گفتم دیدم همه منو دست انداختند و شروع کردن به مسخره کردن دیگر چاره ای نداشتم ادم ضعیف النفسی بودم و تا شروع به کشیدن قلیان کردم چنان دودش در ریه ام رفت که تا شب سینه ام می سوخت سردرد شدید شدم اما از ان موقع به بعد به سمت قلیان و سیگار کشیدن رفتم.
متاسفانه تا مدتها این قضیه رو از خانواده ام مخفی می کردم و وقتی هم متوجه شدند دیگر حریفم نشدند و متاسفانه کم کم مصرفم به قدری زیاد شد که به شدت ریه های من دچار مشکل شد و دچار سرطان ریه شدم و چند بار هم عمل کردم ولی دیگر فایده ای نداشت. حتی به خاطر این قضیه دخترم وقتی به دنیا امد دچار سندرم شده بود که دکتر گفت ناشی از دود قلیان و سیگار است و بعد از چند مدت دخترم فوت کرد.
پسرم هنوز 15 سالش نشده بود که سیگار می کشید وقتی متوجه شدم خیلی ناراحت شدم نمی خواستم او هم مثل من گرفتار بشه اما پسرم به صراحت به من گفت چرا خودت می کشی؟ راست می گفت نمی توانستم از این راه او را منصرف کنم و واقعا با این قضیه تمام زندگیم بر باد رفت.