خمس
نگارنده: صفیه دهرویه
«خمس» یکی از فرایض اسلامی است و از فروع دین میباشد. حکم وجوب تخمیس، یک پنجم، در هرگونه از استفاده مردم، چه کم باشد چه زیاد ثابت است. خمس از اصولی است که از ریشه ایمان ناشی میشود و صداقت آن به وسیله مبارزه با مالاندوزی و تطهیر نفس خود، از مظاهر فریبنده دنیا و تزکیه آن از آزمندی و حرص تجلّی مییابد. خداوند متعال، خمس را به پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ذریّه گرامی او، جهت اکرام و احترام آنان، اختصاص داده است.
با توجه به آیات و روایات خمس یکی از واجبات دین میباشد خمس یعنی یکپنجم مال که هر مسلمان طبق شرایط مقرره از مال خویش به مصرف میرساند یکی از آیاتی که در قرآن دلالت بر مشروعیت خمس و وجوب آن دارد آیهی چهلویک سوره انفال است. خداوند در آغاز آیهی مبارکه میفرماید (هرگونه منافعی که نصیب شما میشود) خمس آن بر شما واجب است چرا که یک پنجم آن مال خدا و پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و امامان معصوم(علیهالسلام) و فقرای سادات میباشد. از آنجا که انفاق مال در راه خدا اگرچه یک پنجم باشد، برای هر انسانی نوعاً مشکل است، برای آسان شدن آن بهراستی یک چیز کارگشا و لازم است و آن ایمان به خداست، که اگر ایمان واقعی باشد انسان را با عشق به معنویت سوق میدهد. هدف رسیدن به سعادت و خوشبختی است، و آن جز با ایمان به خدا میسر نمیگردد، به همین خاطر در ادامه آیه شریفه آمده: اگر ایمان به خدا داشته باشید آنگاه خمس دادن برای شما خیلی راحت و آسان میشود.
قرآنکریم چه خوش ما را متوجه به این نکته میکند که: انفاق و بخشش هر چیز گرانقدری در راه خدا، در صورتی گورا و آسان میشود که پشتوانهی معنوی و ایمانی داشته باشد و قرآن روی سخن را متوجه مؤمنان ساخته است که ادعای ایمان، نشانه داشتن ایمان نیست. مؤمن واقعی کسی است که تسلیم همه دستورات دینی باشد و با عمل مخلصانه، آن را به اثبات برساند، خصوصاً در امور مادی همانند دادن خمس و [زکات] به گونهای که کاربرد عملی آن را از خود بروز دهد.
قرآنکریم کاربرد این فریضه را موجب آرامش روح و روان دانسته و ایمان به آن را حلقه اتصال به خدا نشان داده و با تشریح آن بودجه رهبری اسلام و هزینههای حوزه دینی را تأمین و نهادینه کرده است. همچنین ائمهاطهار(علیهمالسلام) که مفسرین حقیقی قرآن هستند بر فوائد و آثار خمس تأکید بسیاری کردهاند.
خمس با اینکه از فروع دین است متأسفانه در جامعه مورد ظلم واقع شده و کمکم به دست فراموشی سپرده شده است.
کم فروشی در قرآن
کم فروشی در قرآن
قرآن کریم در سوره مطففین نسبت به کم فروشی در داد و ستدهای اقتصادی هشدار می دهد و می فرماید: «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ» وای بر کم فروشان!
تفسیر «ویل للمطففین» چیست؛ و آثار و پیامدهای کم فروشی در چه چیزهایی است؟
پاسخ
قرآن کریم در سوره مطففین نسبت به کم فروشی در داد و ستدهای اقتصادی هشدار می دهد و می فرماید: «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ»[1] وای بر کم فروشان!
«تطفیف» به معنای کم کردن پیمانه و وزن است؛[2] یعنی کالای فروخته شده را ناقص تحویل خریدار می دهند. «ویل» واژه ای است که هر کس در مهلکه واقع شود آن را به کار می برد و در اصل به معنای عذاب و هلاک است.[3] راغب اصفهانی از اصمعی نقل می کند؛ «ویل» به معنای قبح است و گاهی در تحسّر و تأسف به کار می رود. و در سخن خدای تعالی در حق کسی به کار رفته که استحقاق عذاب و جهنم را دارد.[4]
«الَّذینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَی النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ»، «وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ»؛[5] آنان که وقتی برای خود پیمانه می کنند، حق خود را به طور کامل می گیرند. امّا هنگامی که می خواهند برای دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم می گذارند.
این آیات هشدار به گروهی از مردم است که در داد و ستد کم فروشی می کنند، یعنی وقتی می خواهند کالایی به مردم بدهند -به کیل یا وزن- ناقص می دهند، و مردم را به خسران و ضرر می اندازند.
لذا مضمون مجموع آیات یک مذمت است، و آن این است که مطففین حق را برای خود رعایت می کنند، ولی برای دیگران رعایت نمی کنند. به عبارت دیگر، حق را برای دیگران آن طور که برای خود رعایت می کنند رعایت نمی نمایند. [6]
از جمله مسائلی که نظم زندگی و معیشت عموم مردم بر آن استوار است، وفای در معاملات است؛ یعنی باید تعادل و توازن در عوض و معوض رعایت شود. و به طور کلی در معاملات و قراردادها تعادل منظور گردد و به هر چه دو طرف معامله به آن اقدام نموده اند انجام پذیرد و ضرر و زیان متوجه طرف معامله نشود. بدیهی است کم فروش در حقیقت دو خیانت بخریدار نموده؛ یکی این که مال از قیمت مورد توافق، برای خریدار گران تر تمام شده، و دیگر این که خریدار در مقدار جنس و کالایی که مورد نیاز او بوده کسر خواهد آورد.[7]
آثار و عواقب کم فروشی
1. سلب اعتماد: چنانچه کم فروشی در جامعه توسعه یابد، اعتماد مردم به یکدیگر سلب شده، در نظام خرید و فروش و قراردادها خسارات جبران ناپذیری رخ خواهد داد. نظم امور معاملات و داد و ستدها بر آن است، کالایی که مورد فروش قرار می گیرد -چه از لحاظ وزن و سایر جهات که مورد نظر و قرارداد بوده- باید طبق قرارداد و تعهد عمل شود، و گر نه مستلزم اختلال نظام زندگی خواهد شد. بدیهی است هدفی که بر انجام معاملات مترتب می شود انتظام معیشت طبقات مردم و نیز ارتباط و اعتماد طبقات جامعه به یکدیگر است. چنانچه هر یک از دو طرف معامله از قرارداد تخلف نماید منجر به اختلاف گشته و در صورتی که همگانی شود اعتماد مردم به یکدیگر سلب شده و ارتباط مالی و معاشرتی آنان گسیخته شده، شئون زندگی اجتماع متزلزل خواهد شد.[8] اصولاً حق، عدالت، نظم و حساب در همه چیز و همه جا یک اصل اساسی و حیاتی است که بر نظام هستی حاکم است؛ لذا هر گونه انحراف و تجاوز از این اصل، آثار خطرناکی را به دنبال دارد، بویژه کم فروشی، سرمایه اعتماد و اطمینان را که رکن مهم مبادلات است از بین می برد، و نظام اقتصادی را به هم می ریزد.
2. فساد اقتصادی: در آیات قرآن کراراً از کم فروشی نکوهش شده است؛ مانند آیات مورد بحث، و در داستان شعیب(ع) آن جا که قوم خود را مخاطب ساخته، می گوید: «أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِیمِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ»؛[9] حق پیمانه را ادا کنید، و دیگران را به خسارت نیندازید، با ترازوی صحیح وزن کنید، و حق مردم را کم نگذارید، و در زمین فساد نکنید.
و به این ترتیب کم فروشی و ترک عدالت به هنگام پیمانه و وزن را در ردیف فساد در زمین شمرده است، و این خود دلیلی به ابعاد مفاسد اجتماعی این کار است.[10] کم فروشی باعث تباهی اجتماع انسانی است که اساس آن بر تعادل حقوق متقابل است، و اگر این تعادل از بین برود، همه چیز از بین می رود.[11]
3. نزول عذاب الهی: از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: هیچ قومی عهد شکنی نکردند، مگر این که خداوند دشمنانشان را بر آنها مسلط ساخت. هیچ جمعیتی به غیر حکم الهی حکم نکردند، مگر این که فقر در میان آنها زیاد شد. در میان هیچ ملتی فحشاء ظاهر نشد، مگر این که مرگ و میر در میان آنها فراوان گشت! هیچ گروهی کم فروشی نکردند، مگر این که زراعت آنها از بین رفت و قحطی آنها را فرو گرفت! و هیچ قومی زکات را منع نکردند، مگر این که باران از آنها قطع شد.[12]
از آیات قرآن نیز به خوبی استفاده می شود که مسئله کم فروشی موجب به هم خوردن نظام اقتصادی می شود و نزول عذاب الهی را در پی خواهد داشت: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ…». «وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسیراً»؛[13] ای کسانی که ایمان آورده اید، اموال یکدیگر را به ناحق مخورید، مگر آن که تجارتی باشد که هر دو طرف بدان رضایت داده باشید. و هر کس این عمل را از روی تجاوز و ستم انجام دهد، بزودی او را در آتشی وارد خواهیم ساخت و این کار برای خدا آسان است.
در این آیه از خوردن مال از راه های باطل نهی شده و به کسانی که مبادرت به این کار می کنند وعده عذاب داده شده است. و بدیهی است که یک از مصادیق خوردن مال از راه باطل، کم فروشی است.
پی نوشت:
[1]. مطففین، ۱.
[2]. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 4، ص 225، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1371ش.
[3]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 1، ص 291، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[4]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 888، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[5]. مطففین، ۲- ۳.
[6]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 230، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[7]. حسینی همدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، تحقیق، بهبودی، محمد باقر، ج 18، ص 41، تهران، کتابفروشی لطفی، چاپ اول، 1404ق.
[8]. همان.
[9]. شعراء، 181- 183.
[10]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 26، ص 250، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[11]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 230.
[12]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 31، ص 83، بیروت، دار احیاء التراث العربی،چاپ سوم، 1420ق. «ما نقض قوم العهد الا سلط اللَّه علیهم عدوهم! و ما حکموا بغیر ما انزل اللَّه الا فشا فیهم الفقر! و ما ظهرت فیهم الفاحشة الا فشا فیهم الموت! و لا طففوا الکیل الا منعوا النبات و اخذوا بالسنین! و لا منعوا الزکات الا حبس عنهم المطر»!
[13]. نساء، 29 – 30.
منبع: سایت اسلام کوئست
شفای حاج ماشاالله خدادادپور کرمانی به دست مبارک اقا امام حسین علیه السلام
زیباترین معجزه امام حسین(ع)
شفای حاج ماشاالله خدادادپور کرمانی به دست مبارک اقا امام حسین علیه السلام
ماجرای شفای کامل حاج ماشاالله خدادادپور کرمانی..از شفای کامل تا جاروزدن خانه حاج ماشاالله توسط اقا امام حسین برای برپایی روضه…تا فرستادن هدیه از جانب امام رضا و دستور برپایی روضه…داستان فوق العاده تاثیر گذار ..قبلا یه ویدیو دیگه گذاشته بودم ولی این داستان رو تو شهر بافق بطور کامل خودشان تعریف میکنند. نکته:هر ساله 18 روز در همان منزلی که شفا گرفتن مراسم عزاداری برگزار میشه که از همه جای ایران
فواید عجیب خواندن سوره توحید
فواید عجیب خواندن سوره توحید
مرحوم آیت الله علی سعادت پرور تهرانی در آخرین جلساتی که با شاگردان خاص خودشان داشتند فرموده بودند: «مردنم را به من نشان دادند، واضح واضح و هم اکنون نیز آن زمان برایم مشهود است، دیدم که انبیا و اولیای الهی(ع) در تشییع جنازه ام شرکت کرده اند و این به خاطر آن است که بنده چهل سال در وقت سحر با توجه، صد مرتبه سوره «قل هو الله احد» را می خواندم و به روح یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر هدیه کرده ام.»(به نقل از سایت استاد علی فروغی از شاگردان ایشان)
درباره عظمت تلاوت سوره توحید، روایات عجیبی در میان فرمایشات معصومین علیهم السلام آمده است؛ از جمله:
از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمودند: «هر کس که قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را هنگام خواب سه مرتبه بخواند، خداوند پنجاه هزار ملک را بر او موکّل مینماید تا در آن شب حراستش کنند».(الکافی، ج 2، ص 620)
امیر المؤمنین علیه السّلام نقل مینماید که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: «کسی که به هنگام خواب صد بار سوره توحید را بخواند، خداوند گناهان پنجاه سال او را میبخشد.» (الکافی، ج 2، ص 539)
همچنین از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل شده است که فرمودند: «کسی که پس از نماز صبح، یازده بار «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» بخواند، در آن روز گناهی از او سر نمیزند؛ گرچه شیطان خوار شود(یعنی شیطان هر چه تلاش کند، نتواند انسان را به گناه بکشاند و بدین ترتیب خوار شود).»(ثوابالأعمال و عقاب الاعمال، ص 277)
امام صادق علیه السّلام از پدرش روایت نموده که پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله بر جنازه سعد بن معاذ نماز گزارد و فرمود: «به راستی، نود هزار فرشته بر او نماز گزاردند که جبرئیل نیز در میان آنان بود. از جبرئیل علیه السّلام پرسیدم که او از چه رو استحقاق نماز شما را یافت؟ جبرئیل علیه السّلام گفت: از آن رو که در حال ایستاده و نشسته و سواره و پیاده و در حال رفت و آمد، سوره توحید را تلاوت میکرد.»(ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه حسن زاده، صفحه 295)
امام صادق علیه السلام فرموده اند: «هر که دچار مرض و یا گرفتاری شود و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ نخواند و در آن بیماری و شدّت بمیرد از اهل آتش است.»(وسائلالشیعه، ج 6، ص 224) و «هر که به بستر رود و (توحید) را یازده بار بخواند خانه او و همسایگانش مصون است.» (ثوابالأعمال و عقاب الاعمال، ص 128)
امام کاظم علیه السّلام از پدرش امام صادق علیه السّلام روایت نموده که امام علی علیه السّلام فرمود: «هر که نماز صبح را به جا آورد و پس آنگاه سوره توحید را یازده بار تلاوت کند، در آن روز گناهی مرتکب نشود هر چند شیطان بخواهد.»(مجلسی، بحارالأنوار، ج 83 ص 135)
حوزه نت
قابل توجه مبلغان؛ کتاب «راز محبوبیت و جاودانگی امام حسین(ع)» منتشر شد +دانلود
قابل توجه مبلغان؛ کتاب «راز محبوبیت و جاودانگی امام حسین(ع)» منتشر شد +دانلود
کتاب راز محبوبیت و جاودانگی امام حسین(ع) به قلم حجت الاسلام والمسلمین محمد مهدی ماندگاری و جمعی از مبلغین حوزه از سوی معاونت فرهنگی و اجتماعی سازمان اوقاف و امور خیریه کشور منتشر شد.
بر اساس این گزارش: این کتاب در چهار فصل «خصوصیات ویژه امام حسین علیه السلام»، «آنکه تو را نشناخت»، «راز محبوبیت و جاودانگی امام حسین علیه السلام» و «چهار رکن امتحان الهی را بشناسیم» و همچنین بخش جداگانه ای با عنوان «مقتل خوانی: اشاره ای به مقاتل سید الشهداء و اصحابش» ویژه مبلغین ماه محرم به چاپ رسیده است.
منبع حوز ه نت
اماکن زیارتی کربلا که زائران کمتر میروند+تاریخچه
اماکن زیارتی کربلا که زائران کمتر میروند+تاریخچه
معمولاً در سفر معنوی عتبات اغلب مردم تنها به زیارت سیدالشهدا(ع) و حضرت عباس(ع) میروند اما در کنار این بزرگواران افراد و اماکنی هستند که مورد غفلت قرار میگیرند.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، در آستانه فرارسیدن اربعین ابا عبدالله الحسین(ع) و خیل عظیم عاشقان و ارادتمندان این امام همام برای حضور در پیادهروی اربعین و عتبات عالیات، بر آن شدیم تا مناطقی که در محدوده حائر حسینی است را برای مخاطبان معرفی کنیم.
رواقهای حرم
1. رواق ابراهیم مجاب
در رواق غربی حرم که در بخش بالاسر حضرت قرار دارد، سنگ مرمر دو سمت بازسازی شده و تغییر کرده است. این کار، آغاز پروژه تعویض سنگ و کتیبههای حرم مطهر است که به نام پروژه یا حسین(ع) توسط ستاد سازسازی عتبات در حال اجراست. پیشتر، روی تمام سنگها آثار گلولههای ماموران بعثی در ماجرای انتفاضه شعبان 1412 دیده میشد که تمامی تغییر کرده و فقط به فاصله هر ده متر، نمونه سنگهای سابق در اندازههای کوچک نصب شده است تا خاطره آن جنایت در اذهان بماند. روی این سنگها نوشتهاند: آثار رصاص الاعتداء الصدامی المجرم علی جدران الحرم المقدس خلال الانتفاضه الشعبانیه 1412،1991
پیش از طرح تعویض سنگهای رواق، نام چند تن از شهدای کربلا به صورت کتیبهها و سنگنبشتههای زیبا قرار داشت که گویا در طرح جدید، توسعه یافته است و نام تمامی شهدا درج خواهد شد. البته تنها مکانی که نام شهدا در آن قرار داشت، رواق پائین پا و بالای ضریح شهدا بود.
سختی زیارت برای زائران، طرح الحاق مسجد به حرم امام را سید مهدی شهرستانی مطرح کرد، اما با مخالفت ملاعثمان، مفتی عثمانی کربلا مواجه شد که در آن مسجد اقامه نماز میکرد. آقای شهرستانی با مشورت و موافقت عالم بزرگ کربلا، سید مهدی طباطبایی و همکاری کلیددار حرم، مخفیانه و شبانه دستور داد دیوار حائل میان مسجد و حرم را تخریب کنند. با برداشته شدن این دیوار، فضای مسجد به رواق شمالی حرم ملحق شد. مفتی شهر به مرادبیگ، حاکم کربلا شکایت برد و سلطان عثمانی نیز هیأتی را برای رسیدگی اعزام کرد. سرانجام، این ماجرا به مصالحه انجامید و سید مهدی شهرستانی، مسجدی را در بخش شرقی صحن به مفتی کربلا سپرد.
2. مقبره شهدا
در ضلع جنوب غربی ضریح، پنجره فولادی قرار دارد که نمایانگر محل دفن شهدای کربلا است. بر بالای این پنجره تابلویی سیاه رنگ قرار دارد که نام شهدا روی آن نوشته شده است.
دایره تعمیرات حرم شامل مقبره شهدا نیز شده است و پیش از این ضریح جنوبی و اطراف آن مسدود بود.
3. نخل مریم
در دیوار جنوبی بالاسر و به فاصله تقریبی دو متر تا ضریح مطهر، محرابی به نام نخل مریم قرار داشت. این محراب نشانی از محل نخل خرمایی بود که حضرت مریم در حین ولادت حضرت عیسی، در آنجا مستقر شد. همان مکان دورافتادهای که قرآن کریم در آیات 22-25 سوره مبارکه مریم بدان اشاره کرده است: پس [مریم] به او [عیسی] آبستن شد و با او به مکان دورافتادهای پناه جست. تا درد زایمان، او را به سوی تنه درخت خرمایی کشانید. گفت: «ای کاش پیش از این مرده بودم و یکسر فراموش شده بودم. پس، از زیر [پای] او [فرشتهای] وی را ندا داد که غم مدار؛ پروردگارت زیر [پای] تو چشمه آبی پدید آورده است و تنه درخت خرما را به طرف خود [بگیر] و بتکان تا بر تو خرمای تازه فرو ریزد.
در برخی از متون روایی ما به این نکته اشاره شده است که مریم از دمشق خارج شد و به کربلا آمد و در مکان شهادت حسین(ع) عیسی را به دنیا آورد. محراب نخل مریم به دستور سلطان اویس جلائری ساخته شد و به سال 1366 قمری (1946) به دست طاهر قیسی از میان رفت. آقای آل طعمه که خود، آن سنگ محراب را دیده است، مکانش را در محل بالاسر نشان داد. به گفته او، روی این سنگ نخلی ترسیم شده بود و بالای آن به صورت هلالی، این آیه مرقوم شده بود: «وَ هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَهِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا»
4. مدفونان داخل حرم
سید مرتضی و برادرش سید رضی، از عالمان والامرتبه شیعه در قرن چهارم بودند که در بغداد از دنیا رفتند و گویا در کنار قبر پدر دفن شدند که در جوار مزار ابراهیم مجاب است. البته امروزه، در جوار حرم کاظمین(ع) مزار باشکوهی نیز به نام این دو برادر والامقام وجود دارد.
در سمت راست رواقی که به سمت مزار شهدا منتهی میشود، سیدعلی طباطبایی، وحید بهبانی و شیخ یوسف بحرانی مدفوناند. در سمت چپ رواق و در جوار مزار شهدا نیز سید مهدی مرعشی و خاندان او به خاک سپرده شدهاند.
بخش شرقی صحن
صحن امام، مثل ضریح، شش ضلعی است. این مهندسی، زیبایی خاصی به صحن بخشیده است. در ضلع شمالی آن، مدرسه و مسجد حسن خان و در ضلع جنوبی نیز بنایی بود که بعدها در آن، میرزا محمدتقی شیرازی دفن شد که به بهانه همسانسازی بخش شرقی صحن با بخش غربی، بناهای دو ضلع شمالی و جنوبی بخش شرقی تخریب شد. این تخریب از ویرانی مناره عبد در سال 1354 آغاز شد و در سال 1365 به تخریب مدارس و مساجد داخل و خارج صحن انجامید.
همچنین بین باب قاضیالحاجات و شهدا، مسجد سید کاظم رشتی قرار داشت که مدتی در آن، سنیهای حنفی اقامه جماعت میکردند و امروزه این مدرسه به نام مدرسه امام حسین(ع) معروف است.
بخش غربی صحندر این بخش میتوان از مدرسه زینبیه نام برد که به دلیل نزدیکی به تل زینبیه به این نام شهرت یافته بود و در طرح ایجاد خیابان اطراف صحن از بین رفت. مقبره رو به روی قتلگاه، مرقد عالم عارف، ملا حسین قلی همدانی است که اکنون در دیوار بیرونی بقعه، سنگ یادبودی برای ایشان نصب شده است.
حاشیههای حرم
با ساخت خیابان در اطراف صحن امام حسین(ع)، بسیاری از بناهای مهم تخریب شد. از جمله میتوان به بخشی از صحن صغیر، مدرسه و مسجد حسن خان، مدرسه زینبیه، مدرسه صدر و جامع ناصری اشاره کرد.
1. مدرسه مسجدالرأس
وقتی از بابالسدره خارج میشویم. در سمت راست، مسجد الرأس قرار داشته است و وسط مسجد، حوض کوچکی بوده است که میگویند وقتی سر امام را در روز عاشورا بریدند، سر مبارک را در اینجا گذاشتند. گفتهاند که در وقت الحاق سر مطهر به بدن، این سر مقدس را یک شب در این مکان گذاشتند و سپس به بدن ملحق کردند.
2. مرقد سید محمد مجاهد
سید محمد مجاهد فرزند سید علی طباطبایی صاحب ریاض و نوه دختری مرحوم علامه بهبهانیف صاحب کتاب مفاتیح و متاهل است. او به سبب حضورش در میدان جهاد با روسها، به سید محمد مجاهد معروف شد. قبرش در بین آستان امام حسین و حضرت ابوالفضل(ع) در بازار باب الحریص در دو طبقه بوده است و گنبد و ضریح فولادی داشته است؛ اما در توسعه کنونی، از میان رفته و اکنون یادبودی از بارگاهش در بینالحرمین بنا شده است.
3. مزار حر بن یزید ریاحی
پیکر جناب حر را قبیلهاش در روستایی در پنج کیلومتری غرب کربلا به خاک سپردند. آنجا امروزه به سبب وجود قبر او به منطقه حر معروف است و امروزه این محله، جزء شهر کربلا شده است.
آستان مبارک آن شهید در 370 قمری، به دستور عضدالدوله دیلمی ساخته شد. در 914 قمری، شاه اسماعیل صفوی که به زیارت این استان مشرف شده بود، به تجدید بنای آن پرداخت. اکنون، بارگاه این شهید برای ساخت بارگاهی باشکوه، تخریب شده و مراحل ساخت بنای جدید بر اساس معماری زیبایی آغاز شده است.
4. مزار ابن فهد حلی
شیخ احمد بن محمد بن فهد فقیه بزرگ امامیه است. وی خانه خود را به عنوان منزلگاه زائران وقف کرده بود و پس از مرگش، او را در همان خانه به خاک سپردند. شاه عباس در 1033ق، باغ جنوب قبر ابن فهد را به صورت مسجدی در آورد و آن را کاشی کاری کرد و گنبدی روی قبر وی ساخت. قبر این عالم شیعی، در غرب خیابان بابالقبله صحن حسینی قرار دارد. امروزه، در جوار مسجد و مدفن او حوزه علمیه فعالی دایر است.
5. کتابخانه حرم امام حسین(ع)
این مکان به نام مکتبه و دار مخطوطات الروضة الحسینیة المقدسة معروف است و در ورودی آن، در سمت چپ راهروی باب القبله قرار دارد. وجود قفسه باز کتاب و فضای مناسب برای مطالعه، از امتیازات این کتابخانه است. این محل در مقایسه با سالهای قبل، تغییر خاصی نکرده است، جز آنکه در بازدید قبلی، اتاقی ویژه آثار مکتوب حسینی اختصاص داشت، اما در این سفر، دیگر وجود نداشت.
6. مرقد فضولی
ملامحمدبن سلیمان فضولی، شاعر و اندیشمند والامقام شیعه است. در کربلا و در خانوادهای آذربایجانی به دنیا آمد. او را بزرگترین شاعر ترکی آذری در سده دهم میدانند. مزار فضولی در سمت راست (بیرون) باب القبله و کنار خیابان است. پیشتر، اتاقی در محل کشتی کنونی، رو به روی بابالقبله قرار داشت که معروف به مزار فضولی بود و اکنون نیز در سمت راست ورودی کتابخانه، سنگ قبری از او گذاشتهاند که جایگاه جدید، با حقایق تاریخی ناسازگار است. او به جز دیوان شعر، کتابی مستقل در مقتل امام حسین(ع) به نام «حدیقةالسعدا» تألیف کرده است. از این شاعر شیعی، اشعار بسیاری در مدح و منقبت اهل بیت و امام حین(ع) به یادگار مانده است.
خبرگزاري فارس
مسجد الاجابه
مسجد الاجابه
مساجد و اماکن متبرکه شرق مدینه مسجد الاجابه یکی از طوایف قبیله اوس، بنو معاویة بن مالک بودند. آنها در میان خانه های خود مسجدی بنا کردند که اکنون به نام «مسجد الاجابه» شناخته می شود. مورخان درباره نامگذاری آن به «الاجابه» نوشته اند که روزی رسول خدا (ص) به مسجد این طایفه در آمد و دو رکعت نماز خواند و پس از نماز سه چیز از خداوند طلب کرد: یکی آن که امت اسلام را به قحطی هلاک نکند ; دوم آن که خداوند دشمنانشان را بر آنها مسلط نسازد ; سوم آن که مسلمانان به جان یکدیگر نیفتند. خداوند دو خواسته اول را اجابت کرد و از این رو آن را مسجد اجابت نامیدند.
این مسجد از همان آغاز شهرت داشته و مورد احترام مسلمانان زائر مدینه بوده است. مسجد الاجابه در قرن نهم سقف نداشته و از شرق به غرب 12 متر و از شمال به جنوب (قبله) حدود 10 متر بوده است.
[175]این مسجد در دوره عثمانی از نو بنا شد و دو شبستان و یک صحن دارد و مناره ای نیز در رکن شمال غربی آن ساخته شده است.
مسجد الاجابه در شمال بقیع واقع است و با مسجد النبی پانصد متر فاصله دارد. این مسجد به نام مسجد بنو معاویه هم شناخته می شود. در منابع شیعه از مسجد مباهله در مدینه یاد شده (8) که اکنون شهرت دارد که همین مسجد الاجابه است.
8 - بحار الانوار، ج 97، ص 225
حوزه نت
پیشگویی امام علی(ع) درباره شهادت یار ایرانی خود «میثم تمار»
پیشگویی امام علی(ع) درباره شهادت یار ایرانی خود «میثم تمار»
در نخستین دیدار میثم تمار و امیرالمؤمنین(ع)، حضرت از او نامش را میپرسد که پاسخ میشنود: سالم! حضرت میفرماید: اما پیامبر خدا(ص) به من فرمود پدرت اسم تو را در ایران و در سرزمین خودت «میثم» گذاشته است. 22 ذیالحجه سالروز شهادت «میثم تمار» است.
موالی و موالیان یعنی چه؟
میثم تمار همانطور که از اسمش مشخص است، خرما فروشی بود که در کوفه زندگی میکرد و از موالیان بود. «موالیان» عجمهایی بودند که در بین عربها زندگی میکردند. موالی به خصوص به ایرانیانی گفته میشد که در بلاد اسلامی زندگی میکردند. به بیان دیگر به ایرانیانی که از شهر و کاشانه خود آمده بودند و در مناطق عربنشین دنیای اسلام مثل کوفه که یکی از مراکز تشیع بوده، با قبایل عرب زندگی میکردند، موالی گفته میشد.
موالیان در دورههای غیر از خلافت حضرت امیرالمومنین علیهالسلام، نسبت به عربها بهره کمی از بیتالمال داشتند. اما حضرت امیر علیهالسلام در دوران خلافت خودشان این تبعیضهای اقتصادی را برداشتند. حضرت امیر علیهالسلام بهرهبرداری موالیان از بیتالمال را مساوی با عربها قرار دادند،آن حضرت بین عرب و عجم در بهرهبرداری از بیتالمال، فرقی نگذاشتند و از ایشان معروف است که عرب و عجم را به یک چشم میدیدند.
میثم تمار اهل آذربایجان بود
منطقهای که جناب میثم پیش از اسلام ساکن آنجا بودند و در آن متولد شده بودند، منطقهای به نام ران است که در آذربایجان قرار داشت. شهرهایی از جمله کرمان و فارس گفته شده، اما در ظاهر، نقل قویتر این است که زادگاه جناب میثم منطقه آذربایجان بوده است.
میثم، آزاد شده امیرالمومنین علی علیهالسلام
جناب میثم نیز مانند بقیه موالیان که پس از اسلام برای نزدیکی بیشتر به خاندان طهارت به مناطق عرب نشین آمده بودند، به کوفه آمده بود. ایشان اولین بار امیرالمومنین را در کوفه دیدار میکند و در آن زمان جناب میثم غلام یک زن عرب بوده و چون موالی بوده خدمتگزاری این خانواده را در کوفه انجام میداده است. امیرالمؤمنین علیهالسلام، میثم را که غلام و برده آن زن عرب بوده، میخرد و آزاد میکند
کشف راز اول؛ ماجرای عجیب نام «میثم تمار»
در دیدار اولی که بین میثم و امیرالمومنین علیهالسلام اتفاق میافتد، حضرت از ایشان میپرسد که اسم تو چیست؟ و ایشان در پاسخ میگوید: «سالم». حضرت میفرمایند: اما پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود که پدرت اسم تو را در ایران و در سرزمین خودت، میثم گذاشته است.
میثم بسیار متعجب میشود که رسول خدا صلی الله علیه و آله و جانشین او امیرالمومنین علیهالسلام، درست میگویند و اسمش قبلا میثم بوده است. اما در این منطقه و کوفه هیچکس این را نمیداند و کسی از این موضوع با خبر نیست.
حضرت به میثم میفرماید: از امروز نامت همان میثم باشد و همان نامی که پدرت بر تو گذاشت و همان نامی که رسول خدا صلی الله و علیه و آله مرا از آن نام باخبرم کرد. حضرت به میثم که نامش را از میثم به سالم تغییر داده بود، دستور میدهند که دوباره به همان نام قبلی برگردد.
در واقع میثم، جزو حلقه اول یاران امیرالمومنین علیهالسلام و شیعیان خاص حضرت قرار میگیرد.
کشف راز دوم؛ پیشگویی حضرت علی علیهالسلام از شهادت میثم
ما یک صحنه پررنگ دیگری از جناب میثم داریم که در لایههای تاریخ ذکر شده و بسیار روشن است و آن داستان از این قرار است که ایشان یک صبحی خدمت امیرالمومنین علیهالسلام میرسد و به منزل حضرت میرود. حضرت در چشمان میثم خیره میشود و میفرماید: به خدا قسم روزی را میبینم که به خاطر دوستی تو با من، دست و زبانت را میبرند و تو را از نخل آویزان میکنند.میثم میپرسد: آیا واقعا این اتفاق میافتد؟ حضرت میفرمایند: آری به خدای کعبه قسم که این اتفاق میافتد و این رازی است که پیامبر صلی الله علیه و آله به من گفته است. میثم در پاسخ به امیرالمومنین میگوید: هرگز پیامبر اکرم دروغ نمیگوید و من ایمان دارم همان چیزی که شما فرمودید، اتفاق میافتد.
صفحات: 1· 2
به داد محرومان برسید
شاعر عصبانی شد ?
مرحوم علامه محمد تقی جعفری نقل می کرد: یکی از نوه های مرحوم مورخ الدوله سپهر نویسنده کتاب ناسخ التواریخ به منزل ما آمد و اظهار داشت در شب عید غدیر در منزلی در شمال تهران، جشنی برقرار است و علاقه مندم شما هم در آن شرکت کنید. ?گفت: در این جشن تعداد زیادی از رجال لشکری و کشوری هستند. من تصور می کنم که اگر شما تشریف بیاورید و در آن محفل، مطالبی نیز بفرمایید مؤثر واقع شود. ?محل برگزاری جشن،منزلی بزرگ و تقریبا جنگل مانند بود و بخش هایی از آن،به صورت آب نماهای بسیار بزرگ بود و به هرحال،باغی بود که کمتر نمونه آن را دیده بودم. وارد جلسه شدیم. ?دیدم سالنی بسیار بزرگ است که انواع و اقسام میوه ها و شیرینی ها جهت پذیرایی از حضار در آن چیده شده است. در ادامه برنامه برخی از اینها آمدند و در وصف امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) اشعاری خواندند.برخی از شعرها خوب بود و برخی نیز سطحی نداشت… ?من دیگر خسته شده بودم و بنا داشتم که بلند شوم که از در مجلس سیّدی با ظاهری بسیار ساده وارد شد و حتی کفش خود را برداشت و به داخل آورد که البته در آنجا این کار، خلاف عادت بود و پیدابود که صاحب مجلس و تعدادی دیگر ناراحت شده اند. ?عموم حضار به سید نگاهی تحقیر آمیز داشتند. کسی به او احترامی نگذاشت، ولی من در مقابلش به احترام برخاستم و او نیز سری تکان داد. سید،جوان بود و با یک طمأنینه و اطمینان خاصی بر روی زمین نشست و کسی هم تعارف نکرد که روی صندلی بنشیند. ?بالاخره،نوبت به اشعرالشعرا رسید و از او دعوت کردند که بیاید و اشعارش را بخواند. این شاعر با یک طمطراقی آمد و شروع به قرائت اشعار نمود. ?وقتی بیت اول را خواند هر چند بد نبود ولی سید یک اشکال جدی به آن وارد کرد. اشعرالشعرا محل نگذاشت و بیت دوم را خواند. ?دوباره سید ایراد گرفت. شاعر همچنان توجه نمی کرد. وقتی بیت سوم را خواند،سید گفت: این هم اشکال دارد. شاعر عصبانی شد و گفت: چرا؟ سید گفت: خوب،این را اول می پرسیدی. الان برایت توضیح می دهم. ?سید،بحثی از معانی بیان و صنایع ادبی را به صورت خیلی خلاصه بیان کرد… دیدم که دریایی است بیکران… چند نفر از حضار آمدند و احترام کردند و به زور سید را به بالای مجلس بردند. ?در این هنگام یکی از حضار به سید گفت: اولا خوش آمدید، هر چند که نمیدانیم چطور آمدید. دوم این که آیا خودتان هم شعر می گویید؟ سید گفت: گاهی اوقات. گفتند: می شود یکی از سروده های خود را بخوانید؟ گفت: آری و حتی میتوانم همین الان شعر تازه بگویم. گفتند: پس بفرمایید. ?گفت: نه، چرا که ممکن است بگویید این اشعار را قبلا گفته ای. شما بگویید که چه بسرایم؟ ? اینها با حالت اعجاب آمیز نگاهی به یکدیگر کردند و گفتند: غزلی بگویید در مدح امیرالمؤمنین که دو بیت اول عاشقانه باشد و بیت سوم این باشد که اگر علی به خاری نگاه کند،گلستان می شود و بیت چهارم این باشد که اگر معصیت کاران عالم حتی فرعون توسل به علی پیدا کنند بهره مند می شوند. خلاصه، محدوده را برای او خیلی تنگ کردند. ?سید قبل از شروع نگاهی به حضار کرد که کسی اشعار او را ننویسد. من زیر عبا خودکار و کاغذ را آماده کردم تا اشعار را یادداشت کنم. سید فهمید اما اعتراضی به من نکرد. سید شعر را این گونه آغاز کرد: گر شمیمی ز سر طرّه جانان خیزد تا قیامت ز صبا رایحه جان خیزد واله ام من که چو ازخواب تو بیدار شوی زچه رو از سر چشمان تو مژگان خیزد؟ علی عالی اعلا که ز بیم نهلش روح از کالبد عالم امکان خیزد گر به خاری کند از قاعده لطف نظر از بن خار، دو صد روضه رضوان خیزد گر زند دست به دامان ولایش فرعون از لحد با دو کف موسی عمران خیزد داورا! دادگرا! جانب “جدّا” نظری کز پی مدح تو چون بحر به طوفان خیزد ? معلوم شد که اسمش جدّا و قمی است. ?پس از خواندن شعر، سید خطاب به حاضران گفت: ?آقایان! علی(سلام الله علیه) ازاین جلسات که دور هم بنشینید و انواع غذاها را بخورید و چند بیت هم شعر بخوانید راضی نیست. علی مرد است و مردان را دوست دارد. اگر مرد هستید و مردانگی دارید بروید سراغ محرومان، دردمندان و فقرا. یعنی همان کسانی که مورد عنایت علی بودند. اینجا نشسته اید و غذاها، شیرینی ها و شربت های خوشمزه می خورید بعد می روید خانه و فکر می کنید که در مدح علی شعر گفته اید. صریح بگویم که باید وضعتان را عوض کنید و بروید سراغ محرومان جامعه. این را گفت و کفش خود را برداشت و از مجلس بیرون رفت. ? پس از رفتن او تا مدتی همه بهت زده بودند… آن شب شاهد بودم که تعدادی از آنها بسیار گریه می کردند. آقای سپهر،بعدها می گفت: تعدادی از آنها زندگی شان را تغییر دادند و رفتند و به رسیدگی به محرومان پرداختند. ? @sebghatallaah