چهل حدیث گوهربار از امام هادی علیه السلام
چهل حدیث گوهربار از امام هادی علیه السلام
1. یگانگی خدا
لَمْ یزَلَِ اللهَ وَحْدَهُ لاشیء معه ثُمَّ خَلَقَ الاشیاء بدیعاً و اختار لِنَفْسِهِ اَحْسَنَ الاَسماءِ؛ 1
خداوند از ازل تنها بود و چیزی با او نبود. سپس اشیا را به صورت نو ظهور آفرید و برای خودش بهترین نامها را برگزید.
2. فروتنی
التواضع اَن تعطی الناس ما تُحِبُّ ان تُعطاهُ؛2
فروتنی آن است که با مردم چنان رفتار کنی که دوست داری با تو چنان باشند.
3. نقد پذیری
لبعض موالیه: عاتِبْ فلاناً و قل له ان الله اذا اراد بِعَبْدٍ خیراً اذا عُوتِبَ قَبِلَ 3
امام هادی(ع) به یکی از دوستانش فرمود: فلانی را توبیخ کن و به او بگو: خداوند چون خیر بندهای خواهد، هر گاه توبیخ شود، بپذیرد (و در صد جبران نقص براید).
4. جایگاه اجابت دعا
اِنَّ للهِِ بقاعاً یحِبُّ اَن یدْعی فیها فَیستَجیبَ لِمَن دَعاهُ و الحَیرُ منها؛4
همانا برای خداوند بقعههای است که دوست دارد در آنها به درگاه او دعا شود و دعای دعا کننده را به اجابت برساند، و حائر حسین(ع) یکی از آنهاست.
5. دنیا جایگاه آزمایش
ان الله جَعَلَ الدنیا دار بلوی و الآخره دار عقبی، و جَعَلَ بَلْوَی الدنیا لِثوابِ الاخرهِ سَبَباً و ثوابَ الاخرهِ مِنْ بَلْوی الدنیا عِوَضاً 5
همانا که خداوند دنیا را سرای امتحان و آزمایش، و آخرت را سرای رسیدگی، و بلای دنیا را وسیله ثواب آخرت، و ثواب آخرت را عوض بلای دنیا قرار داده است.
6. ستمکار بردبار
اِنَّ الظالِمَ الحالِِمَ یکادُ اَنْ یعضی علیه بِحِلْمِهِ، و انَّ المُحِقَّ السَّفیه یکادُ ان یطْفِیءَ نُورَ حَقِّهِ بِسَفهِهِ 6
به راستی ستمکار بردبار، بسا که به وسیله حلم و بردباری خود از ستمش گذشت شود و حقدار نابخرد، بسا که به سفاهت خود نور حق خویش را خاموش کند.
7. انسان بیشخصیت
مَنْ هانَتْ علیه نَفْسَهُ فلاتَأمَنْ شَرَّهُ 7
کسی که خود را پس شمارد، از شر او در امان مباش.
8. حکمت ناپذیری دل فاسد
اَلْحِکْمَهُ لا تَنْجَعُ فی الطّباع الفاسِدَهِ 8
حکمت، اثری در دلهای فاسد نمیگذارد.
9. خدا ترسی
مَنْ اتَّقی الله یتَّقی، وَ مَنْ اطاعَ لله یطاع، و من اطاعَ الخالق لم یبال سَخَطَ المَخْلُوقین، و مَنْ اَسْخَطَ الخالق فَلییقَنَ ان یحِلَّ به سَخَطَ المَخلوقین؛9
هر کسی از خدا بترسد، مردم از او بترسند، هر که خدا را اطاعت کند، از او اطاعت کنند، و هرکه مطیع آفریدگار باشد، باکی از خشم آفریدگار ندارد، و هر که خالق را به خشم آورد، باید یقین کند که به خشم مخلوق دچار میشود.
10. اطاعت خیرخواه
مَنْ جَمَعَ لَکَ وَدَّهُ وَ رایهُ فَاجْمَعْ له طاعَتَکَ؛10
هر که دوستی و نظر نهاییاش را برای تو همه جانبه گرداند، طاعتت را برای او همه جانبه گردان.
در اندیشه یاران
در اندیشه یاران
امام باقر علیه السلام از راه های مختلفی به یاران خویش کمک نموده و در حفظ جان آنان می کوشید. داستان زیر در عین اینکه یکی از کرامت های مهم حضرت به شمار می رود از شیوه های مختلف آن حضرت در یاری رساندن به دوستانش نیز حکایت دارد:
جابر جعفی یکی از مهم ترین یاران و شاگردان امام باقر علیه السلام است. او 18 سال در مدینه از محضر امام باقر علیه السلام بهره برد و هزاران حدیث نورانی را در سینه خود جای داده بود. وی داستانی شنیدنی دارد که در این جا می خوانیم:
نعمان بن بشیر در سفر به مدینه جابر را همراهی می نمود. او می گوید: هنگامی که به شهر رسیدیم مستقیما به زیارت امام باقر علیه السلام شرفیاب شدیم. موقع برگشت، وی با خوشحالی تمام از امام علیه السلام خداحافظی کرده و با هم به سوی عراق رهسپار شدیم. روز جمعه بود که به نزدیک چاه «اخیرجه » (37) رسیدیم. در آن جا نماز ظهر را خوانده و بعد از اندکی استراحت به راه افتادیم. در این هنگام ناگاه مرد بلند قامت و گندمگونی نزد جابر آمد و نامه ای به او داد. جابر آن را گرفت و بوسید و بر چشمانش نهاد. در آن نامه نوشته شده بود: «از جانب محمد بن علی به سوی جابر بن یزید.» جای مهر در آن نامه تر و تازه بود، به همین جهت، جابر به آن مرد بلندقامت گفت: از پیش امام باقر علیه السلام چه ساعتی حرکت کرده ای؟
مرد ناشناس : همین لحظه!
جابر: قبل از نماز یا بعد از نماز؟
مرد ناشناس: بعد از نماز.
جابر به خواندن نامه مشغول شد، اما با خواندن آن هر لحظه چهره اش دگرگون می شد و نشانه های ناراحتی در رخسارش نمایان می گردید، تا اینکه به آخر نامه رسید، او نامه را با خود داشت و ما همچنان به حرکت خود ادامه دادیم. از وقتی که جابر نامه را خوانده بود، دیگر او را شادمان ندیدم تا اینکه شب به کوفه رسیدیم و من در منزل خود به استراحت پرداختم.
چون صبح شد، به خاطر احترام و بزرگداشت جابر به نزدش رفتم. با شگفتی تمام دیدم از خانه اش بیرون آمده و به سوی من می آید اما مانند کودکان تعدادی مهره استخوانی و قاب که با آن بازی می کنند به گردن انداخته و بر یک چوب نی سوار شده و دیوانه وار می گوید:
اجد منصور بن جمهور
امیرا غیر مامور
«منصور بن جمهور را فرماندهی می بینم که فرمانبردار نیست.»
و اشعاری از این قبیل می خواند. او به من نگاه کرد و من هم به او. او به من چیزی نگفت و من هم با او حرفی نزدم. هنگامی که این شاگرد بزرگ امام باقر و دانشمند برجسته را در چنین حالی دیدم، دلم به حالش سوخت و گریه کردم. کودکان و سایر مردم به اطراف ما جمع شدند. جابر به همراه کودکان جست و خیز می کرد و به میدان بزرگ کوفه (رحبه) آمد. مردم به همدیگر می گفتند:
«جن جابر; جابر دیوانه شده است.»
به خدا سوگند چند روزی نگذشت که از جانب هشام بن عبدالملک نامه ای به والی کوفه رسید. او در آن نامه به حاکم کوفه دستور داده بود که: «مردی در کوفه به نام جابر بن یزید جعفی است، او را یافته و گردنش را بزن و سرش را نزد ما بفرست.» حاکم کوفه بعد از خواندن نامه متوجه اهل مجلس شد و گفت: جابر بن یزید جعفی کیست؟ گفتند: خدا تو را اصلاح کند. او مردی دانشمند و فاضل و محدث بود که بعد از انجام مراسم حج و برگشتن از خانه خدا دیوانه شد و هم اکنون روزها در میدان بزرگ شهر بر نی سوار شده و با کودکان بازی می کند.
حاکم به اتفاق جمعی آمد و از بالای بلندی، میدان را نگریست. او را دید که بر نی سوار است و به همراه بچه ها بازی می کند. گفت: «خدا را شکر که مرا از کشتن او بازداشت!» نعمان بن بشیر در ادامه می گوید: از این ماجرا چندی نگذشته بود که منصور بن جمهور وارد کوفه شد و گفته های جابر به حقیقت پیوست.
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
چهل حدیث نورانی از امام باقر علیه السلام
چهل حدیث نورانی از امام باقر علیه السلام
۱. إنَّ حَدِیثَنا یُحْیِی القُلُوبَ. [بحارالانوار، ج۲، ص۱۴۴]
بهراستی که حدیث ما دلها را زنده میکند.
۲. لا یکونُ اَلعَبدُ عالِماً حَتّی لا یکونَ حاسِداً لِمَن فَوقَهُ و لا مُحَقِّراً لِمَن دُونَهُ. [تحفالعقول، ص۲۹۴]
هیچ بندهای عالم نباشد تا اینکه به بالا دست خود حسد نبرد و زیردست خود را خوار نشمارد.
۳. لا یُسَلِّم أَحَدٌ مِنَ الذُّنُوبِ حَتَّی یخزَن لِسانَه. [بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۷۸]
هیچکس از گناهان سالم نمیماند، مگر اینکه زبانش را نگه دارد.
۴. لا تَنالُ وِلایَتُنا إلاّ بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ. [وسائلالشیعه، ج۱۱، ص۱۹۶]
ولایت ما به کسی نمیرسد، مگر افرادی را كه دارای عمل ـ صالح ـ و نیز پرهیز از گناه داشته باشند.
۵. خُذُوا الكَلِمَة الطَّیِّبَة مِمَّن قَالَها و إِن لَم یَعمَل بِها. [بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۷۰]
سخن نیک را از هر كسی، هرچند به آن عمل نكند، فراگیرید.
۶. مَن حَسُنَت نِیَّته، زِیدَ فِی رِزقِه. [بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۷۵]
هركه نیتش را نیک کند، روزیاش افزایش مییابد.
۷. مَن حَسُنَ بِرُّه بِأَهلِه، ِزیدَ فِی عُمرِه. [بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۷۵]
هركس با خانوادهاش خوشرفتار باشد، بر عمرش افزوده میگردد.
لطایف ماه رجب
لطایف ماه رجب
امام باقر علیه السلام فرمود: هر کس یک روز از رجب را روزه بگیرد خواه از ابتدا، خواه از وسط و خواه از پایان این ماه، خداوند بهشت را بر او واجب می گرداند(1) و خداوند در روز قیامت او را در رتبه ما و در کنار ما قرار می دهد و هر کس دو روز از این ماه را روزه بگیرد به او گفته می شود اعمالت را از نو شروع کن(2) زیرا تمام گناهان گذشته تو آمرزیده شد و هر کس سه روز از ماه رجب را روزه بگیرد به او گفته می شود گناهان گذشته و آینده تو بخشیده شد(3) و تو اجازه داری دوستان و آشنایان گنهکار خود را شفاعت کنی و هر کس هفت روز از این ماه را روزه بگیرد هفت در از درهای جهنم(4) بر روی او بسته می شود و هر کس که هشت روز آن را روزه بگیرد هشت در بهشت به رویش باز می شود و به او گفته می شود: از هر دری که دوست داری وارد شو.[1]
أَوْجَبَ اللهُ لَهُ الْجَنَّةَ: این وجوب به معنای لزوم مقتضی است. این فراز که روایات فراوان دیگری به چشم می خورد معنایش این است که اگر کسی این کار را انجام داد و مانع جدی[2] هم در راه ورودش به بهشت وجود نداشت او حتما وارد بهشت خواهد شد
شرح چند فراز این روایت:
1- أَوْجَبَ اللهُ لَهُ الْجَنَّةَ: این وجوب به معنای لزوم مقتضی است. این فراز که روایات فراوان دیگری به چشم می خورد معنایش این است که اگر کسی این کار را انجام داد و مانع جدی[2] هم در راه ورودش به بهشت وجود نداشت او حتما وارد بهشت خواهد شد.
2- اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ: عمل را از سر بگیر هرگز به معنای بطلان عبادات و اعمال صالحی که در کارنامه فرد ثبت و ضبط است نمی باشد؛ بلکه به معنای چشم پوشی از اشتباهات گذشته و دادن مهلتی دوباره به فرد است تا در مسیر بندگی دوباره گام بردارد.
3- قَدْ غُفِرَ لَكَ مَا مَضَى وَ مَا بَقِیَ: بخشش گناهان گذشته نیاز به توضیح ندارد بر خلاف بخشش گناهان آینده که قدری سوال برانگیز است و این شبهه را به ذهن القاء می کند که خدا با این بشارت خیال فرد را از گناهان آینده راحت کرده و غیر مستقیم به او چراغ سبزی نسبت به انجام آنها نشان داده است.
اما این تصور با بسیاری از مسلمات قرآنی و روایی ناسازگار است. معنای بخشش پیشاپیش این است که اگر فرد این عبادت را به درستی انجام داد این زمینه برای او فراهم می آید تا خدا از لغزشهای آینده او که حق الناس نیست و ریشه در عناد او با دین و دینداری ندارد در گذرد.
این مورد هم مانند فراز اول، در حد زمینه و اقتضاء است و زمانی به وقوع می پیوندد و حتمی می شود که مانعی در راه وقوعش وجود نداشته باشد.
4- أُغْلِقَتْ عَنْهُ أَبْوَابُ النِّیرَانِ السَّبْعَةُ: بنا بر گزارش قرآن کریم جهنم هفت در دارد؛ «لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ.»(44/حجر) بر این اساس معنای بسته شدن درهای هفتگانه این می شود که به روی چنین شخصی تمام درهای جهنم بسته می شود.
نکته: این درها بسته می شوند تا زمانی که این شخص با سوء رفتار خود بار دیگر یک یا چند در از درهای جهنم را به روی خود باز کند.
بیتوته: امالی ، شیخ صدوق
تمثیلات آقای قرائتی (آیا برای اداره جهان، تقوا کافی است که قرآن سرانجام جهان را از آن پرهیزکاران می داند ؟)
آیا برای اداره جهان، تقوا کافی است که قرآن سرانجام جهان را از آن پرهیزکاران می داند ؟
پاسخ: در قرآن می خوانیم : (والعاقبه للمتقین )[1] (والعاقبه للتقوی)[2] یعنی پیروزی نهایی برای پرهیزکاران است.
تقوی، به معنای وارستگی است، نه وارفتگی . مدیریت و حکومت نیاز به لیاقت و صلاحیت های خاصی دارد. قرآن می فرماید : (اِنّ الارض یرثها عبادیَ الصّالحون)[3] وارثان زمین دو شرط دارند: یکی بنده ی خدا بودن که همان تقوای الهی است : (عبادی) و یکی صلاحیت که همان لیاقت ها و تخصص ها و مدیریت های لازم است : (الصّالحون). بنابراین آیاتی که می فرماید پیروزی نهایی برای پرهیزکاران است را باید در کنار این آیه معنا کرد . آری، هر گاه خواستیم چیزی را به اسلام نسبت دهیم باید آیات قرآن را در کنار هم مورد نظر قرار دهیم، به علاوه باید به روایات پیامبر و اهل بیت معصومش علیه السلام توجه کنیم تا به نتیجه برسیم.
برای نجات از بیماری باید تمام داروهایی را که پزشک دستور می دهد مصرف نمود و اگر تنها بعضی را مصرف و بعضی را رها کند، ممکن است علاوه بر اینکه بهبود نیابد، مرض او طولانی و یا به امراض دیگری مبتلا شود. چنانکه خداوند در قرآن از کسانی که به بعضی از آیات ایمان می آورند و به بعضی دیگر ایمان نمی آورند، به شدت انتقاد کرده است.[4]
مگر مدارس و مراکز علمی به شاگردانی که بعضی دروس را می خوانند و بعضی دیگر را نمی خوانند ، نمره و مدرک می دهند ؟
کدام دولت و نظام به کارمندی که بعضی از بخشنامه ها ر عمل و بعضی را بایگانی میکند ، حقوق میدهد ؟
کدام کارفرمایی به کارگری که بعضی دستورات کارفرما را اجرا و بعضی را رها می کند،مزد می دهد ؟
98- سوال: چرا خداوند چیزهایی آفریده که برای انسان خطرناک است ؟
پاسخ : قرآن می فرماید : هر چه را که خدا آفریده ، نیکو آفریده است: (الّذی احسنَ کلّ شیءٍ خَلقه)[5] حتی زهر مار در بدن مار نیکوست، ولی در بدن ما کشنده است. چنانکه آب دهان در دهان ما نیکوست، ولی اگر به سوی کسی پرتاب شود جسارت بزرگی محسوب میشود.
[1].سوره اعراف، آیه 128.
[2].سوره طه، آیه 132.
[3].سوره انبیا، آیه 105.
[4].سوره نسا، آیه 150.
[5].سوره سجده، آیه 7.
کتاب تمثیلات حجه الاسلام و المسلمین قرائتی
تمثیلات آقای قرائتی (با وجود علم و عقل، چه نیازی به وحی داریم ؟)
با وجود علم و عقل، چه نیازی به وحی داریم ؟
پاسخ : این سخن درست مثل آن است که فرزندی به والدین خود بگوید : من به راهنمایی شما نیازی ندارم و می خواهم هر چیزی را خودم تجربه کنم تا بپذیرم. این سخن به ضرر فرزند است یا والدین ؟
معتقدین به وحی، علم، عقل، و تجربه را کنار نمی زنند که وحی را به جای آن بنشانند، بلکه آن را محدود می دانند و در کنار عقل و تجربه ، از وحی نیز بهره می جویند وبر شناخت خود از حقایق هستی می افزایند. کسانی که نسبت به وحی بی اعتنا هستند و فقط بر علم و عقل خود تکیه می کنند، از شناخت بسیاری از امور هستی محروم مانده اند.
آنها نسبت به سرنوشت خود پس از مرگ هیچ اطلاعی ندارند و از پایان این هستیِ با عظمت بی خبر اند. در این هستی، رازهای بسیاری هست که اگر کسی فقط با علم و تجربه ی محدود خود بخواهد زندگی کند، از بسیاری از آنها محروم می ماند.
راستی اگر سازنده کالایی، به ما اطلاعاتی بدهد باید بگوییم ما به اطلاعات تو نیازی نداریم، خودمان تجربه می کنیم و می فهمیم ؟ خالق هستی درباره هستی ،آینده، اهداف و راه صحیح بهره گیری از آن اطلاعاتی از طریق بهترین افراد که پیامبران باشند ، در اختیار ما گذارده است. بی اعتنایی به پیام های الهی ، محروم کردن بشر از یک کانال به مراتب گسترده تر از کانال تجربه است و چه ظلمی بالاتر از اینکه بشر، چشم و گوش خود را بر بخشی از دانستنی ها ببندد.
کتاب تمثیلات حجه الاسلام و المسلمین آقای قرائتی
نه هر نعمتی نشانه ی محبّت خداست و نه گرفتن هر نعمتی، نشانه ی قهر و غضب است، بلکه چه بسا آزمایش الهی است.
سوره هود آیه 9
وَلَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسَنَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَوُسٌ کَفُورٌ
واگر به انسان از جانب خود نعمتی بچشانیم، سپس آن را از او بازپس گیریم، همانا او نومید و ناسپاس خواهد بود.
نکته ها:
نه هر نعمتی نشانه ی محبّت خداست و نه گرفتن هر نعمتی، نشانه ی قهر و غضب است، بلکه چه بسا آزمایش الهی است.
انسان چون حکمت الهی و مصالح را نمی داند، زود قضاوت می کند، مأیوس می شود و کفر می ورزد.
پیام ها:
1- کامیابی های انسان تنها در حدّ چشیدن است. (اذقنا الناس…)
2- نعمت های الهی، فضل و رحمت خداست، نه استحقاق ما. (اذقنا… رحمةً)
3- اگر مدّت کامیابی انسان طول کشید، مغرور نشویم. (اذقنا… ثمّ نزعناها) («ثمّ» نشانه ی مدّتی طولانی است)
4- دادن ها و گرفتن ها به دست اوست. (اذقنا… نزعناها)
5 - گرفتن رحمت از انسان، برای او سخت است. (نزعناها) («نَزع» کشیدن همراه با سختی است)
6- انسان کم ظرفیّت است و با از دست دادن نعمتی، از رحمت گسترده ی الهی مأیوس می شود. (ثمّ نزعناها … انّه لیؤس)
7- ایمان ما به خداوند نباید وابسته به کامیابی ها وشیرینی های زندگی باشد. (نزعناها… انّه لیؤس)
8 - یأس از رحمت خداوند، مقدّمه ی کفر وناسپاسی است.**قرآن در، آیه ی 87 سوره یوسف می فرماید: (لاییأس من روح اللّه الاّ القوم الکافرون)*** (انّه لیؤسٌ کفور)
مرکز اطلاع رسانی غدیر
اعراض از لغو و بیهودگی
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ. .. وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ الَّلغْوِ مُعْرِضُونَ[1]
ترجمه:
براستی که مؤمنان رستگار شدند. .. و کسانی که آنان از (کار و سخن) بیهوده روی گردانند
نکته ها و اشاره ها:
1.«افلَح» در اصل به معنای «شکافتن و بریدن» است، سپس به هر نوع پیروزی و رسیدن به مقصد و خوش بختی گفته شده است.
آری؛ مؤمنان همه ی موانع خوش بختی را از سر راه بر می دارند و راه خود را به سوی مقصد می شکافند و به سوی پیروزی پیش می روند.
2.مؤمنان در دنیا و آخرت پیروز و رستگارند و رستگاری مادی و معنوی در انتظار آنان است و اصولًا رستگاری و پیروزی واقعی جز در سایه ی ایمان تحقق نمی یابد؛ چراکه پیروزی دنیوی در آزادی، سربلندی، عزّت و بی نیازی است و سعادت اخروی در جوار رحمت پروردگار و بهشت برین و باعزّت و در کنار دوستان شایسته است که این امور جز با ایمان امکان پذیر نیست.
3.«لَغْو» شامل هر گفتار، عمل و فکری می شود که فایده ی قابل ملاحظه ای نداشته باشد؛ یعنی مؤمنان در تمام اعمال و گفتار و افکار خود
هدفی را دنبال می کنند و کارها و سخنان آنها سازنده و مفید است و از کارها و سخنان غیر مفید و اندیشه های باطل و گناهان دوری می کنند.
4.مؤمنان نه تنها کارها، سخنان و افکار لغو ندارند بلکه از آن روی گردانند و بدان توجه نمی کنند.
آموزه ها و پیام ها:
1.اگر می خواهید به رستگاری و خوش بختی نایل شوید، مؤمن باشید و صفات عالی آنها را کسب کنید.
پی نوشت:
[1] سوره مومنون، آیه 1و3
پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت
تمثیلات آقای قرائتی( وظیفه ما در برابر دشمنان)
سوال: وظیفه ما در برابر دشمنان چیست ؟
پاسخ: قرآن، هم مسلمانان به وحدت دعوت کرده : (و اعتصموا بحَبلِ الله جَمیعاً و لا تفرّقوا)[1] و هم از تفرقه نهی فرموده است : (ولا تَنازعوا فتَفشِلوا)[2] با یکدیگر نزاع نکنید که سست و ناتوان می شوید.
به دو مثال توجه کنید : قطرات باران تا وقتی از هم جدا هستند، قدرتی ندارند، اما وقتی در کنار هم قرار می گیرند و به شکل جوی و سپس رودخانه جاری می شوند، چنان قدرتی می یابند که اگر مهار نشوند، سیل بنیان کن می شوند و اگر در پشت سد مهار شوند، توربین های عظیمی را به حرکت در می آورند که دهها مگاوات برق تولید کرده و چرخ صنعت را به حرکت در می آورند.
هر دست ما پنج انگشت دارد، اما در برابر دشمن مشترک، همه ی انگشتان با هم جمع شده و به شکل مشت بر سینه دشمن کوبیده می شود . باآنکه هر انگشت از انگشت دیگر متفاوت و متمایز است، یکی بلند است و یکی کوتاه، یکی نازک است و یکی کلفت و هر کدام نباشند، بخشی از کارهای روزمره انسان زمین می ماند. مثلا بدون انگشت شصت، نمی توان دکمه را بست و یا قلم را به دست گرفت و چیزی نوشت.
[1].سوره آل عمران، آیه 103.
[2].سوره انفال، آیه 46.