بایسته های علمی پژوهشگر
بایسته های علمی پژوهشگر
1-برخورداری از اطلاعات عمومی متناسب با موضوع تحقیق.
یعنی موضوعی را که انتخاب می کند متناسب با سطح معلومات خودش باشد.
2-قدرت شناسایی منابع و توان تتبع در آنها.
جستجو در منابع ، پایه تحقیق است وپایه تحقیق تتبع و گرد آوری وشناسایی مواد خام است بنابراین تحقیق، تتبع همراه با تحلیل و پردازش و نقد است.
3-توان گرد آوری داده ها و درک وتحلیل و تبدیل آنها به یافته ها.
یک محقق باید از توان تحلیل داده ها و تبدیل آنها به یافته ها برخودار باشد در یر این صورت همانند کارگری می ماند که درانبوه آجر و گچ وسیمان و ماسه سرگردان نشسته واز چگونگی جابجایی و کاربرد آنها آگاهی ندارد نمی تواند فصل بندی کند واینکه کدام مطلب را اول ویا دوم و… بگذارد
4-داشتن دستگاه برهان پذیری و استدلال آوری.
یعنی محقق اول حداقل برای خودش مشخص شود که دنبال چه چیزی است مدعایش را بطور واضع بیان کند تا برای اثبات آن بتواند از انواع ادله عقلی و نقلی و… استفاده نماید.
5-آزاد اندیشی و تعصب گریزی
یعنی محقق باید از یک روحیه بی طرفی وکنجکاوی برخودار باشد و نتیجه مستدل پژوهش را بپذیرد هر چند بر خلاف میل درونی یا افکار عمومی یا گفته های استادش باشد. تعصب بی جهت نداشته باشد.حق پذیر باشد.
6-داشتن اندیشه فرازمانی و فرامکانی.
7- آشنایی با زبان های گوناگون
از آنجایی که زبان فارسی با همه زیبایی هایی که دارد زبان اندکی از مردم جهان است و کتب و مقالات نگاشته شده به زبان فارس کمتر از کتابهایی است که به زبان انگلیسی و عربی منتشر شده از این روی آشنایی محقق به زبان های انگلیسی و عربی این امکان را برای محقق فراهم می کند تا از تنوع منابع بیشتری در تحقیق استفاده نماید.
8-بهرمندی از ابزار بروز و کارآمد
استفاده از نرم افزار های پژوهشی از جمله جامع التفاسیرنور ، جامع فقه اهل بیت، جامع الاحادیث وسیره معصومین (ع)و …سامانه های اطلاع رسانی .فهرست ولیست پایگاههای دینی در سایت راهنما نور نت .
ارزش و اهمیت محبت و عشق بین زن وشوهر
ارزش و اهمیت محبت و عشق بین زن وشوهر
ارزش و اهمیت محبت و عشق بین زن وشوهر
خداوند متعال زن و شوهر و محبت و عشق میان آنان را برای هم از نشانه ها و آیات رحمت
خود برشمرد. (خانواده پویا ،ج 5 ، ص9.)مرد نقش اساسی در قلمرو محبت دارد همه
می دانند اعتکاف ثواب زیادی دارد و مهمتراز آن اعتکاف در مسجد النبی است که یک نماز آن
مساوی با هزار رکعت نماز درجاهای دیگر است با این حال پیامبر اکرم(ص ) می فرماید : اگر
مرد کنار زن وبچه اش بنشیند با زن وبچه اش حرف بزند دل جویی کند نیازهای همسرش را
بفهمد از اعتکاف در مسجد النبی بهتر است.(مجموعه ورام ، ج2 ص121.)
اسراف و تبذیر
اسراف عامل قطع نعمت الهی
اسراف عامل قطع نعمت الهی
اسراف و تبذیر دو بلایی است که در قرآن و روایات اسلامی به شدت از آنها نهی شده و از عوامل
قطع نعمت الهی و فرود نقمت به شمار می رود. حضرت علی(علیه السلام) که در مورد تقسیم
عادلانه بیت المال مسلمین مورد انتقاد و اعتراض افرادی قرار می گیرد که تحمّل عدالت را ندارند می
فرماید: لو کان…. حقه تبذیر و اسراف و هو یرفع صاحبه فی الدنیا ویضعه فی الاخر، و یکرمه فی
الناس و یهنیه عندالله… شُکرَهُم.
….آگاه باشید مال را در غیر مورد استحقاق صرف کردن، تبذیر و اسراف است ممکن است این عمل
انسان را در دنیا بلند مرتبه کند اما مسلماً در آخرت پست و حقیر خواهد کرد، در نظر توده مردم ممکن
است سبب اکرام گردد، اما در پیشگاه خدا موجب سقوط مقام انسان خواهد شد….( محمد دشتی،
ترجمه نهج البلاغه، خطبه 126، شماره 2،ص241 و تفسیر نمونه ، ج12، ص97.)
اسرافکاران با خروج از حد اعتدال و میانه روی حق نعمت را ادا نمی کنند و مواهب الهی را در راه
نافرمانی خداوند استفاده می کنند که قرآن کریم در این رابطه می فرماید:
«…. و لا تبذیر تبذیراً» هرگز دست به تبذیر نیالای.( سوره اسراء، آیه 26.)
«ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین…» تبذیر کنندگان برادران شیطان هستند.(سوره اسراء، آیه 27.)
تبذیر کنندگان («تبذیر» در اصل از ماده «بذر» به معنی پاشیدن دانه می آید، منتها این کل
مه مخصوص مواردی است که انسان اموال خود را به صورت غیرمنطقی «فساد» مصرف می
کند.)برادران شیطان هستند، چون آنها نیز نعمتهای خدا داد را کفران می کنند و در غیر مورد مقابل
استفاده صرف می کنند.تعبیر به «اخوان»(برادران) یا به خاطر این است که اعمالشان همردیف و هماهنگ اعمال شیطان
است، و یا به خاطر آن است که قرین و همنشین شیطان در دوزخند.
و آیات 36 و 38 سوره«زخرف» استفاده می شود که هر انسانی روی از یاد خدا برتابد، شیطانی بر
انگیخته می شود که قرین و همنشین او خواهد بود نه تنها در این جهان که در آن جهان نیز همراه او
است.(ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 12، ص88.)
شیطان نعمت خدا را که به او ارزانی کرده بود انکار و ناسپاسی کرد و با عصیان سرپیچی و ترک
اطاعت کفران نعمت نمود. اسرافکاران نیز، شکر نعمت خدا را نمی کنند بلکه امر و فرمان الهی را
مخالفت کرده و شکر خدا را ترک می کنند. و علت اینکه خداوند صفت کفران و ناسپاسی را در این آیه
به جای سایر اوصاف شیطان قرار داد، این است که مسرفین نعمت خدا را در غیر موردش مصرف می
کنند و ناسپاسی و کفران می ورزند آنچنانکه شیطان کفران نمود.( سید محمد حسین طباطبایی، ترجمه تفیسر المیزان، ج13، ص112.)
گویا وجه برادری مبذرین و مسرفین با شیطانها این باشد که اسرافکاران و شیطان از نظر سنخیت و
ملازمت مانند دو برادر مهریان هستند که همیشه باهمند و ریشه و اصلشان هم یک پدر و مادر است.
اسراف عامل دورشدن از معنویت و ایمان به خداوند
اسراف عامل دورشدن از معنویت و ایمان به خداوند
مسرفین با خروج از حد تجاوز از مرز اعتدال، با بهره گیری از امکانات مادی اسباب فسق و
فجور و خیانت و ظلم را در جامعه رواج می دهند و برای رسیدن به لذتهای دنیوی دست به
هر عمل غیراخلاقی می زنند تا جایی که ایمان خود را از دست می دهند.
امام باقر (علیه السلام) می فرماید:«اَلمُسرِفُونَ یَستَحِلون المَحارِم وَ یَسفِکوُنَ الدماء »
اسرافکاران حرام ها را حلال و خون ها را می ریزند. -( تفسیر نورالثقلین، ج1، ص621.)
قرآن کریم در این باره می فرماید:«کذلِکَ زُیِّنَ لِلمُسرفینَ ما کانوا یَعمِلون»- (سوره یونس، آیه 12.)
اینچنین برای مسرفین آنچه را انجام می دهندزینت می دهیم.
مسرفین به دلیل اینکه در طول زندگی خود به دنبال تجمّل در لباس، مسکن ، خوراک ،
بذل و بخشش های بی حد و حساب هستند که فرصت و مجالی برای تربیت و تهذیب
نفس نخواهند داشت و حتی گاهی اسراف عامل افزایش مخارج زندگی تجمّلی خواهد
شد و چون از طریق در آمد مشروع این امکانات برای آنها فراهم نمی شود، دست به
جرائم اخلاقی و اقتصادی می زنند، مانند احتکار، خیانت، رشوه خواری، ربا….سودهای
کلان اقتصادی حرام که اثرات بسیار نامطلوب بر فرد و جامعه خواهد داشت.
پاداش انسانها (تمثیلات حجت الاسلام قرائتی)
سؤال: چگونه پاداش بعضی انسان، از حساب و شماره می گذرد؟
پاسخ: بر اساس روایات، تعداد نفرات در نماز جماعت هر چه بیشتر باشد، ثواب نماز بیشتر
می شود؛ تا آنکه عدد افراد حاضر در نماز جماعت، به ده نفر برسد که در این صورت پاداش
آن بی شمار شده و کسی جز خداوند نمی داند.
چنانکه انسان، با یک انگشت می تواند شماره تلفن بگیرد، با دو انگشت می تواند سطل
کوچکی را بلند کند، با سه انگشت کار بیشتری انجام می دهد، تا اینکه به ده انگشت برسد
که در این صورت، دیگر کار انسان محدودیت ندارد و هر کاری بخواهد می تواند با این ده
انگشت انجام دهد و نوع کارهایش قابل حساب و شماره نیست.
تشبیه بعضی انسانها به حیوان( چهارمین تمثیل حجت الاسلام قرائتی)
سؤال: آیا تشبیه بعضی از انسان ها به حیوان در قرآن، جسارت و ناسزاگویی نیست؟
پاسخ: با نگاهی به منافع حیوانات و عملکرد بعضی انسان ها، تشبیه «اولئک کالانعام بل
هم اضلّ» (سوره اعراف، آیه 179.) را حق و منطقی می یابیم؛
1-گران ترین لباس انسان، ابریشم، از حیوانات است.
2-مهم ترین غذای انسان، شیر و عسل و گوشت و ماست، از حیوانات است.
3-حیوانات وسیلۀ بارکشی و شخم زدن و منبع درآمد و اشتغال هستند.
4-تمام کارخانه های پشم ریسی، چرم سازی، لبنیاتی و مرغداری و
دامداری ها کارشان به حیوانات وابسته است.
5-حیوانات بعضی معلم بشرند. کلاغ، دفن مرده را به فرزند آدم ونسل او آموخت.
6-بعضی گزارشگر انبیا می شوند؛ هدهد گزارش انحراف مردم سبأ را نزد حضرت سلیمان آورد.
7-بعضی محافظ انبیا می شوند؛ تار عنکبوت پیامبر اسلام را در غار حفظ کرد.
8-حیوانات قابل تربیت و آموزش هستند و لذا شکار سگی که آموزش دیده حلال است.
9-حتی حیوانات آزار دهنده مثل مار، تنها کسانی را می گزند که به آنها نزدیک شده باشند.
با توجه به مطالب فوق، آیا انسان هایی که از دور مردم آزاری می کنند و مناطق دور
دست را بمباران و موشک باران می کنند، از مار بدتر نیستند؟
افرادی که شبانه روز برای مردم حیله و خدعه می کنند و به خاطر رسیدن به هوسهای
بی انتهای خود نسل انسان را به تباهی می کشند، از حیوانات بدتر نیستند؟
سومین تمثیل حجت الاسلام قرائتی در مورد گرفتاری صالحان
سؤال: چرا صالحان، گرفتار مشکلات هستند . مجرمان و گنهکاران، در رفاه به سر می برند؟
پاسخ: از آنجا که خداوند اولیای خود را دوست دارد، لذا اگر خلافی کنند، فوراً آنان را با قهر
خود می گیرد تا متذکر شوند، چنانکه خداوند در قرآن می فرماید: اگر پیامبر سخنی را که
ما نگفته ایم به ما نسبت دهد، با قدرت او را به قهر خود می گیریم: «لو تقوّل علینا بعض
الاقاویل لاخذنا منه بالیمین»( سوره حاقّه، آیه 44- 45.)
-
- و همچنین اگر مؤمنین خلافی کنند چند روزی نمی گذرد مگر
این که گوشمالی می شوند. امّا اگر نااهلان خلاف کنند، خداوند به آنان مهلت می دهد و
هرگاه مهلت سرآمد، آنان را هلاک می کند: «و جعلنا لمهلکهم مَوعداً» (سوره کهف، آیه 59).
و اگر امیدی به
اصلاحشان نباشد، خداوند حسابشان را تا قیامت به تأخیر می اندازد و به آنان مهلت می
دهد تا پیمانه شان پر شود. «انمّا نملی لهم لیزدادوا اثماً».(سوره آل عمران، آیه 178).
به یک مثال توجه کنید: اگر قطره ای چای روی شیشه عینک شما بریزد، فوراً آن را پاک می کنید.
امّا اگر قطره ای چای روی لباس سفید شما بچکد، صبر می کنید تا به منزل بروید و لباس خود را عوض کنید.
و اگر قطره ای روی قالی زیر پای شما بچکد، آن رها می کنید تا مثلاً شب عید به قالی شویی ببرید.
خداوند نیز با هرکس به گونه ای رفتار می نماید و بر اساس شفّافیّت یا تیرگی روحش، کیفر روحش به تأخیر می اندازد.