خدایا برای تو بود، بپذیر!
خدایا برای تو بود، بپذیر! پوریای ولی در شهرها می گشت و با قهرمان هر دیاری کشتی می گرفت و چنین زندگی می گذرانید. او به اصفهان رفت تا با ناموری از آن دیار مبارزه کند. زمان مبارزه دو قهرمان معین شد و به اطلاع عموم مردم رسید. روزی قبل از کارزار، پوریا از… بیشتر »
نظر دهید »