از این بحث میتوان درسهای آموزنده آموخت و به کار بست:
از این بحث میتوان درسهای آموزنده آموخت و به کار بست:
1- آن که مؤمن بایستی در زندگی هدفمند و حق مدار بوده و برای زندگی خویش معیار و شاخص و الگوی شایسته داشته باشد.
2- آن که راه و روش زندگی را همواره بر مدار هدف و الگوی تنظیم و اجرا کند.
3- آن که در هدف و عقیده آرمانگرا بوده و قله را منظور بدارد ولی توجه داشته باشد که در عمل با واقعبینی گام بردارد؛ یعنی همواره بی نهایت را در نظر داشته باشد و در حد امکان به سوی آن پرواز کند.
4- آن که عدم دسترسی به آرمان نهایی مانع از تلاش و کوشش او نشود؛ یعنی با علم به این که به بی نهایت نمیتوان رسید، هیچ گاه از کوشش و تلاش در راه رسیدن به آن و نزدیک شدن باز نایستد.
5- از هر کس به اندازه توان انتظار داشتن.
6- آن که تفاوت افراد را در فداکاری و گذشت در راه هدف مانع از همکاری و همراهی نشمارد، از هر کس به میزان قدرت و کوشش بهرهگیرد و هیچ کس را در مسیر و انگذارد و طرد نکند و هیچ نیرویی را معطل نگذارد.
7- با ترغیب و تشویق، حداکثر بهرهوری را از استعدادها و امکانات داشته باشد.
8- از نصیحت و خیرخواهی نسبت به دیگران دریغ نداشتن.
9- موانع را از سر راه برداشتن و راه را برای شکوفایی استعدادها باز کردن.
10- مسؤولان بالا بیشتر فداکاری کنند تا دیگران امیدوار شوند و به آنها اقتدا کنند.
11- در پرتو اصول و ارزشها گام برداشتن و از جوسازیها نهراسیدن.
12- عدالت را سر لوحة تمام برنامههای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی قرار دادن و به نام توسعه ارزشها را نادیده نگرفتن که مولی امیر المؤمنین میفرمود: «آیا میخواهید من با جور و ستم پیروز شوم؟»
وقتی انقلاب شد، آرزو داشتیم همه با هم به این سو حرکت بکنیم. همه آنهایی که در صف انقلاب بودند، قبل از انقلاب به مبارزه با طاغوت پرداختند تا سرانجام به رهبری امام و فداکاری فداکاران و ایثارگران، ابهت طاغوت را شکستند. آرزو داشتیم همه دست به دست هم بدهند و با همان جهتگیری و سمت و سو، روز به روز به سوی هدف نزدیکتر بشویم. متأسفانه در مقاطعی این اتحاد، اتفاق، برادری و همکاری ضربه خورد. اما برای این که بتوانیم به یک سو حرکت کنیم باید اسوه و رهبر، کار را به پیش برد. اگر بنا باشد هر روز نوای تازهای باشد و روی آن بحث شود و وقتها صرف بحث شود و در وسط راه بمانیم و دعوا کنیم به مقصد نمیرسیم و دشمنی که در کمین ماست سوء استفاده خواهد کرد. انقلاب ما تا به حال با همة مشکلات به پیش رفته است، ولی دشمن درصدد است که با دست خود ما آن را از درون بپوساند و از ریشه بخشکاند و افرادی را که واقعاً علاقهمند به انقلابند از صحنه خارج کند. باید فصل الخطابی وجود داشته باشد و مسأله را تمام کند و قانون اساسی هم این مطلب را پیشبینی کرده است.
برادران عزیز، اگر دیدیم راه و شعاری را که انتخاب کردهایم، دشمنان خونین انقلاب با آن همراهند، باید حداقل احساس خطر کنیم و احتمال دهیم که گوشهای از کار ما اشکال دارد. امام رحمةالله علیه گفتند: اگر دیدید آمریکا از شما تعریف میکند، بدانید که اشکالی در کارتان وجود دارد. من به شما برادران و خواهران نصیحت میکنم که واقعاً کاری کنید که استوانه انقلاب (امامت و ولایت) عملاً حفظ شود و به صحبت و شعار قناعت نکنید. بهترین شکل و ساختاری که برای نظام اسلامی متصور است، در نظام ما وجود دارد و آخرین مرحلهاش مجمع تشخیص مصلحت بود که امام با روشن بینی خود این مسأله را پیشبینی کردند و به رفراندوم گذاشتند. پیامبر اکرم هم مأمور به مشاوره بود و مجمع تشخیص مصلحت نیز مجمعی است که بازوی مشاوره رهبری است که رهبری با مشاوره با عقلای قوم و خیر خواهان امت در کارهای مهم و اساسی مشورت میکنند و سپس تصمیم میگیرند.امید است که خداوند متعال همه را بر آنچه خیر و صلاح است، موفق بدارد .آمین(سایت حوزه)
——————————————————————————–
1 الاحزاب / 21
2 وسایل الشیعه، ج18، ص 95 و 94.
3 الاحزاب / 39.
4 الانعام / 124.
5 البقره / 124
6 الحشر/ 7.
7 البقره / 144
8 اصول کافی، ج3، ص 90.
9 نهج البلاغه/ نامه 45
10 اشاره به آیه شریفه« قل انما انا بشر مثلکم یوحی الیّ.» (الکهف/ 110)
11 اشاره به آیه شریفه «لقد جائکم رسول من انفکسم حریص علیکم عزیز علیه ما عنتم بالمؤمنین رئوف رحیم»(التوبه / 128)
12 فاطر / 8 .
13 طه / 1 و 2.