اسوه حسنه
برخی واژه «اسوه» را به معنای تسلّی بخش و غمخوار گرفتهاند که صبر و پایداری رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درتحمل سختیها و شداید برای مؤمنان تسلّی بخش باشد و آنها نیز به پیروی از پیامبرشان از سختیها نهراسند در برابر مشکلات استوار باشند و دست از عقیده و هدفشان برندارند. برخی هم واژه «اسوه» را از مواسات گرفته و گفتهاند پیامبر اکرم خود را شریک غم دیگران میدانست ومواهب زندگی و نعمتهای خدا را با مسلمانان و بندگان خدا تقسیم میکرد. پس شما نیز با دیگران مواسات داشته و دیگران را در شادیهای خود شریک کنید و غمخوار دیگران باشید.
نکته دوم آن که «اسوه» چنان که از عنوانش پیداست انسان کاملی است که شایسته رهبری و تأسی و سرمشق است و افراط و تفریط در او وجود ندارد؛ از این رو دیگران میتوانند با کمال آرامش واطمینان راهش را پی بگیرند و سرمشق خویش قرار دهند، ولی باید بدانند هیچ گاه به رتبه و درجه او نمیرسند که «اسوه» همواره پیشرو و پیشتاز و امام است و مأموم و اسوه پذیر به دنبال او نه درمرتبه او و یا جلوتر از او.
بر مأموم لازم است که همواره ملازم امام خویش باشد و در پرتوی نورش به پیش برود و هیچگاه از او و نور وجودش جدا نشود. نور امام همانند نور خورشید همگانی و همه جایی است ولی همه به طور برابر از آن بهرهمند نمیشوند. هر کس که خود را از آن محجوب کند از قافله باز خواهد ماند و هر کس از او جلو بیفتد گمراه خواهد شد. البته آنها که در این راه پیشرو باشند از سابقانند و بر دیگران مقدم خواهند بود (والسابقون السابقون اولئک المقربون)14؛ نتیجه کلام آن که دونکته را همواره باید مورد توجه قرارداد و از آن غفلت نکرد: نخست آن که ما بایستی همواره چشم به راه اسوه دوخته و به دنبال او باشیم و راه و روش او را سرمشق قرار دهیم وکارها و برنامههای خود را با او هم آوا و هم آهنگ کنیم. دوم آن که انتظار نداشته باشیم که همه مانند حضرت محمد و حضرت علی صلوات الله علیهما زندگی کنند. چنین انتظاری بی مورد است و از ما چنین چیزی را نخواستهاند. متأسفانه در برابر این روش میانه و معتدل دو گروه افراطی و تفریطی وجود داشته و دارند. گروهی افراطی میگویند: مسؤولان و خدمتگزاران اسلام و انقلاب بایستی علیوار زندگی کنند و مانند او باشند، حال که چنین نیستند بایستی صحنه را خالی کنند و به دیگران بسپارند.
اما دیگران چه کسانی هستند، معلوم نیست. اینها که سالها امتحان خود را دادهاند چنین است وای بر حال آنها که تازه از راه رسیده و سرد و گرم دنیا را نچشیده و سختیها را ندیده و در مراحل مختلف حضور نداشتهاند. چه میشود، خدا میداند. واقعاً چه کسانی میتوانند انقلاب را تحویل بگیرند و به سلامت آن را به پیش ببرند و به صاحب ولایت تحویل دهند، خدا میداند. این گروه افراطی ناخودآگاه آب به آسیای دشمن میریزند و زمینهساز ورود دشمن میباشند.
اما گروه تفریطی میگویند در اداره کشور روش دینی و انقلابی کارساز نیست. امور عرفی را بایستی به دست مردم سپرد و از روشها و برنامههای علمی و تجربی بهره جست و اصول ارزشی و اخلاقی را در مساجد و معابد و مدارس بایگانی کرد. اینها به توسعه سیاسی و اقتصادی بیشتر از مسأله اخلاق و عدالت اجتماعی فکر میکنند و عدالت و اخلاق را در روابط اجتماعی و سیاسی فرعی و تبعی به شمار میآورند.
ما معتقدیم هر دو نظریه در تهاجم فرهنگی سوغاتی است که از غرب برای ما آوردهاند و مذهبیهای افراطی و روشنفکران تفریطی از دو سو ارکان انقلاب و سابقان در انقلاب را مورد حمله و هجمه قرار میدهند و دشمن هم درکنارگود ایستاده و آنها را ترغیب و تشویق میکند و برای آنها سوت و کف میزند. دلسوزان انقلاب گروهی خون دل میخورند و به خاطر حفظ انقلاب دم برنمیآورند و گروهی هم ناامیدند و در اثر نومیدی بیتفاوت شدهاند و احساس مسؤولیت نمیکنند.