باید ها ونبایدهای مراسم ختم
باید ها ونبایدهای مراسم ختم
1- آرامش دادن و تسکین آلام صاحب عزا
ائمه معصوم( علیه السلام) قبل از دفن و پس از آن به صاحبان عزا تسلا و آرامش می دادند(نوری، 1408، ج1، ص174) و برای تشویق مسلمین خلعت های بهشتی را پاداش تسکین دردهای عزادار معرفی می فرمودند. به این ترتیب یکی از رفتارهای اجتماعی که از طرف اسلام، تأکید فراوانی بر آن شده و به نوعی در زمرۀ عبادات قرار گرفته است، تسلیت گفتن به صاحبان عزا است. از پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل است: «هر که اندوهناکی را تسلیت گوید، خداوند در روز قیامت به او احترام کرده، لباس زیبایی را بر او خواهد پوشاند.»(حر عاملی، 1409، ج3، ص213)
امام صادق(علیه السلام) می فرمود: «تسلیت دادن به خانوادۀ مردگان واجبی دینی است.»(کلینی، بی تا، ج3، ص204) و در واقع آن را مستحب موکد می دانستند. بر این اساس، نشان دادن خود به صاحبان عزا به منظور تسلابخشی، خودنمایی منفی نیست.
2- پرهیز از ایجاد دغدغه و مراعات حال عزادار
امام صادق(علیه السلام) به مجلس گروهی عزادار وارد شد و به آنان فرمود: «پروردگار، مصیبت وارد شده بر شما را جبران فرموده، به جبران صبر و تحمل تان پاداش خوبی به شما داده و شخص متوفی را نیز در سایۀ رحمت خویش قرار دهد. سپس از مجلس خارج شدند.»( حر عاملی، 1409، ج3، ص174) این روایت و موارد مشابه(همان، ج3، ص218) نشانگر آن است که باید مراسم را به سادگی برگزار کرده و آشنایان و دوستان به ابراز همدردی بسنده کرده و زحمت ایجاد نکنند.
3- غذا بردن برای عزادار و نهی صریح معصومان( علیه السلام) از تناول غذای عزادار
ائمه معصومین( علیه السلام) توصیه های بسیار مهمی برای خیرات، آرامش بخشی و تسکین آلام خانواده عزادار داشتند ولی در عین حال تاکید می فرمودند: به جز همسر مرد متوفا که احکام خاصی در عده وفات شوهر دارد، درباره بقیه افراد؛ عزاداری تا سه روز است (وسائلالشیعة، ج3، ص271، حدیث3624) و این سنت به معنای بی احترامی و بی وفایی نیست، زیرا توصیه های ارزشمندی برای تداوم نیکی به آن ها مطرح شده است.
متاسفانه امروزه سنت های نادرستی در حاشیۀ مراسم عزاداری و ختم شکل گرفته است که افراد با ایمان موظفند برای برطرف کردن آنها بکوشند. به عنوان مثال صاحبان عزا حتماً باید مراسم سوم و هفتم برگزار نموده و غذا تهیه کنند و از مهمانان پذیرایی نمایند و… .
اگر برای برگرداندن آرامش روحی عزادار، تصمیم به حضور بیشتر در کنار آنان دارند، نباید به خانوادۀ مصیبت دیده اجازه بدهند که برای پذیرایی از آنها در سالن و منزل دچار تکلف و دردسر شوند. باید سعی کنند خانواده عزادار حتی دغدغۀ خورد و خوراک خویش را نیز نداشته باشند! پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت زهرا(س) و اسماء امر نمودند برای شکستن سنت های جاهلی و فرهنگ سازی، به همراه بانوان دیگر غذا بپزند و به منزل خانواده عزادار ببرند، تا آن ها حتی دغدغه غذا پختن نداشته باشند.(وسائلالشیعة، ج3، ص237، حدیث،237)
امام صادق( علیه السلام) می فرماید: «غذا خوردن نزد مصیبت دیدگان از رفتارهای زمان جاهلیت است و سنت اسلامی این است که غذای عزادار از سوی دیگران فراهم شود، همان گونه که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد جعفر بن ابی طالب، چنین رفتاری را در پیش گرفت.»(همان)
اکنون باید قضاوت کنیم که رفتار امروز جامعۀ ما منطبق با سنت های اسلامی است و یا سنت های جاهلیت؟! متأسفانه ما در بیشتر موارد به این سنت اسلامی عمل نکرده و به جای آن که باری از دوش مصیبت دیدگان برداریم، سربار آنها شده و هزینه های سرسام آوری را بر دوششان تحمیل می کنیم و حتی اگر آنان مشکلی از لحاظ مالی نداشته باشند، دغدغۀ فکری چگونگی پذیرایی از مهمانان خوانده و ناخوانده، آنان را رنج خواهد داد.
در مقابل، خود نیز متحمل هزینه هایی چون خریدن تاج گل های گران قیمت، اعلام تسلیت در قالب تابلوها، اوراق تبلیغاتی و …. می شویم که نه سودی به متوفی خواهد رساند و نه به خانوادۀ آن ها، بلکه موجب آزار و شرمندگی افرادی خواهد شد که توانایی مالی انجام چنین هزینه هایی را نداشته و با این وجود، قصد اعلام همدردی با مصیبت دیدگان را دارند!
در این رفتارها بیش از آن که به تسلای خاطر صاحبان مصیبت اندیشیده شود، گویا موقعیتی به دست آمده که برخی افراد، ثروت، هنر، مقام و … خویش را در معرض تماشای دیگران گذاشته و از آن لذت ببرند. طبیعی است که چنین رفتاری مورد تأیید دین اسلام نیست.
شرکت ما در مراسم ختم، باید دست کم سه نتیجۀ مثبت به دنبال داشته باشد که یکی از آنها آرامش دادن به مصیبت دیدگان و دیگری عبرت گرفتن خویش و دل نبستن به دنیای فانی و سوم مغفرت و رحمت متوفی است و هر چه که در این راستا نباشد، نمی تواند رفتار مثبت باشد.
برخی از مومنین می گویند: ما دوست داریم به سنت پیامبر گرامی عمل کنیم، ولی اگر غذا نخوریم به صاحب مجلس بی احترامی می شود! در پاسخ باید گفت: برای برطرف کردن هر بدعتی مشکلاتی وجود دارد. بی شک بهبود آداب و سنت ها مستلزم تلاش و مراعات یکایک ماست و البته می توان با مشورت و صمیمیت برای تبعات منفی آن به فراخور روحیه صاحب عزا راهکار پیدا کنیم.
مصرف غذای خانواده عزادار در سالن، منزل و مسجد … ، مصداق بدعت در سنت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و مایه ظلم به افرادی است که حال خوشی ندارند.
4- پرهیز از کفر و ناشکیبایی
پیشوایان ما در غم عزیزان می گریستند. برای آن ها خیرات و مبرات نموده و مسلمین را به ذکرهای قرآنی و پرهیز از کفر و ناشکیبایی سفارش می فرمودند ( حرعاملی، ج3، ص272).
امام صادق( علیه السلام) در توضیح آیات «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ * الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ * أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ »( سوره بقره، آیه 157-155) به حدیث قدسی زیر اشاره کردند:
خداوند عزّ و جلّ فرموده است: «من دنیا را به بندگانم قرض دادهام. کسى که قرضى از آن به من دهد (یعنى در راه من به اختیار خود انفاق کند) در مقابل هر واحد، بین ده تا هفتصد برابر به او هدیه مىدهم و کسى که به من قرض ندهد و اجبارا چیزى از او به وسیله مصیبتها و حوادث گوناگون بگیرم، در مقابل آن سه پاداش به او مىدهم که اگر یکى از آنها را به فرشتگانم بدهم، از من راضى خواهند شد.» امام فرمود: «یکى از سه خصلت صلوات الهی است دومىاش رحمت و سومى آن هدایت بنده است که در آیه ذکر شده است.»
مردى از پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله سؤال کرد: «چه چیز اجر و پاداش مصیبت را از بین مىبرد؟» فرمود: دست راست را بر پشت دست چپ زدن (که به هنگام مصیبت بعضى این عمل را انجام مىدهند) اجر را از بین مىبرد و نابود مىسازد و صبر حقیقى در صدمه نخستین (یا اول صدمه) است. پس هر که راضى شود، خدا از او راضى است و هر که ناراضى شود، خدا از او ناراضى است.»( شهید ثانی، بی تا، ص48)
ام سلمه، همسر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: من از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله شنیدم که مىفرمود: هر کس گرفتار مصیبتى شود و بگوید: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ ، اللَّهُمَّ أْجُرْنِی عَلَى مُصِیبَتِی وَ أَخْلِفْ لی خَیرا مِنْهَا » خداوند متعال اجر او را مىدهد و آنچه از او گرفته بهترش را به او عطا مىفرماید.(حر عاملی، 1409، ج3، باب 74، ص249)
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «و مژده بده به بردباران آن کسانی که هنگامی که بلایی به آنان می رسد، می گویند ما از آن خداییم و به وی باز می گردیم آنان (همان بردباران با ایمانی هستند که) الطاف رحمت و احسان و مغفرت خدایشان شامل حال آنان می گردد و مسلماً ایشان از راه یافتگان هستند».( سوره بقره، آیه156) و می فرماید: «و آنان که در برابر فقر و بیماری (و زیان و ضررها) و به هنگام نبرد شکیبا هستند».(سوره بقره،آیه177)
حضرت علی( علیه السلام) بعد از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به پیامبرفرمودند: اگر از بی قراری و بی تابی نهی نمی کردی و به بردباری فرمان نمی دادی، چنان برایت اشک می ریختیم که اشک چشمانمان تمام می شد»( نهج البلاغه دشتى، کلام 235) و در جاى دیگر آمده است که به هنگام دفن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، در سوگ او فرمودند: “همانا شکیبایى نیکو است جز در غم از دست دادن تو، و بى تابى مکروه است، جز در اندوه مرگ تو، مصیبت تو بزرگ است و مصیبتهاى پیش و پس از تو ناچیزند” ( نهج البلاغه، حکمت292).
مىدانیم که در میان احکام پنج گانه شرعى، دو بخش از آن حساسیت ویژهاى دارد. یکى واجبات که باید انجام شود و دیگرى محرمات که باید ترک شود (بایدها و نبایدهاى شرعى و دینى)، ولى سایر احکام الزامى نسبت به انجام یا ترک آنها نیست و موضوع مورد بحث نیز همه موارد آنها یک حکم ندارد، بلکه متفاوت است؛ به عنوان مثال، گریه و شیون به خودی خود دارای الزام نیست، لکن مطلوب بودن آن از دیدگاه عقل و علم و از منظر شرع قابل بررسی است که به آن اشاره می نماییم:
الف)گریه از دیدگاه عقل و علم
در زندگى انسان با توجه به شرایط گوناگون حالات مختلفى به او دست مىدهد که طبیعى و فطرى است، همان طور که گاهى مىخندد و شادمان است، گاهى نیز اندوهگین و غم زده و گریان است. گریه در حقیقت یکى از نیازهاى بشر است که اگر در جاى خود ظهور و بروز کند ارزشمند و سازنده است. گریه در شرایط سخت به یارى انسان مىشتابد و او را از عقدهها و گرفتگى درونى رهایى مىبخشد. گریه گاهى دل را از زنگارها شست و شو مىدهد و زمینه توبه را فراهم مىآورد و قساوت قلب را از بین برده، به دل صفا مىبخشد. گریه بر مظلوم نوعى پیوند عاطفى با او و پرخاش و تعارض با ستم گر است. گریه هم سود بهداشتى دارد و هم سود روحى و هم نفع سیاسى که در جاى خود باید بحث شود.
اما نسبت به اموات و درگذشتگان، انسان وقتى که عزیزى را از دست مىدهد به طور طبیعى و فطرى محزون و اندوهگین مىشود، و بى اختیار اشک از گونه هایش جارى مىگردد. این یک موضوع روشن و انکار ناپذیر در زندگى مردم است. اسلام نیز به عنوان یک دین فطرى، با آن مخالفتى ننموده است.
ب) گریه از دیدگاه شرع
۱- گریه از دیدگاه قرآن:در آیات سورۀ یوسف، مىخوانیم، یعقوب آن قدر گریه کرد و غصه خورد که چشمانش را از دست داد. (سوره یوسف،آیه84)
البته این منافات با صبر جمیل ندارد؛ چون قلب مردان خدا کانون عواطف است، جاى تعجب نیست که در فراق فرزند، اشک هایشان همچون سیلاب جارى شود. این یک امر عاطفى است. مهم آن است که کنترل خویشتن را از دست ندهند؛ یعنى سخن و حرکتى بر خلاف رضاى خدا نگویند و نکنند.
۲- گریه در سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت( علیه السلام): سیره پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت ( علیه السلام) و مسلمانان، در باره گریه بر مردگان و شهیدان، جاى بحث فراوانى دارد، و در یک بررسى تاریخى – بر خلاف آنچه وهابیان مىگویند که گریه بر مردگان حرام است – به این نتیجه مىرسیم که رسول گرامى اسلام و یارانش، بر اساس همین خواست فطرى عمل نموده و رفتار کردهاند. اینک برخى از شواهد تاریخى را در این زمینه مطرح مىکنیم:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بر مرگ فرزندش ابراهیم اشک مىریخت، وقتی برخی به ایشان اعتراض کردند، پیامبر در جواب فرمود: چشم مىگرید و قلب اندوهناک مىشود، ولى چیزى که خدا را به خشم آورد نمىگویم ( کلینی، 1365، ج3، ص262).
اشاره به این که در سینه انسان قلب است نه سنگ، و طبیعى است که در برابر مسائل عاطفى واکنش نشان مىدهد و سادهترین واکنش آن جریان اشک از چشم است. این عیب نیست. این حسن است. عیب آن است که انسان سخنى بگوید که خدا را به غضب آورد.(مکارم شیرازی، 1385، ج9، ص352)
وقتى پیامبر به زیارت قبر مادر خود رفت، به شدّت گریست و از گریه آن حضرت اطرافیان نیز به گریه آمدند.( سبحانی، بی تا، ص231)
در زندگى دخت گرامى پیامبر، نیز آوردهاند: حضرت زهرا ( علیه السلام) پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مىگریست و مىفرمود: اى پدر، تو به پروردگارت نزدیک شدى و دعوتش را اجابت نمودى. پدر جان اینک، بهشت فردوس مأواى تو است.(همان، ص232)
درباره گریه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت ( علیه السلام) و اصحاب بر مردگان و شهیدان، شواهد دیگرى نیز وجود دارد که به جهت رعایت اختصار از آوردن آنها خوددارى مىکنیم.
ج) نظر فقیهان و کارشناسان مسائل دینى: نظر فقیهان آن است که براى سوگوارى عزیزان یا مصیبتها و سختىها و رخدادهاى تلخ روزگار، هر کارى جایز نیست؛ به عنوان نمونه نظر حضرت امام خمینی پیرامون سوگوارى این است:
گریه بر میّت جایز است، بلکه گاهى به هنگام اندوه زیاد، مستحب است، ولى باید سخنى که موجب خشم پروردگار است بر زبان جارى نگردد. نیز نوحه خوانى با شعر یا غیر شعر اگر محتواى آن باطل مثل دروغ و کار حرام دیگر نباشد جایز است، بلکه به احتیاط واجب باید مشتمل بر “واویلا و واى واى” کردن هم نباشد، و بنا بر احتیاط واجب به صورت زدن و خراش دادن پوست و چیدن و کندن مو و داد و فریادى که از حد متعارف بیشتر است، جایز نیست… بلکه در بعضى از امورى که گفته شد کفّاره هم واجب مىشود.(موسوی خمینی، 1409، ج1، ص93)
بنابراین، نظر فقیهان بزرگوار شیعه، همان چیزى است که در روایات و سیره اولیاى دین آمده است.
ناگفته نماند که فقیهان و بزرگان دینى به پیروى از رهنمودهاى آموزه های اسلامى، واژه صبر را از واژههاى بسیار با ارزش دانسته و در تمام سختىها و مصیبتها و در فراق عزیزان، بر آن سفارش زیادى نمودهاند، تا انسان بر اثر صبر جمیل از اجر فراوان برخوردار شود.
بنابر این، گام نخست و اساسى براى یک مسلمان به هنگام مصیبت و گرفتارىها صبر و شکیبایى است، و گریه و مانند آن نیز مانعى ندارد، ولى آنچه بعضى از مردم انجام مىدهند، از قبیل خراشیدن سر و صورت و داد و فریادهاى آزار دهنده و کندن موى بدن و مانند آن مورد تأیید روایات اسلامى و نیز بزرگان دینى نبوده و نیست.
5-دقت خیلی زیاد برای تصرف در مال و دارایی متوفی
گاهی بزرگ خانواده یا ولی بچه های صغیر با عنوان آبروداری هزینه های زیادی را از مال متوفی صرف مراسم سوم و هفتم و نظایر آن می کنند.
باید دانست در صورتی که متوفی وصیتی نداشته باشد، فقط بدهی ها و هزینه های واجب غسل و کفن و دفن را می توان از مال او برداشت و درباره بقیه تصرفات اجازه وارثان شرط است. درباره وارثان صغیر موضوع به مراتب سخت تر است. چرا باید مادر یا عمو، دارایی پدر را خرج مراسم نماید و چند سال بعد، آن جوان یتیم به خاطر عدم امکان ازدواج یا اشتغال به مخاطره بیفتد؟ در قرآن کریم آیات زیادی در مورد مراعات یتیمان آمده است. بنابراین تمام تصرفات در مال و ملک غصبی، حرام و نماز با آن باطل است.
در صورتی که قیم یا ولی بچه ها بدون رعایت مصلحت فرزندان صغیر، اموال آن ها را هزینه کرده باشد. به همان میزان مدیون است. لذا باید در هزینه هایی که در مراسم های ختم و… می شود بسیار دقت کرد.
6- زیارت مزار ، قرائت قرآن و باقیات الصالحات برای درگذشتگان
روایت ها ی وارده در این زمینه را می توان در سه دسته مطرح کرد دسته اول: توصیه به زیارت مزار به خصوص مزار والدین
1-امام علی( علیه السلام) به شیعیان سفارش می فرمود: «به زیارت اموات خود بروید، آنان از دیدن شما خوشحال می شوند، شما بعد از دعا در حق آنان، حاجت های خود را نیز در کنار قبرآنان از خداوند متعال بخواهید.»(حر عاملی، 1409، ج3، ص223).
2- پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)می فرمایند: «کسی که قبر پدر و مادر و یا یکی از آن ها را با قصد قربت زیارت کند، معادل یک حج مقبول ثواب می برد و هرکس پیوسته به زیارت مزار والدین برود ملائکه خداوند، مزار او را (درآینده) زیارت خواهند کرد.»( علاء الدین علی بن حسام، ج16، ص479).
3-پیامبر گرانقدر اسلام نیز روزهای پنجشنبه و جمعه به زیارت قبرستان بقیع می رفت و به اهل قبور سلام و رحمت می فرستاد (حر عاملی،1409، ج3، ص224).
هر دو زمان عصر پنجشنبه یا روز جمعه، برای زیارت اهل قبور مناسب است. درباره استحباب زیارت اهل قبور در روز جمعه وارد شده عبدالله بن سلیمان از حضرت امام محمّد باقر (علیه السّلام) درباره زیارت قبور سوال نمود و حضرت فرمود: قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ زِیَارَةِ الْقُبُورِ.قَالَ: إذَا كَانَ یَوْمُ الْجُمُعَةِ فَزُرْهُمْ، فَإنَّهُ مَنْ كَانَ مِنْهُمْ فِی ضَیْقٍ وُسِّعَ عَلَیْهِ مَا بَیْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إلَی طُلُوعِ الشَّمْسِ ؛ یَعْلَمُونَ بِمَنْ أَتَاهُمْ فِی كُلِّ یَوْمٍ، فَإذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ كَانُوا سُدًی.قُلْتُ: فَیَعْلَمُونَ بِمَنْ أَتَاهُمْ فَیَفْرَحُونَ بِهِ؟قَالَ: نَعَمْ، وَ یَسْتَوْحِشُونَ لَهُ إذَا انْصَرَفَ عَنْهُمْ.”
می گوید: از حضرت باقر علیه السّلام درباره زیارت اهل قبور پرسش كردم.فرمود: چون روز جمعه باشد آنانرا زیارت كن ؛ چون هر كس از آنان در ضیق و تنگی باشد در بین طلوع صبح صادق و طلوع آفتاب گشایش مییابد، و لذا در این موقع در هر روز، از كسی كه به زیارت او رفته باشد، علم و اطّلاع پیدا می كند، ولیكن چون آفتاب طلوع كند آنها رها می شوند و دیگر قادر بر جهتگیری در امور دنیا و زیارت اهل خود نیستند.عرض كردم: آیا آنها از افرادی كه به زیارت قبور آنها می روند علم پیدا میكنند و خوشحال می شوند؟ فرمود: آری، و نیز از بازگشت زائرین از قبور به محلّهای خود وحشت میكنند(حر عاملى، 1409، ج7، ص 415).
دسته دوم: توصیه به تلاوت قرآن و مصداق های آن
1-براساس روایتی از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، قرائت «آیه الکرسی» از دور و نزدیک و قرار دادن ثواب آن برای اهل قبور موجب می شود برای هر حرف آن، یک فرشته خداوند تا قیامت برآن بنده مومن قرائت کننده، تسبیح بفرستد (حر عاملی،1409، ج3، ص200).
2-همچنین روایت شده که در کنار مزار، رو به قبله نشسته و هفت مرتبه سوره «انا انزلناه» خوانده شود که باعث امان و آرامش متوفی از وحشت قیامت وآمرزش او و آمرزش تلاوت کننده خواهد بود (صدوق، 1413، ج1، ص181).
3-«قرائت قرآن از روی مصحف شریف، از عذاب پدر و مادر می کاهد، گرچه آن دو کافر باشند.»( کلینی،1365، ج2، ص613).
4-وارد شده که «تلاوت سوره “قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد” نیز مایه آمرزش و خیر دنیا و آخرت است.» (کلینی،1365، ج2، ص606).
دسته سوم: توصیه به انواع دیگر باقیات الصالحات
1-پیامبرگرامی(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: «سرور ابرار و نیکان در روز قیامت کسی است که پس از مرگ پدر و مادر نیز به آن ها نیکی کرده باشد.»( محمدی ری شهری، 1384، ج 13).
2-امام صادق( علیه السلام)نیز در روایتی می فرمایند: «چه مانعی دارد یک شخص مسلمان به پدر و مادرش نیکی کند؟ والدین زنده یا متوفی! به این ترتیب که از جانب آنان نماز بخواند، صدقه بدهد و حج بگذارد، تا آنچه کرده ثوابش هم چنان که برای والدین است، برای خود او هم باشد، افزون بر این، خداوند متعال به سبب این احسان و نیکی خیر بسیاری را برایش عطا می کند.»( محمدی ری شهری، 1384، ج 13، ص159)
7- پرداخت بدهی والدین بعد از فوتشان
براساس متن روایتی از امام محمد باقر( علیه السلام) برخی فرزندان هنگام حیات والدین به آنان احسان و نیکی نمی کننـد، اما پس از وفات شان بدهی آنان را می پردازند و از خداوند متعال برایشان طلب آمرزش می کنند. چنین فرزندانی درباره والدین خود نیکوکار شمرده می شوند، اما برخی دیگر در زمان حیات پدر و مادرشان نیکوکاراند. اما پس از مرگ آنان بدهی شان را نمی پردازند و برای والدین خود طلب آمرزش نمی کنند. خدای متعال چنین فرزندانی را عاق والدین و گنهکار می نویسد (مجلسی، 1404، ج71، ص84).
8- طلب مغفرت برای درگذشتگان با جملات ساده
1-بنده گناهکاری در زندگی می گوید: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ» «خداوندا! مردان و زنان با ایمان را بیامرز» خداوند در روز قیامت امر می فرماید که با توجه به گناهان، او را به آتش دوزخ ببرند و او را به جانب آتش می کشانند. در این احوال، مردان و زنان مومن می گویند: «پروردگارا این همان بنده ای است که درباره ما طلب آمرزش کرد، پس شفاعت ما را نسبت به او قبول فرما!» و خداوند شفاعت ایشان را درباره او قبول می فرماید و آن بنده از آتش نجات می یابد.» ( کلینی، 1365،ج2، ص507).
2- اگر فردی فوت شود و مردم آزار نباشد و مردم در مراسم ترحیم او، خدا بیامرز بگویند، در حدیث قدسی داریم؛ خدای متعال می فرماید: «من گواهی خیر بندگان برای فرد فوت شده را جایز میشمارم، و او را مورد رحمت خود قرار میدهم و به شما هم که گواهی خیر دادید (به متوفی و لطف خدا حسن ظن داشتید) پاداش خیر می دهم.»( بحرانی،1385، ص36).
3-در روایت آمده که«مرد عابدى در میان بنى اسرائیل بود، خداوند متعال برای حضرت داود( علیه السلام) وحى فرستاد که آن مرد ریاکار است، پس از گذشت مدتى، آن مرد از دنیا رفت. حضرت داود( علیه السلام) بر جنازهاش حاضر نشد، اما چهل نفر از بنى اسرائیل بر جسدش ایستاده و گفتند: خدایا! ما از او جز خیر چیز دیگرى نمىدانیم، اما تو از ما داناترى و بهتر مىدانى، او را بیامرز! بعد از غسل متوفی، چهل نفر دیگر ایستادند و گفتند: خدایا! ما از او جز خیر چیز دیگر نمىدانیم اما تو از ما داناترى و بهتر مىدانى، او را بیامرز و پس از آنکه در قبر گذاشته شد نیز، چهل نفر دیگر آمدند و گفتند: خدایا! ما از او جز خیر چیز دیگر نمىدانیم، اما تو از ما داناترى و بهتر مىدانى، او را بیامرز در آن حال، خداوند به حضرت داوود علیه السلام الهام کرد که من او را به خاطر شهادت آن عده بخشیدم و اعمال بد و ریایى او را نادیده گرفتم» ( نوری، 1408، ج2، ص470).
4-ترك زينت براي زنان در عزاي ميّت در غیر از شوهر بيش از سه روز جايز نيست
مرحوم شهيد در كتاب «لمعه» در بحث حِداد (ترك زينت براي زنان) روايتي از رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم نقل ميكند كه فرمودند:«لا يَحِلُّ لاِمرَأةٍ تؤمِنُ بِاللهِ و اليَومِ الآخِرِ أن تَحِدَّ علَي مَيّتٍ فَوقَ ثَلاثِ لَيالٍ إلاّ علَي الزَّوجِ أربَعَة أشهُرٍ و عَشْرًا؛
جائز نيست بر زني كه به خدا و روز بازپسين ايمان و اعتقاد داشته باشد اينكه براي مردهاي ترك زينت كند بيش از سه شب، مگر براي شوهر خويش كه بايد چهار ماه و ده روز ادامه دهد.»( شهیدثانی، 1408، ج6، ص63).
سپس شهيد ادامه ميدهد: «و لا حِدادَ علَي غَيرِ الزَّوجِ مُطلقًا، و في الحَديثِ دِلالةٌ علَيهِ؛ بَل مُقتَضاهُ أنَّه مُحَرّمٌ، و الأولَي حَمْلُه علَي المُبالغةِ في النَّفيِ و الكرَاهَةِ؛
ترك زينت بر غير زوج مطلقاً وجود ندارد، و در حديث نيز بر اين مطلب اشاره شده است؛ بلكه مقتضاي حديث اينست كه حِداد حرام است، و ليكن بهتر اينست كه بگوئيم حرمت از روايت استفاده نميشود بلكه كراهت شديد مقصود است.»( همان، ص46).
در اين روايت چنانچه مشهود است، رسول خدا (صلّي الله عليه و آله و سلّم) عزاي بر ميّت را سه روز قرار داده، و پس از سه روز ديگر عزائي وجود ندارد.
و نظير اين روايت از عايشه زوجه رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم نقل شده است كه حضرت فرمودند: « لا يَحِلُّ لِمؤمنَةٍ تَحِدُّ علَي مَيّتٍ فَوقَ ثَلاثَةِ أيّامٍ؛ جائز نيست براي زن مؤمنه كه بيش از سه روز در عزاي مردهاي ترك زينت كند.» («المدوّنة الكبري» ج 2، صفحه 432)
این روایت در كتاب «مبسوط»شيخ طوسي نيز نقل شده است (طوسی، بی تا، ج5، ص265).
مرحوم صدوق نيز از امام محمّد باقر (عليه السّلام) روايت ميكند كه فرموند: «يُصنَعُ لِلميَّتِ مَأتَمُ ثَلثَةِ أيّامٍ مِن يَومٍ ماتَ؛
براي متوفّي سه روز مجلس عزاء و مصيبت بايد برپا كنند، از روزي كه فوت نموده است.»( صدوق، 1413، ج1، ص182).
10- یاد مرگ و قیامت و عبرت گیری
گذر به قبرستان و شرکت در مراسم ختم و عزاداری، باید انسان را به یاد خدا و قیامت انداخته و مایه عبرت شده ،او را از دلبستگی به دنیا بازدارد. به همین دلیل است که توصیه هایی از پیشوایان دینی وجود دارد مبنی بر این که اگر انسان میان شرکت در مراسم ختم و یا یک مهمانی مردد باشد و چاره ای جز حضور در یکی از آن دو را نداشته باشد، بهتر است مورد اول را انتخاب کند؛ زیرا مجلس ختم، یادآور آخرت است، اما مهمانی ها، به جلوه های دنیا می پردازند ( حرعاملی، 1409،ج ۲، ص ۴۵۱، ح ۲۶۲۰٫).
امام صادق (علیه السلام) در مجلس گروهی عزادار وارد شده و خطاب به آنان اظهار داشتند: «پروردگار، مصیبت وارد شدۀ بر شما را جبران فرموده، به جبران صبر و تحملتان پاداش خوبی به شما داده و شخص متوفی را نیز در سایۀ رحمت خویش قرار دهد. سپس از مجلس خارج شدند.» (حر عاملی،1409، ج ۳، ص ۲۱۸، ح۳۴۵۱).
متأسّفانه امروزه در بسياري از مسائل از جمله مسأله مرگ و احكام و امور عرفيّه مترتّب بر آن ما به بيراهه ميرويم و به دستورات شرع چنانچه بايد و شايد توجّه نمينمائيم، و مقتضيات عالم آخرت را با اعتباريّات عالم هوي و نفس امّاره به يك ديده و منظر مينگريم، و حقائق را با توهّمات در يك كفّه قرار ميدهيم.
تشييع و تدفين بايد عبرتآميز باشد و انسان را به ياد موت و حساب و كتاب و عقبات پس از مرگ بيندازد. توجّه مشيّعين در تشييع فقط بايد بر مسأله مرگ متمركز گردد، و اموري كه موجب انصراف آنان بجهات ديگر از اعتبارات، مثل آوردن دستههاي گل و صفهاي شيپور و طبل و پرچم، و خواندن اشعار و مدح و ثناي متوفّي و امثال اينها تماماً بر خلاف نظر شارع مقدّس است.
و لذا وارد است كه امام صادق (عليه السّلام) فرمودند: «إذا أنتَ حَمَلتَ جِنازَةً فَكُن كأنّكَ أنتَ المَحمولُ، و كأنّكَ سَألتَ رَبَّكَ الرُّجوعَ إلي الدُّنيا ففَعَلَ؛ فَانْظُرْ ماذا تَستأنِفُ!
«چون جنازهاي را بسوي قبرستان حمل ميكني تو خود را چنين پندار كه جنازه محمول هستي، و چنين پندار كه تو از پروردگارت مسألت نمودهاي كه ترا به دنيا برگرداند و خداوند دعاي تو را مستجاب نموده و به دنيا بازگردانيده است؛ حال ببين چگونه در اعمال خود استيناف ميكني و تدارك مافات مينمائي!»
در روایتی دیگر حضرت صادق (عليه السّلام) از رسول خدا (صلّي الله عليه و آله و سلّم) آمده است که فرمودند: «أكْيَسُ النّاسِ مَن كانَ أشدَّ ذِكرًا لِلمَوتِ؛ زيركترين و با فطانتترين افراد بشر كسي است كه ياد نمودن او از مرگ قويتر و شديدتر باشد.»
بايد تشييع جنازه انسان را به فكر موت و آخرت بيندازد و از اعتبارات و تعلّقات بيرون آورد و حقيقت دنياي گذرا و جهان ابدي آخرت را براي انسان زنده كند. مردم بايد در تشييع به ذكر لا إله إلاّ الله بپردازند و از سرودن و سر دادن شعارها و تعابير دور كننده از مقصد و غايت مسير انسان پرهيز كنند. امّا از آنجا كه ما در عالم تعيّنات و اعتبارات چنان غوطهور شدهايم كه ذهن و حواسّ و قلب ما را تماماً از اين توهّمات و تخيّلات پر كرده است، ديگر جائي براي نفوذ روزنهاي بسوي ابديّت و عالم حقائق باقي نمانده است. و لذا تصوّر ميكنيم كه بعد از فوت هم همان زر و زيورها و برق و يراقها و همان شؤوني كه در دنيا با آن روزگار خود را سپري كرديم بايد باقي و مستمرّ بماند؛ و هيچ نفهميدهايم كه عالم اعتبارات با مرگ ما ديگر سپري شده است و بين ما و آن تعيّنات فاصلهاي به طول زمين و آسمان قرار گرفته است.
11- هدیه اعمال نیک برای روح متوفی
از بهترین آداب مجالس ختم و عزا، هدیه اعمال نیک از قبیل قرائت قرآن، ذکر صلوات، دعا و طلب رحمت و مغفرت و گریستن بر مصائب اهل بیت( علیه السلام)، برای روح متوفی است. از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: «مردگانتان را که در قبرها آرمیده اند از یاد نبرید. مردگان شما امید احسان شما را دارند. مردگان شما زندانی هستند و به کارهای نیک شما رغبت دارند. آنها خود، قدرت انجام کاری را ندارند، شما صدقه و دعائی به آنها هدیه کنید.» (یزدی، بی تا، ص 115)