مقاله خانواده و باورهای دینی دختران
خانواده و باورهای دینی دختران
نگارندگان: طلاب سطح دو عصمتیه سمنان
خانواده به سان هسته مرکزی و اولین نهاد و زندگی اجتماعی، در حقیقت سرنوشت ساز تمامی جریانها و هنجارها و ناهنجارها که ما را به رویکرد ویژهای فرا میخواند و از همین روست که در بسیاری از آیینها و باورها نگاه ویژهای به این نهاد مقدس شده است و اگر این نهاد به سمت و سوی مستقیم هدایت شود ثمرهی شیرین و گوارا داشته و اگر مسیر هدایتش به بیراهه کشیده شود تنفس حیات بشری دچار اختلال میگردد.
در خانواده مادران نقش کلیدی در تربیت و پرورش دختران دارند؛ چرا که نوزاد در آغوش پر مهر ومحبت مادر رشد میکند و کلیه قواعد و مسائل زندگی را از قبیل محبت کردن، راه رفتن، ادب، اخلاق و نزاکت را فرامی گیرد و در این مرحله است که شخصیت او شکل میگیرد و رفتار وکردار وی تحت کنترل و نظارت ومراقبت والدین قرار دارد چنانکه از کارهای بد و نادرست او را منع کرده و در انجام کارهای خوب تشویق مینمایند تا وقتی که وارد سایر کانونهای اجتماعی مانند مهد کودک ومدرسه بشود و بتواند خود را بشناسد و با آن محیطها و امور مربوط به آنها توجیه نماید و تا حدودی استعدادهای خود رابروز دهد.[1]
در واقع مشعلدار عاطفه انسانی درمحفل خانواده و در جامعه بزرگ بشری، وجود پاک و دلهای بیآلایش مادران است و نقش رهبری آنها از جهت پاسداری از ارزشهای انسانی اسلامی بسیار مهم و خطیر میباشد و به جرأت میتوان گفت، بدون وجود مادری پاک نهاد، تربیت دختران با مشکلاتی جدی رو به روست، در واقع تربیت صحیح دختران و پاسداری از کیان انسانی و دینی خانواده، مهمترین وظایف او، به عنوان مادر میباشد.
بدیهی است در این زمینه نقش پدر که به عنوان رئیس یا مدیر خانواده که بر حسن انجام امور آن نظارت و مراقبت دارد و تأثیر بسزایی در عملکرد خوب مادر دارد و باعث آرامش مادر و تقویت روحیه اش میشودکاملا مشخص میباشد. چرا که وظایف سنگین زندگی از لحاظ تهیه جا و مکان وتامین وسایل زندگی موردنیاز افراد خانواده که در قانون به آنها نفقه گویند از وظایف و تکالیف اختصاصی او میباشد.
با توجه به جایگاه و قداستی که خانواده دارا میباشد پرورش نسلی شایسته از ویژگیهای یک خانواده موفق میباشد، کارکرد یک خانواده در پرورش فرزندان، و در این میان دختران جوان حائز اهمیت میباشد.
[1] - کیانی و همکاران، 1389، ص97
باورهای مذهبی
باورهای مذهبی در اعضای خانواده عامل قوی در کنترل و مدیریت روابط و رفتارها میباشد. آنان که به یاد خدا هستند از وسوسههای شیطان متأثر نمیشوند و یاد خدا سلاحی است که از آنان در برابر شیطان محافظت میکند. همانطور که خداوند در قرآن میفرماید:« فَاذْکُرُوني أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لي وَ لا تَکْفُرُونِ»[1] پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسههای شیطان میشوند، به یاد خدا و پاداش و کیفر او میافتند و ناگهان بیدار میشوند.
برخورداري همسران از باورهاي ديني و اعتقادي در کارکرد خانواده تأثير اساسي دارد. بيگانگي و بيتوجهي آنها به اعتقادات و باورهاي مذهبي، باعث مشكلات جدي در زندگي خواهد شد. قرآن كريم ميفرمايد: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى؛[2] هر كس از ياد و ذكر من رويگردان شود در زندگي سختي قرار خواهد گرفت.» پر واضح است كه ذكر و ياد خداوند، از باور و اعتقاد دروني به خالق هستي و ايمان به توحيد بر ميخيزد. قرار گرفتن در زندگي سخت و ناگوار ميتواند به دليل حرص، ترس و اضطراب حاصل از اين رويگرداني باشد. رويگرداني از باورهاي ديني و اعتقادي، آرامش و لذت را از زندگي ميستاند و موجب حيرت و سرگرداني و احساس پوچي ميشود. ممكن است عليرغم امكانات مادي و رفاهي خوبي كه دارد، اما زندگي آرام و مطمئني نداشته باشد.
[1] . بقره:152
[2] . طه: 124
خانواده و باورهای دینی در دختران
با توجه به تعاریف بیان شده باور دینی را میتوان همچون شریانهای خونی دانست که با جاری شدن در اعضای بدن، سبب، تحرک، انگیزه، امید و هیجان گردیده و حیات تازهای به کالبد آدمی میدهد از این رو وظیفه خانواده بسیار خطیر میباشد. والدین باید از دوران کودکی به دختران طوری آموزش مذهبی دهند که دختران تصورات دقیق و صحیحی از خداوند داشته باشند؛ بدین صورت که او نسبت به ما مهربان است و عین نیکی و لطف است. آموزشهای متناسب دوره کودکی موجب افزایش آگاهی در دختران شده، قدرت تصمیم گیری و مقاومت در برابر ناهنجاریها را در او میسّر میسازد.
در واقع ایجاد باور دینی درست در دوران کودکی تضمین کننده آیندهای سالم و هدف دار برای دختران جوان میباشد.
از آنجایی که چشمان دختران مانند دوربین حساس از تمام صحنههای زندگی خانواده و به خصوص حرکات و رفتار والدین و دیگر اعضای آن، فیلم برداری میکنند، ازلبخندها، زمزمهها و نوازشهای والدین درس خوش بینی، امیدواری، اعتماد و محبت میآموزند و به عکس از تندیها، بدرفتاریها وعصبانیتهای آنها درس تندی و بد اخلاقی میگیرند. معمولاً دختران سخن گفتن، آداب معاشرت، رعایت نظم یا بی نظمی، امانت داری یا خیانت، راستگویی یا دروغ گویی، خیر خواهی یا بدخواهی را در محیط خانه فرا میگیرد. اگرپدر و مادر به دستورات دینی اهمیت دهند، اهل عبادت، نماز، دعا، تلاوت قرآن و توجه به معنویات باشند بدون شک، بر ابعاد روحی و باور دینی دختران تأثیر میگذارند[1] به همین دلیل، دختران هنگام مشاهده نماز والدین به نماز ترغیب میشود و فرزندان کوچکی که همراه پدر و مادر به مساجد و حسینیهها رفته در مجالس عزاداری امام حسین (علیه السلام) شرکت مینماید. و مانند پدر مادر خود را به حالت گریه در میآورند. همه حاکی از تأثیر عملکرد والدین بر رفتار دینی فرزندان است. اظهار این گونه رفتارها ناشی از تأثیر عمیق رفتار والدین بر جسم و روح آنهاست که غالباً تبدیل به ملکه میشود و تاپایان عمر در فرزندان باقی میماند.
از این رو آموزش مکارم و محاسن اخلاقی از ضروریات زندگی انسانها بویژه زنان و دختران است، زیرا زندگی بدون اخلاق و تربیت بدون معنویت بی معناست و انسان را به ورطهی سقوط سوق میدهد.[2]
جایگاه دختران در اسلام
در اسلام احترام به دختر به عنوان یک ویژگی انسانی مورد توجه و تأکید قرارگرفته است. احترام به دختر میبایست به گونهای باشد که در عمل خود را نشان دهد. از این روست که در آموزههای قرآنی این احترام به شکل عملی نشان داده میشود و تنها در حرف و شعار بسنده نمیشود.
در زمان بعثت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)فرهنگ و بافت فکری مردم عرب به گونهای بود که دختران را مایه ننگ و بی برکتی میدانستند و برای فرار از این ننگ، آنها را زنده به گور میکردند و اسلام در مبارزه با جهالت و کجاندیشی مردم به دفاع از مقام و موقعیت زنان برخاست و به آنها شخصیت داد.
خدای سبحان در چندین آیه از قرآن کریم بر عدم تفاوت بین دختر و پسر اشاره میکند. آیات 84 و 85 سوره انعام بر این عدم تفاوت تصریح دارد: «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحاً هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ»
در این آیات خدای سبحان حضرت عيسي(علیه السلام) فرزند حضرت مريم(س) را از فرزندان حضرت ابراهيم(علیه السلام) مي شمارد كه خود اشاره به آن است كه در اندیشه اسلامی هيچ تفاوتي ميان فرزندان دختر و پسر نيست اين در حالي است كه در آن زمان تنها فرزندان پسري را از نوادگان و فرزندان خويش بر مي شمردند و فرزندان دختري خويش را فرزندان ديگران و پدران ديگر ميشمردند.خدای سبحان در آيات35 و 36 سوره آل عمران مستقیماً خودش نام دختر را انتخاب میکند و تنها نامی است که خدای سبحان انتخاب کرده برای یک دختر «إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَکَ ما في بَطْني مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّکَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ* فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثي وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثي وَ إِنِّي سَمَّيْتُها مَرْيَمَ وَ إِنِّي أُعيذُها بِکَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ »[3]
در تعبیر بسیار جالب دیگری خداوند در آیه 49 سوره شوری از دختر به عنوان هدیه استفاده میکند وانسانها باید از این هدیه خداوند خوشحال شوند. بدیهی است این تعبیر بهترین تعبیر ممکن برای دختر است، همچنانکه برای پسر چنین تعبیری بکار نرفته است. در ادبیات معصومین (علیهم السلام)هم چنین ادبیاتی متداول است هم چنانکه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)در تعبیری از دختران به باقیات صالحات تعبیر میشود.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند: «مَن كانتْ لَه ابنةٌ فأدّبَها وأحْسَنَ أدَبها ، وعلّمَها فأحْسَنَ تعليمَها ؛ فأوسَعَ علَيها مِن نِعمِ اللّه ِ الّتى أسبَغَ علَيهِ، كانَتْ لَه مَنَعةً وسِتْرا مِن النّار؛[4]هر كه دختري داشته باشد وخوب تربيتش كند و او را به خوبي دانش بياموزد واز نعمتهايي كه خداوند به او عطا كرده به وفور بهره مندش سازد، آن دختر، سپر و پوشش پدر در برابر آتش دوزخ خواهد بود.»
و نیز در حدیثی فرمودند: «از میمنت و خوشقدمی یک زن این است که اولین فرزندش دختر باشد»[5] و نیز آمده است: «دختران، بهترین فرزندان شما هستند.»[6]
از نظر اسلام وظیفه والدین نسبت به کودکان دختر، دشوارتر از پسران است، چون انحراف از قانون فطرت و آیین صحیح، خانواده و بقای نسل شریف را در معرض خطر قرار میدهند. از این رو تعلیم و تربیت دختران باید دقیق تر انجام گیرد تا نهال وجودشان از راه فطرت منحرف نشود، به ویژه هنگامی که تمایلات جنسی آنان شکفته میشود به حکم لطافت طبع ممکن است در معرض ناپاکی و بی عفتی قرار گیرند.در تربیت دختران، اصل بر آموزش مسایلی است که در حال یا آینده بدان نیازمندند.
در واقع اسلام میخواهد پرورش دینی دختران به گونهای باشد که او را به خداوند نزدیک سازد، آنچنان که در همه کارها و حالات خدا را ناظر بر خود بداند و یقین کند که خدا دوستدار کارهای نیک اوست و در عین حال اگر خلافی مرتکب شود، مجازات میشود.باید با استفاده از حس قهرمان جویی دختران، زنان پاکدامن و باتقوای تاریخ را به آنها معرفی کرد تا در سیر علمی و عملی خود با شتابی بیشتر حرکت کنند.
مادر باید مسایل اعتقادی مانند توحید، نبوت، عدل، معاد، بهشت و جهنم، ثواب و عقاب را با زبانی ساده و متناسب با فهم دختران برایشان بیان کند و یا به عبارتی دیگر خودش جان تربیت شده در این زمینه داشته باشد تا دختر بتواند الگوبرداری کند.
[1] . امینی، 1368، ص 101
ندا داودی، گروه خانواده و زندگی تبیان، مجله :پیام زن -[2]
[3] - ) یاد کنید ( هنگامی که همسر عمران گفت: پروردگارا! برای تو نذر کردم که آنچه را در شکم خود دارم [ برای خدمت خانه تو از ولایت و سرپرستی من ] آزاد باشد ، بنابراین از من بپذیر یقیناً تو شنوا و دانایی*زمانی که او را زایید ، گفت: پروردگارا! من او را دختر زاییدم. و خدا به آنچه او زایید داناتر بود و آن پسر [ که زاییدن او را آرزو داشت ، در کرامت ، عظمت ، ارزش و شخصیت ] مانند این دختر نیست [ پس در مقام نام گذاریش گفت: ] البته من نامش را «مریم» نهادم ، و او و فرزندانش را از خطرات مهلک و وسوسه های بنیان برانداز شیطان رانده شده به پناه تو می آورم.
[4] - محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج1 ،ص 107، حدیث 403
[5] - طبرسی، حسن بن فضل، مکارمالاخلاق، نشر رضی، قم، 1412 ق، ص 115.
[6] - همان، ص 116.