خانواده
محور و منشأ تشکیل جامعه کوچک( خانواده، عشیره و قبیله)، زن است و این از نشانه های عظمت و اثرگذاری اوست، تا دانسته شود سهم بزرگی از بنیانگذاری جوامع به زنان باز میگردد که محور تشکیل خانواده و دیگر جوامع کوچک هستند.
نظام خانواده، نهادی اساسی در جامعه است و هسته اولیه برای دیگر نهادهای اجتماعی به شمار می رود. این نظام، کوچکترین واحد اجتماعی است و زیرساخت واحدهای بزرگ اجتماعی. کسانی که در این واحد کوچک اجتماعی رشد می یابند و تربیت می شوند، به میزان رشد و شکوفایی شان در واحدهای اجتماعی بزرگ انسانی سهم دارند. پس هر انسانی در کنار سفره عقیده، اخلاق و اعمال خود نشسته و هویت اصلی خویش را با آن عناصر تعیین می کند؛ یعنی آن کس که مومن باشد و اخلاق الهی را در جان خود اجرا، و بر پایه آن ایمان و این اخلاق عمل کند؛ در فرهنگ قرآن کریم انسان است و این هویت انسانی، نه تنها در دنیا او را از دیگران جدا می سازد، در برزخ، قیامت و بهشت نیز همواره ممیز او از دیگران است.
تشکیل خانواده نیز در مکتب انسان ساز اسلام، اگر بر اساس غریزه باشد، هر چه بر سن زوجین افزوده گردد، غریزه همسرخواهی ضعیف تر می شود وپایه های زندگی غریزی سست تر می گردند، در نتیجه خانواده فروپاشیده تر می شود، اما چنانچه دوستی بر اساس عقل باشد، با افزایش سن شوهر و همسر، تجارب عقلی قوی تر می شوند و پایه های زندگی عقلی قوی تر، در نتیجه خانواده صمیمی تر، گرم تر ومحکم تر می شود. از طرف دیگر، غیر از حضرات معصومین(علیهم السلام)مردم عادی بی لغزش نیستند، گرچه بر اثر اختلاف سلیقه باشد، بنابراین راهی جز گذشت رئوفانه از اشتباهات یکدیگر نیست.
این دو رکن که مودت مجعول الهی و رحمت مجعول الهی است، اساس خانواده را می سازند و در چنین خانواده ای فرزندی به بار می آید که به پدر و مادر اف نمی گوید؛ بلکه با سخن کریمانه با آن ها برخورد می کند و بال فروتنی و مهربانی را برای آنها می گستراند.
خانواده، جامعه ای کوچک به شمار می رود و قرآن کریم برای سالم سازی جوامع انسانی به این هسته اجتماعی، رویکردی خاص دارد. خدا برای نجات و رهایی از گمراهی و توجه به تعلیم و تربیت، به سرپرست خانواده چنین خطاب میفرماید:« قو انفُسکُم واهلیکُم ناراً» ؛ یا بر اساسی ترین عامل سعادت امر می کند: « وأمر أهلکَ بُالصّلوهِ واصطبِر عَلَیها» نیز به پیامبر چنین خطاب می فرماید: « و أنذر عشیرَتَکَ الاقرَبین» .
زن در تأسیس خانواده از لحاظ مهر ورأفت و گرایش و جاذبه، اصل است، چنانکه اصل در تشکیل خانواده از لحاظ مدیریت و تأمین هزینه و تعهد کارهای اجرایی و سرپرستی و دفاع از حوزه تدبیر خانواده، مرد است.
خانواد فقط با دو رکن اصلی مودت و رحمت (نه عناصر دیگر) قوام می یابد.
خانواده ای که بر محور دو رکن مودت و رحمت قرار دارد، خدایی شکل می گیرد و دارای اساسی مستحکم است و در چنین خانواده ای فرزندی به بار می آید که مایه ی قوام خانواده است که با سخن کریمانه با پدر و مادر رفتار می کند و بال ذلّت و مهربانی و رحمت را برایشان می گستراند. بر اساس همان دو عنصر محوری، خدا به مرد که مسئول تأمین هزینه هاست، دستور می دهد که در زندگی زناشویی با زن معاشرت معروف داشته باشد و با آن ها به شایستگی رفتار کند. بی تردید، این گونه منش ها مایه ی استحکام خانواده اند.( خانواده متعادل و حقوق آن، برگرفته از آثار آیت الله جوادی آملی،1393)