خانواده
همسر که رکن اساسی دیگر خانواده است، در جهت حقوق و موازینی که ریشه در فطرت و آفرینش انسان دارد، پس از ازدواج، زیر سرپرستی و حمایت شوهر قرار می گیرد.
همسر، با قدرتی که خدا در وجودش نهاده، می تواند از طریق نفوذ در قلب شوهرش و محبت به او، به زندگی آرامش دهد. وی می تواند بهترین مونس و غمخوار مرد باشد، تا مرد در کنارش آرام گیرد و اندوه و ناگواری های زندگی را از یاد ببرد.
بهترین و ظریف ترین هنر همسر این است که بتواند خواسته های مشروع شوهرش را در نوع رفتار، غذا، لباس، مهمانداری و استراحت به دست آورد و روابطش را با او بر اساس آن شکل دهد. برپایه روایات، « خوب شوهرداری کردن» زن در حکم جهاد در راه خدا است:« جِهادُ الَرأه حُسنُ الّبعّل».
همسر در نظام هستی، وظیفه خطیر تکثیر نسل را به عهده دارد و خدای سبحان جسم و روان او را با وظیفه پیش بینی شده اش سازگار نهاده، از این رو در عالم خلقت، جایگاه ممتازی به دست آورده است؛ قرآن می فرماید:«نِساوُکُم حَرثٌ فَأتوا حَرثَکُم انُی شِئتُم» وسیله ای برای حفظ نوع بشر است؛ یعنی همسران مزارع انسانیت و شکوفایی نسل هستند.
همه اعضای خانواده و تمام ابعاد داخلی خانواده ارتباط دارد، به گونه ای که هیچ یک از اعضای دیگر خانواده چنین رابطه ای ندارد. بر اثر این ارتباط تنگاتنگ اوست که همسر « تنظیم کننده فضای درون خانواده» و محور و ستون آن است. قرار گرفتن همسر در جایگاه محور خانواده، ویژگی خاصی را برای او ایجاد می کند که توجه دیگر اعضای خانواده به آن بسیار مهم است و آن تأثیرگذاری وضعیت روحی و روانی و عاطفی همسر، بر تمام فضای خانه و افراد آن است.
به راستی، همسر می تواند کانون خانه را به گونه ای گرم نگه داد که شوهر، تمام تلاشش متوجه خانه باشد. او با رفتار خوب، اداره صحیح امور منزل، قناعت و کم توقعی، تربیت دقیق فرزندان، رفتار مودبانه وحفظ عفاف و لباس، حتی در برابر اولاد، در نتیجه تربیت فرزندانی وزین و عفیف، می تواند نقص آن فضائل را جبران کند، چون اینها معادل همه فضائلی است که برای مردها وارد شده است.