خانواده
اصالت نظام خانواده در اسلام، سبب برقراری پیوند اعضای آن تا پایان عمر با یکدیگر است و به همین گونه، ارتباط میان فرزند با پدر و مادر- هر چه بالاتر رود- و پیوند میان پدر و مادر با فرزند- هر چه پایین تر رود- همگی استوار می ماند. این دو سلسله، افزون بر محرمیت حقوق متقابل مالی، تربیتی، اجتماعی و… نسبت به یکدیگر دارند؛ مثلاً واجب النفقه یکدیگرند؛ یعنی هریک از این دو سلسله که محتاج شود، بر دیگری واجب است در صورت توانایی مالی، نفقه او را بپردازد؛ همچنین فرزند- هر چه پایین تر رود- موظف است به پدر و مادر- هر چه بالاتر رود- احترام بگذارد و همان گونه که میان فرزند و پدر ومادر، حرمت عقوق و وجوب اطاعت از والدین برقرار است، میان فرزند، نوه و نبیره با جد، جد عالی و جد اعلا نیز برقرار است. افزون بر آن، اسلام پدر و جد پدری را قیم و سرپرست فرزندان و نوادگان نهاده است.
خانواده، واحد کوچک اجتماعی است که با پایان ازدواج زن و مرد آغاز می شود و با تولد فرزندان، توسعه و استحکام می یابد. خانواده، ابتدایی ترین هسته ای است که جامعه از آنجا می آغازد و به تدریج رشد می کند و به ارحام نزدیک و دور و سپس از یک سو به عشیره، قبیله، قوم و امت و ملت و از سوی دیگر به روستا و شهر، کشور و قاره توسعه می یابد.
جامعه ای که از رهبری پیامبران الهی بهره می برد، در این باره از نابسامانی درامان است، زیرا نظام خانواده و رعایت حقوق متقابل و متعادل افراد خانواده از لحاظ مالی و غیر مالی، کاملاً مورد عنایت شریعت الهی است.
در نظام خانواده، هر رکنی جایگاه خاص و متفاوت از دیگری دارد؛ به این معنی که هر کدام از این سه گزینه ی جایگاه مرد، زن و فرزند، ویژگی های خاص خود را دارد که با ویژگی های دو گزینه دیگر تفاوت دارد. شناخت منزلت هر یک از ارکان خانواده می تواند ما را در شناخت آن عضو و برقراری بهتر ارتباط با آن رکن خانواده، در نتیجه سلامت نظام خانواده و تحقق اهداف آن یاری رساند.
شوهر، بدان جهت که آفرینش ویژه ای دارد و از جنبه تعقلات متمایز است، رکن و مسئول خانواده شمرده می شود. مسئولیت وی اهمیت خاصی دارد، زیرا وی سرپرست است، در نتیجه در برابر همه مسائل و سختی های فکری، روحی، اخلاقی و اقتصادی همسر و فرزند خود مسئول است و طفره رفتن و شانه خالی کردن از زیر بار این مسئولیت ها وبی تفاوتی در برابر آن ها آفت بزرگی برای زندگی خانوادگی لحاظ می شود.
خدای متعالی شوهر را قیم وسرپرست خانواده می شناساند و در قرآن کریم می فرماید:« اَلرّجالُ قَوّامونَ عَلَی النّساء» پس به اقتضای طبیعی، وظایف سنگین تر و دشواری تری خواهد داشت. اوست که می تواند با تدبیرهای خردمندانه خویش خانواده را به بهترین شکل اداره، و اسباب خوشبختی آنان را فراهم کند و محیط خانه را همانند بهشت برین، مرتب و منظم گرداند و همسرش را به صورت فرشته ای درآورد، بنابراین او باید همسرش را خوب بشناسد و جایگاهش را بداند و بر اساس آن، تعامل سازنده داشته باشد.
برای اینکه همسر بتواند مسئولیت های خویش در تولید مثل و پرورش آن را انجام دهد، باید نیازهای اولیه حیات او-چون امنیت خوراک، پوشاک، مسکن و مانند آن- تأمین شود وچون برآوردن این نیازها اولاً به برخورداری از توانمدی جسمانی و قدرت فیزیکی و ثانیاً به چیره شدن بر مشکلات و خطرها و هموار نمودن راه زندگی و تدبیر و چاره اندیشی وابسته است و این توانمندی و تدبیر در شوهران یافت می شود، پس خدای سبحان تأمین احتیاج های همسر و کودکان را بر عهده مردان گذاشته است، زیرا موظف ساختن زنان به کار و تلاش برای تأمین نیازهای مادی زندگی با مسئولیت مهمی چون مادری و پرورش نسل، ناسازگار است. اگر بخشی از مسئولیت تأمین زندگی شخصی زن بر عهده خودش باشد، ناچار باید بخشی از فرصت خویش را در تلاش برای تهیه آن نیازمندی ها صرف کند و پس از کوشش بر اثر خستگی برخاسته از کار به استراحت بپردازد و در این صورت است که از وظیفه و مسئولیت اصلی خویش باز می ماند و این نقطه اتکا، همان شوهر است، از این رو شوهر باید برای انجام دادن این مسئولیت از اوصافی چون تدبیر، روحیه قوی و صلابت و ایستادگی برخوردار باشد، تا به خوبی آن را به انجام برساند.