محل تولد پیامبر اکرم (ص) کجاست؟
محل تولد پیامبر اکرم (ص) کجاست؟
محل تولد پیامبر اکرم (ص)
خانه ای را که رسول خدا(ص) در آن متولد شده، با نام «مولد النبی» می شناسند. این مکان در نزدیکی مسجد الحرام و در انتهای باب صفا قرار دارد.محل تولد پیامبر (ص) در ابتدای شعب ابی طالب قرار داشته و همینک در فاصله محل تولد پیامبر (ص) تا مسعی سنگ فرش است. در تاریخ آمده است که وقتی رسول خدا (ص) به مدینه هجرت کرد، این خانه در اختیار عقیل، فرزند ابو طالب بود و پس از آن در اختیار اولاد و نوادگان وی قرار داشت. بعدها خیزران، همسر هارون، آن را خریداری کرد.
مسلمانان این خانه را که محل تولد پیامبر است گرامی میداشتند و به ویژه در شب تولد پیامبر (ص) مراسمی در آنجا برگزار میکردند. در پی روی کار آمدن دولت سعودی، همزمان با خراب کردن این قبیل اماکن، محل مولدالنبی هم تخریب شد.
تنها با اصرار شیخ عباس قطان شهردار وقت مکه و درخواست وی از ملک عبدالعزیز قرار شد تا در آنجا کتابخانهای بنا کنند که امروزه به نام «مکتبة مکة المکرمه» شناخته میشود. در حال حاضر بر سر در این مکان تابلوئی با عنوان «مکتبة مکة المکرمه» نصب است.
محل تولد پیامبر (ص) - مکان تولد حضرت محمد(ص)
نامگذاری پیامبر اکرم (ص)
روایت شده است که یكی از یهودیان از پیامبر (ص) پرسید: چرا نام تو، محمد و احمد، و بشیر و نذیر است؟ پیامبر (ص) در پاسخ فرمود:
«محمد» از این رو است كه من در زمین محمد و ستوده شده هستم، اما «احمد» از این رو است كه من در آسمان ستودهتر از زمین هستم، اما «بشیر» از این رو است كه پیروان خدا را به رحمت الهی مژده میدهم و اما «نذیر» از این رو است كه گنهكاران را از دوزخ میترسانم. او را با لقب «مصطفی» میخواندند یعنی برگزیده، و نیز «خاتم النبیین» میخوانند، یعنی آخرین پیامبران.
وصف چهره زیبای پیامبر (ص)
چهر و قامت محمد (ص) به قدری زیبا بود كه قابل توصیف نیست، یكی از قیافهشناسان آن عصر به نام «هند بن ابی هاله» روزی با امام حسن (ع) ملاقات كرد امام به او فرمود: «چهره جدم چگونه بود؟»
هند در پاسخ گفت: صورتش مانند ماه شب چهارده میدرخشید، قامتش رسا، سرش بزرگ، مویش نه پیچیده و نه افتاده، رنگش سفید روشن، پیشانیاش گشاده، ابروهایش پرمو و كمانی و از هم گشاده، در وسط بینی برآمدگی داشت ریشش انبوه، سیاهی چشمش شدید، گونهاش نرم و كمگوشت، دندانهایش باریک، دندانهای ثنایایش از هم گشاده، اندامش معتدل و باریكی كف پایش خالی و كمگوشت بود، هنگامی كه راه میرفت با وقار حركت میكرد، گامهای گشاده میگذاشت همانند آنكه از بلندی به پایین گام بردارد، وقتی به چیزی توجه میكرد، به طور عمیق به آن نگاه میكرد، هنگام حركت، بیشتر به زمین مینگریست و به مردم خیره نمیشد و به هر كس كه میرسید به او سلام میكرد و همواره به هدایت و راهنمایی مردم میپرداخت.