تاثیر شگفت انگیز قرآن بر دختر مسیحی
تاثیر شگفت انگیز قرآن بر دختر مسیحی
نویسنده: علی احمدی فریدنی
چکیده: همه داستان از وقتی شروع شد که برای اولین بار در دانشگاه برای ثبتنام از کامپیوتر استفاده کرد. امینه در آن زمان تازه دوران دبیرستان را تمام کرده و به عنوان یک دانشآموز بسیار موفق از چندین پیشنهاد بورس تحصیلی برخوردار شده بود.
زن مسلمان
ما مسلمانها شاید بارها و بارها قران را بخوانیم ولی هیچگاه در آن تدبر و تفکر نکنیم، که حداقل معانی و مفاهیم قرآن را به خوبی درک کنیم. و شاید اگر اهل قرائت قرآن باشیم بیتفاوت از کنار معانی بلند قرآن بگذریم.
هیچگاه در این فکر نیستیم که قرآن را بخوانیم و بعد بفهمیم و در مرحله بعد آن را در زندگی خود به کار بریم. شاید هم هیچگاه قدر قرآن را ندانیم. چه بسا که قرآن در بسیاری از خانهها در طاقچهها خاک بخورد و هرگز خوانده نشود. چرا که قدر و منزلت آن در پیش ما مجهول است.
اما هستند افرادی که با مروری بر این کتاب آسمانی به عمق این دریای بیکران پیبرده و حاضرند تمام هستی و زندگی خود را در راه آن از دست بدهند که گاهی اوقات ما که سالهاست ادعای مسلمانی میکنیم، پیش اینگونه افراد شرمنده میشویم. داستانی که در ذیل میآید یکی از این افرادی است که هنگام آشنائی با قرآن زندگیاش را به خاطر آن از دست میدهد، حال به تفصیل این داستان شکفت انگیز میپردازیم:
اشتباه کامپیوتر
همه داستان از وقتی شروع شد که برای اولین بار در دانشگاه برای ثبتنام از کامپیوتر استفاده کرد. امینه در آن زمان تازه دوران دبیرستان را تمام کرده و به عنوان یک دانشآموز بسیار موفق از چندین پیشنهاد بورس تحصیلی برخوردار شده بود.
وی در زندگی خانوادگی خود نیز مشکلی نداشت و همه چیز خیلی عادی پیش میرفت تا اینکه هنگام ثبت نام و اخذ واحدهای ترم جدید توسط کامپیوتر یک واحد درسی او به اشتباه ثبت شد و تنها راه باقیمانده شرکت در کلاسی بود که غالب حاضران آن را مسلمانان عرب تشکیل میداد. او در شرایط بسیار سختی قرار گرفته بود، از یک طرف از همراهی با عربهای مسلمان که آنها را به استهزاء «شتر سوار» مینامید به شدت نفرت داشت و از طرف دیگر در صورت انصراف از بورس تحصیلی محروم میشد.
دو شبانهروز با ناراحتی و اضطراب فکر کرد و در نهایت شوهرش توانست او را قانع کند: «شاید اراده خداوند تو را برای یک ماموریت برگزیده باشد، برو و آنها را به مسیحیت دعوت کن!» و بدین ترتیب او با انگیزه ایجاد تغییر در دانشجویان مسلمان به دانشگاه برگشت. حق با شوهرش بود زیرا خداوند از میان میلیونها نفر امینه را انتخاب کرده بود اما نه برای تغییر دادن بلکه برای تغییر یافتن.
وحدت نه حصر مذاهب
پیروی از دین
قال مولانا علي بن موسي الرضا(ع):
رحم الله عبدا أحيا أمرنا، فقلت له: و كيف يحيي امركم؟ قال: يتعلم علومنا و يعلّمها الناس فان الناس لو علموا محاسن كلامنا لاتبعونا.
خداوند رحمت فرمايد بندهاي را كه امر ما را زنده كند. به حضرت گفتم: چگونه امر شما را زنده می نمايد؟
فرمود: علوم ما را فرا گيرد و به ديگران بياموزد، اگر مردم سخنان نيكوي ما را بدانند از ما پيروي خواهند كرد.
(وسائل الشيعه، ج 27، ص 92؛ عيون اخبار الرضا0ع)، ج 1، ص 307)
حتما لازم نیست شیطان شما را به یک سایت شیطانی وارد کند
داستان واقعی جوان فقیر کارگر و گوهرشاد خاتون
داستان واقعی جوان فقیر کارگر و گوهرشاد خاتون
گوهر شاد یکی از زنان باحجاب بوده همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم مذهبی بود. او می خواست در کنار حرم امام رضا (ع) مسجدى بنا کند .
به همه کارگران و معماران اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش این است که فقط با وضو کار کنید و در حال کار با یکدیگر مجادله و بد زبانى نکنید و با احترام رفتار کنید. و اخلاق اسلامى و یاد خدا را رعایت کنید . او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد میآورند علاوه بر دستور قبلى گفت سر راه حیوانات آب و علوفه قرار دهید و این زبان بسته ها را نزنید و بگذارید هرجا که تشنه و گرسنه بودند آب و علف بخورند . بر آنها بار سنگین نزنید و آنها را اذیت نکنید . اما من مزد شما را دو برابر مى دهم ..
گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به مسجد میرفت؛ روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى چهره او را دید . جوان بیچاره دل از کف داد و عشق گوهرشاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به مرگ نزدیک کرد. چند روزی بود که به سر کار نمی رفت0 و گوهر شاد حال او را جویا شد . به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به عیادت او رفت..
چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بدتر میشد. مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهرشاد برساند .وگفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست. او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر عکس العمل گوهرشاد بود. ملکه بعد از شنیدن این حرف با خوشرویى گفت: این که مهم نیست چرا زودتر به من نگفتید تا از ناراحتى یک بنده خدا جلوگیرى کنیم؟ و به مادرش گفت برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد . یکى اینکه مهر من چهل روز اعتکاف توست در این مسجد تازه ساز . اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور. و شرط دیگر این است که بعد از آماده شدن تو . من باید از شوهرم طلاق بگیرم . حال اگر تو شرط را مى پذیرى کار خود را شروع کن.
جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این مژده درمان شد و گفت چهل روز که چیزى نیست اگر چهل سال هم بگویى حاضرم . جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به امید اینکه پاداش نماز هایش ازدواج و وصال همسری زیبا بنام گوهرشاد باشد . روز چهلم گوهر شاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد . قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد . جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد : به گوهر شاد خانم بگوید اولا از شما ممنونم و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم. قاصد گفت منظورت چیست؟ مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى ؟؟ جوان گفت آنوقت که عشق گوهرشاد من را بیمار و بى تاب کرد هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم ، ولى اکنون دلم به عشق خدا مى طپد و جز او معشوقى نمى خواهم . من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام میگیرم. اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم . . و آن جوان شد اولین پیش نماز مسجد گوهر شاد و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک فقیه کامل و او کسی نیست جز آیت الله شیخ محمد صادق همدانی.
ارزش و اهمیت محبت و عشق بین زن وشوهر
ارزش و اهمیت محبت و عشق بین زن وشوهر
ارزش و اهمیت محبت و عشق بین زن وشوهر
خداوند متعال زن و شوهر و محبت و عشق میان آنان را برای هم از نشانه ها و آیات رحمت
خود برشمرد. (خانواده پویا ،ج 5 ، ص9.)مرد نقش اساسی در قلمرو محبت دارد همه
می دانند اعتکاف ثواب زیادی دارد و مهمتراز آن اعتکاف در مسجد النبی است که یک نماز آن
مساوی با هزار رکعت نماز درجاهای دیگر است با این حال پیامبر اکرم(ص ) می فرماید : اگر
مرد کنار زن وبچه اش بنشیند با زن وبچه اش حرف بزند دل جویی کند نیازهای همسرش را
بفهمد از اعتکاف در مسجد النبی بهتر است.(مجموعه ورام ، ج2 ص121.)
اسراف و تبذیر
اسراف عامل قطع نعمت الهی
اسراف عامل قطع نعمت الهی
اسراف و تبذیر دو بلایی است که در قرآن و روایات اسلامی به شدت از آنها نهی شده و از عوامل
قطع نعمت الهی و فرود نقمت به شمار می رود. حضرت علی(علیه السلام) که در مورد تقسیم
عادلانه بیت المال مسلمین مورد انتقاد و اعتراض افرادی قرار می گیرد که تحمّل عدالت را ندارند می
فرماید: لو کان…. حقه تبذیر و اسراف و هو یرفع صاحبه فی الدنیا ویضعه فی الاخر، و یکرمه فی
الناس و یهنیه عندالله… شُکرَهُم.
….آگاه باشید مال را در غیر مورد استحقاق صرف کردن، تبذیر و اسراف است ممکن است این عمل
انسان را در دنیا بلند مرتبه کند اما مسلماً در آخرت پست و حقیر خواهد کرد، در نظر توده مردم ممکن
است سبب اکرام گردد، اما در پیشگاه خدا موجب سقوط مقام انسان خواهد شد….( محمد دشتی،
ترجمه نهج البلاغه، خطبه 126، شماره 2،ص241 و تفسیر نمونه ، ج12، ص97.)
اسرافکاران با خروج از حد اعتدال و میانه روی حق نعمت را ادا نمی کنند و مواهب الهی را در راه
نافرمانی خداوند استفاده می کنند که قرآن کریم در این رابطه می فرماید:
«…. و لا تبذیر تبذیراً» هرگز دست به تبذیر نیالای.( سوره اسراء، آیه 26.)
«ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین…» تبذیر کنندگان برادران شیطان هستند.(سوره اسراء، آیه 27.)
تبذیر کنندگان («تبذیر» در اصل از ماده «بذر» به معنی پاشیدن دانه می آید، منتها این کل
مه مخصوص مواردی است که انسان اموال خود را به صورت غیرمنطقی «فساد» مصرف می
کند.)برادران شیطان هستند، چون آنها نیز نعمتهای خدا داد را کفران می کنند و در غیر مورد مقابل
استفاده صرف می کنند.تعبیر به «اخوان»(برادران) یا به خاطر این است که اعمالشان همردیف و هماهنگ اعمال شیطان
است، و یا به خاطر آن است که قرین و همنشین شیطان در دوزخند.
و آیات 36 و 38 سوره«زخرف» استفاده می شود که هر انسانی روی از یاد خدا برتابد، شیطانی بر
انگیخته می شود که قرین و همنشین او خواهد بود نه تنها در این جهان که در آن جهان نیز همراه او
است.(ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 12، ص88.)
شیطان نعمت خدا را که به او ارزانی کرده بود انکار و ناسپاسی کرد و با عصیان سرپیچی و ترک
اطاعت کفران نعمت نمود. اسرافکاران نیز، شکر نعمت خدا را نمی کنند بلکه امر و فرمان الهی را
مخالفت کرده و شکر خدا را ترک می کنند. و علت اینکه خداوند صفت کفران و ناسپاسی را در این آیه
به جای سایر اوصاف شیطان قرار داد، این است که مسرفین نعمت خدا را در غیر موردش مصرف می
کنند و ناسپاسی و کفران می ورزند آنچنانکه شیطان کفران نمود.( سید محمد حسین طباطبایی، ترجمه تفیسر المیزان، ج13، ص112.)
گویا وجه برادری مبذرین و مسرفین با شیطانها این باشد که اسرافکاران و شیطان از نظر سنخیت و
ملازمت مانند دو برادر مهریان هستند که همیشه باهمند و ریشه و اصلشان هم یک پدر و مادر است.