احمدالحسن کیست؟
احمدالحسن کیست؟
علائم نهایی پیش از ظهور امامان زمان (عج)
علائم نهایی پیش از ظهور امامان زمان (عج) چیست؟
علائم ظهور حضرت مهدی (عج) بر دو دسته تقسیم می شوند:
الف: علائم حتمی و قطعی؛
ب: علائم غیر حتمی و غیر قطعی که البته در این علائم هم ممکن است اختلاف نظر وجود داشته باشد.
علائم غیر حتمی فراوان هستند و نوعاً بعضی از آنان به وقوع پیوسته است اما علائم حتمی و قطعی هنوز رخ نداده اند بعضی از این علائم قطعی عبارتند از:
1. خروج سفیانی: پیش از ظهور مردی از نسل ابوسفیان در منطقه شام خروج می کند و با تظاهر به دینداری گروه زیادی از مسلمانان را می فریبد و به گرد خود می آورد و بخش گسترده ای از سرزمینهای اسلام را به تصرف خویش در می آورد و بر مناطق پنجگانه شام، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین (نام شهری در نزدیکی حلب) و منطقة عراق سیطره می یابد و در کوفه و نجف به قتل عام شیعیان می پردازد و برای کشتن و یافتن آنان جایزه تعیین می کند آنگاه که از ظهور امام زمان باخبر می شود با سپاهی گران به جنگ وی می رود که در منطقه بیداد (بین مکه و مدینه) با سپاه امام (ع) برخورد می کند و به امر خدا همه لشگریان وی به جز چند نفر در زمین فرو می روند و هلاک می شوند. [1]
2. خسف در بیداء: خسف یعنی فرو رفتن و پنهان شدن، و بیداء نام منطقه ای در مکه و مدینه است. ظاهراً لشگر سفیانی در این منطقه که به قصد جنگ با امام عصر(عج) آمده است در زمین فرو می روند. [2]
3. خروج یمانی: سرداری از یمن قیام می کند و مردم را به حق و عدل دعوت می کند این نشانه در منابع عامه نیست ولی در مصادر شیعه روایات فراوانی در این باره وجود دارد. امام صادق (ع) فرمود: قیامهای سه گانه خراسانی، سفیانی، یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز خواهد بود و هیچ پرچمی به اندازه پرچم یمانی دعوت حق و هدایت نمی کند و هم فرمود که یمانی از علائم حتمی است. [3]
4. قتل نفس زکیه: زکیه یعنی فرد پاک و بی گناه و کسی که قتلی انجام نداده است و جرمی ندارد. در آستانه ظهور مهدی (عج) در گیرودار مبارزات زمینه ساز انقلاب حضرت مهدی (عج) فردی پاکباخته و مخلص از اولاد حضرت امام حسن مجتبی (ع) در راه امام می کوشد و در این راه مظلومانه به قتل می رسد. روایات گاهی نفس زکیه و گاهی «سید حسنی» گفته اند امام باقر (ع) فرمود: بین ظهور مهدی (عج) و کشته شدن نفس زکیه بیش از پانزده شبانه روز فاصله نیست. [4]
5. صیحه آسمانی: منظور از صیحه آسمانی صدایی است که در آستانه ظهور حضرت مهدی در آسمان شنیده می شود و همه مردم آن را می شنوند در روایات تعبیر به «نداء» «فزعه» «صوت» نیز بکار رفته است که ظاهر آن نشان می دهد که هر یک از اینها نشانه جداگانه ای است که پیش از ظهور واقع می شود لکن به نظر می رسد که اینها تعبیر از یک واقعیت است و ممکن هم هست که از سه حادثه جدای از هم خبر داده باشند که اول صداهای هولناکی برآید و همه را به خود متوجه کند (صیحه) و به دنبال آن صدای مهیب و هولناکی شنیده شود که دلهای مردم را به وحشت اندازد (فزعه) و آن گاه از آسمان صدایی شنیده می شود که مردم را به سوی مهدی(عج) فرا می خواند (نداء) روایاتی که از این معنا خبر داده اند از طریق شیعه و سنی فراوان هستند. امام باقر (ع) می فرماید: ندا کننده ای از آسمان نام قائم را ندا می کند پس هر که در شرق و غرب است آن را می شنود و از وحشت این صدا خوابیده ها بیدار و ایستادگان نشسته و نشستگان بر دو پای خویش می ایستند رحمت خدا بر کسی که از این صدا عبرت گیرد و ندای وی را اجابت کند زیرا صدای نخست، صدای جبرئیل روح الأمین است.
آنگاه می فرماید: این صدا در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان خواهد بود در این هیچ شک نکنید و بشنوید و فرمان برید، در آخر روز شیطان فریاد می زند که «فلانی مظلوم کشته شد» تا مردم را بفریبد و به شک اندازد. و امام صادق (ع) می فرماید: در ابتدای روز گویند ه ای در آسمان ندا می دهد که آگاه باشید که حق با علی و شیعیان اوست. پس از آن در پایان روز شیطان که لعنت خدا بر او باد از روی زمین فریاد می زند که حق با عثمان و پیروان اوست پس در این هنگام باطل گرایان به شک می افتند هرگاه گوینده ای از آسمان نداء بزند که حق با اولاد محمد(ص) است در آن هنگام ظهور مهدی(عج) به سر زبانها می افتد به گونه ای که غیر از او یاد نمی کنند. [5]
6. خروج دجال: این نشانه در کتب اهل سنت از علائم برپایی قیامت شناخته شده است [6] ولی در منابع روایی شیعه از نشانه های ظهور است. و اشکال ندارد که هم علامت ظهور و هم علامت معاد باشد. چون خود ظهور امام عصر (عج) هم از علائم آخرالزمان می باشد.
دجال فردی است که در آخر الزمان و پیش از قیام مهدی (عج) خروج می کند و غیر عادی است و با انجام کارهای شگفت انگیز جمع زیادی از مردم را می فریبد و سرانجام به دست عیسی مسیح (ع) در کنار دروازه ”لد“ در منطقه شام به هلاکت می رسد. در مورد دجال نظریه های متعددی طرح شده است مثلا گروهی آن را فردی نامیده اند و دسته ای آن را جریانی می دانند و نه شخص معین که مطرح کردن این امور مجال دیگری را می طلبد. [7]
پی نوشت ها [1] کمال الدین، ص 651. و بحار الأنوار، ج 52، ص 215؛ و کنز العمال، ج 14، ص 272؛ تاریخ غیبت کبری، ص 518 الی 520.
[2] مراصد الاطلاع، ج1، ص239؛ وافی، ج2، ص 442؛ مسائل العشره چاپ شده در مجموع مصنفات شیخ مفید، ج 3، ص 122 و غیبت نعمانی، ص 252، منتخب الأثر، ص 459؛ کتاب الغیبه نعمانی ص 252، تاریخ غیبت کبری ص 499 ـ 520.
[3] تاریخ غیبت کبری، ص 525، کتاب غیبت نعمانی 252.
[4] منتخب الأثر، 459، تاریخ الغیبه الکبری، ص 511؛ الارشاد، ج2، ص374؛ اعلام الوری، ص 427.
[5] تاریخ ما بعد الظهور/176 ـ کشف الغمه ج3، ص 260 ، وافی، ج 2، ص 445 ـ 446، کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 435 و454 و453 – ارشاد، ج2، ص 371؛ کمال الدین / 651 بحار الأنوار، ج52، ص204-288-290؛ منتخب الاثر، ص 459، غیبت نعمانی/254.
[6] سنن ترمذی، ج4، ص 507 ـ 519؛ سنن ابی داوود؛ ج4، ص 115؛ صحیح مسلم، ج 18، ص 46 و 81.
[7] بحارالأنوار، ج 52، ص 193و209؛ کمال الدین 525 و 526؛ کشف الغمه، ج 3، ص 281؛ المسائل العشر، چاپ شده در مصنفات شیخ طوسی، ج3، ص 122؛ ارشاد، ج2، ص 371، کنز العمال، ج 14، ص 198ـ200.
حوزه نت
حقوق امام زمان (عج)
حقوق امام زمان (عج)
از جمله وظایف مهم شیعیان وشیفتگان حضرت حجت (عج) اصلاح جامعه است. البته بدیهی است که امتی می تواند در رابطه با این امر مهم موفّق باشد که خودسازی را مقدم بر دیگر سازی بداند و به خود بیشتر بپردازد. سعی و تلاش در راه اصلاح دیگران و مبارزه با کج روی و فساد و اهتمام به امربه معروف و نهی از منکر به منظور اصلاح جامعه و تربیت انسان های صالح و شایسته وظیفه عاشقان در عصر غیبت است. پاکسازی درون از صفات پلید اخلاقی از جمله وظایفی است که در هر زمان به ویژه در زمان غیبت حضرت مهدی (عج) لازم است. امام صادق علیه السلام می فرماید: هرکس که دوست دارد از اصحاب حضرت قائم (عج) باشد، باید منتظر باشد و دراین حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتارنماید، پس چنانچه در این حال بمیرد وپس ازمردنش قائم (عج) ظهورنماید، پاداش او همچون پاداش کسی خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است، پس کوشش کنید و در انتظار بمانید، گوارا باد شما را ای گروه مشمول رحمت خدا.
امام زمان (عج)، یگانه حق داری است که حقوق بسیاری بر انسان ها دارد. در فرازی از دعای ندبه آمده است:
واعِنّا علی تأدیة حُقوقه الیه و الاجتهاد فی طاعته و اجتناب معصیته[1]
ما را بر ادای حقوق امام زمان و کوشش در اطاعت وی و دوری از نافرمانی اش یاری فرما.
برخی از این حقوق واجب است و برخی مستحب، در اینجا به برخی از حقوق واجب و مستحب اشاره می شود:
الف) حقوق واجب
1- معرفت و شناخت حضرت
یکی از وظایف شیعه نسبت به امام زمان (عج) به دست آوردن شناخت و معرفت می باشد. زیرا آن حضرت، امامی است واجب الاطاعه و هرکس که اطاعتش واجب است باید صفاتش را شناخت تا با مدعیان دروغین، اشتباه نگردد. بنابراین شناخت و دانستن صفات حضرت واجب است. امام صادق علیه السلام می فرماید:
به درستی که بهترین و واجب ترین فریضه ها بر انسان، شناخت پروردگار و اقرار به بندگی او است… و پس از آن شناخت فرستاده خدا و گواهی دادن به پیغمبری اوست… و بعد از آن، شناختن امامی است که به صفت و نامش در حال سختی و راحتی به او اقتدا می نمایی.[2]
همچنین می فرماید:
اعْرِفْ إِمَامَک فَإِنَّک إِذَا عَرَفْتَهُ لَمْ یضُرَّک تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّر[3]
و در سخنی دیگر می فرماید:
مَن عَرف امامَه ثمَّ مات قَبلَ ان یقومُ صاحبُ هذا الامر کان بِمنزلة مَن کان قاعِداً فی عسکره لا بل بِمنزلة مَن قَعَد تَحت لِوائه[4]
آن کس که امامش را شناخت و قبل از قیام امام زمان از دنیا رفت بسان کسی است که در سپاه آن حضرت خدمتگزاری کند، بلکه مانند کسی است که زیر پرچم آن حضرت باشد. (و حاصل این شناخت ارتباط روحی و سنخیت با امام است).
پیامبر (ص) فرمود:
من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة[5]
هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است.
نویسنده کتاب شریف مکیال المکارم درباره معرفت امام می گوید:
بدون تردید مقصود از شناختی که امامان ما تحصیل آن را امر فرموده اند این است که ما آن حضرت را آنچنان که هست بشناسیم وچنین شناختی جز به دو امر حاصل نمی گردد: 1- شناخت شخص به نام و نسب 2- شناخت صفات و ویژگی های او.[6]
امام صادق علیه السلام می فرماید:
من مات و هو عارف لِامامه لم یضرُه تقدم هذا الامر او تأخر و من مات عارفاً بامامه کان کمن کان مع القائم فی فسطاطه[7]
هرکه بمیرد و امام زمانش را بشناسد تأخیر یا تقدم ظهور امام زمان به او ضرر نرساند و هرکس بمیرد و امام خود را بشناسد مثل کسی است که با امام زمان در خیمه اش باشد.
امام زمان (عج) می فرماید:
ولیعلموا انَّ الحقّ معنا و لا یقول ذلک الّا کذاب مفتر و لا یدَّعیه غیرنا الا ضالٍ غوی[8]
بدانید حق با ما و در خاندان ماست و این را دیگری به زبان نمی آورد مگر کسی که دروغگو و گمراه باشد.
امام صادق علیه السلام درباره شناخت امام می فرماید:
ادنی مَعرفةِ الامام انَّهُ عِدلُ النبی الا درجة النبوة و وارثُهُ و انَّ طاعَته طاعَةُ الله وَ طاعةُ رسول اللّه و التسلیم له فی کلّ امر و الاخذُ بقوله[9]
کمترین حد معرفت به امام آن است که بدانی امام مساوی با پیامبر (ص) است مگر در درجه نبوّت، امام وارث پیامبر است و اطاعت از او اطاعت از خدا و رسول خداست و باید در هر امری تسلیم او بود و به سخن و فرمان او عمل کرد.
صفحات: 1· 2
شبهه مهدویت
شبهه مهدویت
شما از طرفی معتقد به تحریف کتب آسمانی غیر قرآن هستید و از طرفی در بحث مهدویت به آنها استناد و استشهاد میکنید. این تناقض چگونه قابل دفع است ✍ پاسخ: ? اولا در باب مهدویت منابع اسلامی به حدی غنی هست که نیاز به منابع غیر اسلامی نداریم. ? ثانیا آنچه از کتب ادیان استناد میشود صرفا از باب تایید است نه اثبات. ? ثالثا کسی نگفت تمام مطالب کتب ادیان پیشین غیر واقعی هست بلکه تعبیرِ تحریف یعنی بخشهایی از آن تحریف شده است. ? رابعا تشخیص عدم تحریف بخشها، تطبیق آن با منابع اسلامیست. ?خامسا استشهاد به کتب ادیان دیگر برای جلب و هدایت اهل ادیان دیگر به اسلام است با تمسک به این مشترکات و بشارات. ? @gelayeri_babolkenari
ولادت امام زمان عج از دیدگاه شیعیان
ولادت حضرت از دیدگاه شیعیان
ولادت حضرت مهدى (عج الله و تعالی فرجه و الشریف)قطعى است و اما اين ادعا كه هيچ كس از وجود پسرى براى «حسن بن على» خبر نداده، مطلبى است بسيار نادرست و مخالف با واقع، بلكه اطمينان به وجود فرزندى به نام «مهدى» براى «حسن بن على»، بيشتر از اطمينانى است كه در باره وجود ساير فرزندان افراد از راههاى متعارف حاصل مىگردد. به خاطر اينكه اثبات ولادت فرزند، براى انسان از چندين راه ممكن است:
اول: به اين طريق كه قابله و يا زن ديگرى در هنگام ولادت حاضر شود و در حضور مردم به فرزند بودن مولود، براى شخص مورد نظر، تصريح كند.
دوم: صاحب فراش اعتراف كند كه صاحب فرزندى گرديده است.
سوم: دو نفر مسلمان عادل شهادت دهند كه پدر، اقرار به وجود فرزند كرده است.
در مورد «مهدى» همه اين راهها به اثبات رسيده است. به اين گونه كه گروه زيادى از اهل فضل و علم و از مردان و زنان متدين و با خدا، همواره از «حسن بن على» نقل كردهاند كه شخص وى به وجود فرزندى به نام «مهدى» اعتراف نموده و در حضور آنان به امامتش بعد از خود تصريح كرده است. و به بعضى از آنان «مهدى» را در حال طفوليت و به بعضى ديگر در حالى كه به صورت جوان نورسى بوده، نشان داده است.
و نيز اين مطلب به اثبات رسيده كه شخص «مهدى» پس از پدرش، پرسشهاى شيعيان را پاسخ مىداده و به آنان امر و نهى مىكرده و شيعيان، وجوه مالى خود را به نمايندگان وى تسليم مىكردهاند.
( شيخ مفيد، ده انتقاد و پاسخ پيرامون غيبت امام مهدى عجّل الله تعالى فرجه الشريف، مترجم محمد باقر خالصى، چاپ: دوم، ناشر: جامعه مدرسين، قم، 1378 ش، ص33.)
اشخاصی که حضرت را در کودکی دیده اند:
(1) محمد بن اسماعيل كه از پيرمردان سادات و متوطنين عراق بود روايت كرد من خود، فرزند حسن عسكرى را كه خوردسال بود در ميان دو مسجد ديدم.
(2) موسى بن محمد كه او هم از نوادهگان حضرت موسى بن جعفر (علیه السلام)است روايت كرده حكيمه دختر حضرت جواد (علیه السلام)و عمه حضرت عسكرى (علیه السلام)ميگفت من خود قائم آل محمد را در شب ميلاد و پس از آن زيارت كردم.
(3) حمدان قلانسى گفته از ابو عمرو عمرى پرسيدم حضرت ابو محمد رحلت كرد؟ گفت آرى و ليكن يادگارى پس از خود باقى گذارد كه گردن او اين قدر است.
(4) فتح مولاى زرارى گفته از ابو على بن مطهر شنيدم كه حضرت ولى عصر را ديده و اندام او را براى من توصيف مي كرد.
(5) ابو عبد اللَّه صالح گويد حضرت ولى عصر را در هنگامى كه مردم خود را به حجر الاسود نزديك مى كرده و به استلام آن بر يك ديگر سبقت ميگرفتند زيارت كردم ميفرمود اين مردم باين گونه هجوم، مأمور نشدهاند.
(شيخ مفيد، ارشاد، مترجم محمدباقر ساعدى خراسانى، ناشر: اسلامية ، مكان نشر: تهران، 1380 ش، ص680)
(6) عمرو اهوازى گويد: امام حسن عسكرى (علیه السلام)پسرش را به من نشان داد و فرمود: اين پسر امام شما است بعد از من.
(7) ضوء بن على عجلى از مردى پارسى كه نامش را برده، گويد: به سامراء آمدم و ملازم در خانه ابى محمد امام عسكرى (علیه السلام)شدم، مرا خواست و گفت: براى چه آمدى؟ گفتم: به شوق خدمت به شما، به من فرمود دربان باش، گويد: من با خدمتكاران در خانه بودم و سپس ناظر خريد بازار شدم و هر وقت در خانه مردانى بودند من بىاجازه وارد مىشدم.
گويد: روزى من وارد خانه شدم آن حضرت در اطاق مردان بود و در اطاق حركت و جنبشى بود، به من فرياد زد: به جاى خود باش و حركت نكن، من جرأت نكردم درون يا بيرون آيم و كنيزى از اطاق خارج شد و با او چيز سر پوشيدهاى بود، سپس به من فرياد زد: درون بيا، من وارد شدم و به آن كنيزك فرياد زد و برگشت به او فرمود:
آنچه با خود دارى از پرده بر آور، روپوش از پسر بچهاى سپيد و خوش رو بر گرفت و شكم مباركش را گشود، موئى از گلو تا ناف در آن روئيده بود سبز نه سياه، و فرمود: اين سرور و امام شما است، و كنيزك او را برد و ديگر تا پس از وفات امام حسن عسكرى (علیه السلام)من او را نديدم.
(8) از احمد بن محمد بن عبد اللَّه گويد: چون زبيرى لعنه اللَّه كشته شد، از طرف امام حسن عسكرى (علیه السلام) صادر شد كه: اين است جزاى كسى كه بر خدا در باره اولياء او دليرى مىكند، او گمان مىكرد كه مرا مىكشد و نسلى نخواهد داشت، چطور نيروى حق را در باره خود ديد؟ و براى آن حضرت پسرى آمد و نامش را (م ح م د) نهاد، ولادت او در سال 256 بود.
(9) محمد بن على بن بلال گويد: فرمانى از طرف امام حسن عسكرى (علیه السلام) دو سال پيش از وفاتش براى من صادر شد و در آن به من از جانشين خود خبر داده بود و باز هم سه روز پيش از وفاتش نامهاى به من رسيد و به من از جانشين بعد از خودش خبر داده بود.
(10)ابى هاشم جعفرى گويد: به ابى محمد (امام حسن عسكرى” ع") گفتم: بزرگواريت مرا از پرسش از تو باز مىدارد، به من اجازه مىدهى چيزى از تو بپرسم؟ فرمود: بپرس، گفتم: اى آقاى من، شما پسرى داريد؟ فرمود: آرى، گفتم: اگر پيش آمدى شد كجا از او پرسش كنم؟ فرمود: در مدينه.
(شيخ كلينى، اصول كافى، مترجم آيت الله كمرهاى، ج2، چاپ: سوم، ناشر: اسوه، قم، 1375 ش، باب اشاره، ص543-539).
ولادت امام زمان (عج) از دیدگاه اهل سنت
ولادت حضرت از دیدگاه اهل سنت
1. حافظ سلیمان حنفی می گوید: خبر معلوم نزد محققان و موثقان این است که ولادت قائم (عج ) در شب پانزدهم شعبان (255 ق) در شهر سامرا واقع شده است.( ینابیع المودة، شیخ سلیمان قندوزی حنفی، ص179.) http://www.islamquest.net
2. ابن صبّاغ، نورالدين علي بن محمَّد بن صبّاغ مالکي در باره حضرت عسکري (عليه السّلام) ميگويد: «وَکانَتْ مُدَّةُ اِمامَتِهِ سَنَتَيْنِ… وَ خَلَّفَ اَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ مِنَ الْوَلَدِ اِبْنَهُ الْحُجَّةَ الْقائِمَ الْمُنْتَظَرَ لِدَوْلَةِ الْحَقِّ وَکانَ قَدْ اَخْفي مَوْلِدَهُ وَ سَتَرَ اَمْرَهُ لِصُعُوبَةِ الْوَقْتِ وَخَوْفِ الْسُّلْطانِ وَ تَطلُّبِهِ للشِّيْعَةِ وَالْقَبْضِ عَلَيْهِمْ»«مدت امامت امام حسن عسکري(علیه السلام)دو سال بود… و او بعد از خودش، فرزندش حجّت قائم (عج الله تعالی فرجه الشریف)را باقي گذاشت که براي حکومت حق، انتظارش کشيده مي شود، پدرش ولادت او را مخفي نگاه داشته و جريانش را مستور کرده بود و آن به علت سختي کار و خوف از سلطان وقت بود که شيعه را جستجو کرده و آنان را بازداشت مي نمود.»
ابن صبّاغ، نسب، ولادت و مادر آن حضرت را نيز مطرح کرده و چنين مي گويد: «وُلِدَ اَبُو الْقاسِمِ مُحَمَّدٌ الْحُجَّةُ بْنُ الْحَسَنِ الْخالِصِ بِسُرَّ مَنْ رَأَي لَيْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبانَ سَنَةَ خَمْسٍ وَخَمْسِينَ وَمأَتَيْنِ لِلْهِجْرَةِ وَأَمّا نَسَبُهُ فَهُوَ اَبُوالْقاسِمِ مُحَمَّدٌ الْحُجَّةُ بْنُ الْحَسَنِ الْخالِصِ بْنِ عَلِيٍّ الْهادِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوادِ…» «ابوالقاسم محمد حجت، پسر حسن خالص در سامرا نيمه شعبان سال 255 هجري به دنيا آمد. اما نسبش: او ابوالقاسم «م ح م د» حجّت فرزند حسن خالص فرزند علي هادي، فرزند محمَّد جواد، فرزند علي الرضا، فرزند موسي کاظم، فرزند جعفر صادق، فرزند محمَّد باقر، فرزند علي زين العابدين، فرزند حسين بن علي بن ابي طالب(علیه السلام)است. مادرش کنيزي است به نام نرجس بهترين کنيز،نام اورا غيراز اين نيز گفتهاند، کنيهاش ابوالقاسم، لقبش حجّت، مهدي،خلف صالح، قائم، منتظر، صاحب الزمان و مشهورترين آنان همان «مهدي» است».بدين طريق مي بينيم که ابن صبّاغ هم به ولادت آن حضرت اشاره کرده و هم امامت او و امام دوازدهم بودنش را بيان نموده است.
(ابن صباغ ،علی بن محمد ،الفصول المهمه فی معرفه احوال الائمه ،بیروت ،دارالاضواء،1409ه ق،چاپ دوم ،فصل یازده 281) http://www.pajoohe.com
3. خواجه محمد پارسا در کتاب فصل الخطاب گفته است: یکی از اهل بیت ابو محمد بن عسکری است که فرزندی جز ابوالقاسم که قائم و حجت و مهدی (عج الله و تعالی فرجه و الشریف)و صاحب الزمان نامیده می شود، باقی نگذاشت. او در نیمه ی شعبان سال 255 هجری متولد شد. مادرش نرجس نام دارد. او هنگام شهادت پدرش پنج سال داشت.( ینابیع المودة، شیخ سلیمان قندوزی حنفی، ص179.) http://www.islamquest.net
4. خیر الدین زرکلی از علمای معاصر اهل سنت نیز در کتاب اعلام می نویسد: او در سامرا به دنیا آمد و هنگام وفات پدرش پنج سال داشت و گفته شده که در شب نیمه شعبان سال 255 به دنیا آمده و در سال 265 هـ . ق، غایب شده است .(الاعلام ج6، ص80). http://www.jamnews.ir
5. ابن خلکان در وفیات الاعیان می نویسد: ابوالقاسم محمد فرزند حسن عسکری فرزند علی هادی فرزند محمدجواد…. دوازدهمین امام از ائمه ی دوازده گانه شیعه است که به «حجت» معروف است… ولادت او روز جمعه نیمه شعبان سال 255 هـ . ق است.( وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج4، ص562). http://www.islamquest.net
6. محمد بن طلحه شافعی در کتاب «مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول» میگوید: «مهدی منتظر در سال 258 هجری در سامرا متولد شد. پدرش حسن بن علی بن محمد بن علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن حسین بن علی المرتضی است و امّا نامش محمد و کنیهاش ابوالقاسم و از القاب او حجت و خلف صالح و منتظر است و بعد روایاتی را از پیامبر در زمینه مهدی موعود نقل میکند مبنی بر اینکه: مهدی از نسل من و از فرزندان فاطمه و هم نام من است و در آخر الزمان قیام میکند و زمین را از عدل و داد پر میکند بعد از آنکه از ظلم و جور پر شده است و این قیام حتمی است حتی اگر یک روز از عمر دنیا بیشتر باقی نمانده باشد»، (مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، چاپ مؤسسه البلاغ بیروت، سال 1419 ه.ق، ص 313 ـ 311)
اهمیت نهم ربیع الاول آغاز امامتِ امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف
آغاز امامتِ امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف چه اهمیتی دارد و چرا باید این روز را جشن گرفت؟
حجت الاسلام والمسلمین مجتبی کلباسی (مدیر مرکز تخصصی مهدویت): همة انبیا و ائمه یک روزی، روز شروع و آغاز کارشان بود که به امر الهی اقدام به دعوت به سوی پروردگار کرده اند. ولی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، امام حی و زندة ما هستند و آخرین وصی و حجتِ الهی؛ بنابراین آغاز امامتشان یک تمایزی با آغاز ولایت دیگر اولیای الهی دارد، و ما با بزرگداشت این روز، توجه و وظیفة خودمان را نسبت به امر امامت آن حضرت ابراز می کنیم.
حجت الاسلام جواد محدثی (نویسنده، پژوهشگر): به همان دلیلی که باید «غدیر خم» را جشن گرفت و اهتمام ورزید و جایگاه امامت و رهبری امام معصوم را ارج نهاد، آغاز امامت هر امام نیز، شایستة تکریم است، ولی نسبت به ائمة دیگر چنین رسمی نبوده و معمولاً روز وفات یا شهادت هر امام، آغازِ امامتِ امام بعدی هم هست و در یک فرصت، هم داغ شهادت امام است، هم سرور برای امامتِ جانشین او؛ لیکن دربارة حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف این مسئله اهمیت خاصی پیدا می کند، چون آن امام، هم اکنون زنده است و دوران ما، دوران امامت اوست و آن حضرت، «امام عصر» ما است و برای این که دل ها و ذهن ها توجه بیشتری به آن حضرت پیدا کند و مسئلة امامت در عصر غیبت از یادها نرود و شوق انتظار در دل ها برافروخته تر شود، سالروز آغاز امامت آن حجت الهی را یاد می کنیم و جشن می گیریم؛ به خصوص با توجه به شرایط حاضر در جهان معاصر که نسبت به وجود آن حضرت، از سوی دشمنان اهل بیت، تشکیک می شود و «مهدی باوری» را زیر سؤال می برند، گرامیداشت این روز، تلاش برای ریشه دارتر کردن این باور اسلامی و شیعی در دل های اهل ایمان و منتظران ظهور آن حضرت است.
حجت الاسلام علی صدوقی (استاد و مشاور اخلاق و تربیت مهدوی): مهمترین و محوری ترین بحث نهم ربیع، آغاز ولایت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است. اگر بتوانیم از نهم تا هفدهم ربیع الاول را که تولد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است، به عنوان دهة امامت و رسالت نامگذاری کنیم، کاری بسیار مهمی کرده ایم؛ در این صورت بهتر می توانیم از فرصت ایجاد شده بهره ببریم. بدانیم که در این روز مأموریت اصلی، سه چیز است؛ اول، باید شناخت و معرفت به امام را در جامعه بیشتر کنیم، دوم، انس به آن حضرت را در جامعه افزایش دهیم؛ سوم این که وظایف و تکالیف مردم را در عصر غیبت بیان کنیم.
حجت الاسلام محمد رضا فؤادیان (معاون پژوهش بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف ): دربارۀ آغاز امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، جشن باشکوه و ویژه می گیریم، اما باید مراقب باشیم که مرتکب اعمال خلاف شرع نشویم چرا که علمای ما اصرار دارند که به مقدسات دیگر مذاهب توهین نشود و سیرة اهل بیت علیهم السلام هم این گونه نبوده است که مجالسِ توهین آمیز برگزار شود. الآن هم در شبکه های ماهواره ای، گوشه هایی از برخی مراسمات غلط را برای مسلمانانِ جهان پخش می کنند و می گویند شیعیان چنین حرف هایی را دربارۀ صحابه می زنند؛ بنابراین برای برگزاری این گونه جشن ها باید یک تجدید نظر و تدبیر خاصی انجام شود. شادی در دین جایگاه مهمی دارد، ولی امروزه تندروی هایی در این باره صورت می گیرد که قطعاً اهل بیت علیهم السلام از آن راضی نیستند.
حجت الاسلام رحیم کارگر (عضو پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی): نهم ربیع الاول آغاز امامت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و نویدبخش حکومت عدل جهانی موعود و بشارت دهندة جامعة زیبای معنوی است. آرمان شهر الهی که در همة ادیان گفته شده است و همة مکاتب دربارة آن صحبت کرده اند، با تولد و به امامت رسیدن امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف وارد فاز عملیاتی شده است. غیبت آن حضرت به معنای انقطاع و دور دست بودن این جامعه نیست؛ بلکه به این معنا است که بشر باید خود را آماده کند. به همین سبب، این روز را باید بسیار بزرگ بدانیم. این روز، روز شکرانة ولایت و نعمت بزرگ الهی است. بنابراین جا دارد در مساجد و محافل و نشست ها، برنامة شکرگزاری داشته باشیم؛ حتی در مسیحیت هم یک روز شکرگزاری هست. چه خوب است که روز شکرگزاری ما روز آغاز امامت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد.
حجت الاسلام محمدرضا نصوری (کارشناس مباحث مهدویت و فرقه های انحرافی): این روز را برخی به نام عید الله اکبر، غدیر دوم بیان کردند. در غدیر با حضرت علی علیه السلام بیعت کردند. این روز هم ما با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بیعت می کنیم؛ در این روز به نوعی اظهار علاقه خود را نسبت به امام زمانِ خودمان داشته باشیم. آغاز امامت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را برای این جشن می گیریم که ایشان تنها امامی است که زنده بوده و الآن غایب است و ما با برگزاری مجالس جشن و شادی در هر سال با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تجدید بیعت می کنیم؛ یعنی به نوعی می خواهیم این نگاه را داشته باشیم که در دوران عدم ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و دوران غیبت کبری، امام، حاضر و ناظر بر برنامه ها و کارهای ماست.
حجت الاسلام مهدی یوسفیان (کارشناس و استاد مباحث مهدویت): برای حرکت در مسیر دین هم انسان باید متناسب با زمان خودش دین را کامل تر بشناسد و هم نیاز دارد به اینکه کسی او را راهنمایی و راهبری و دستگیری کند. امامت ادامة رسالت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم و امام جانشین او کسی است که راهبری و راهنمایی انسان را به عهده دارد و انسان را دستگیری می کند، بنابراین ما چون در زمان امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف هستیم، ایشان کسی است که راهنمایی ما را به عهده گرفته و واضح است که ما باید نسبت به ایشان توجه خاصی داشته باشیم و روز ولادت و روز آغاز امامتشان را، که سرپرستی ما را به عهده گرفته اند، گرامی بداریم. علاوه بر آن، امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف یک ویژگی دیگر دارند که سایر حجت های الهی نداشته اند و آن اینکه این بزرگوار تحقق بخش آرمان های الهی و ثمرة تلاش حجت های آسمانی هستند و جهان را از آلودگی ها پاک می کند. طبیعتاً آغاز امامت ایشان یک لذت و سروری دارد که باید به صورت ویژه جشن گرفته شود.
حجت الاسلام محمد یوسفیان (کارشناس مباحث مهدویت): با آغاز امامت ایشان، علاوه بر اینکه زمین از حجت خدا خالی نخواهد بود، اهل زمین هم در امانِ حجت خدا باقی می مانند؛ همچنین استمرار دوری از مرگ جاهلی (من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة) و پایان فصل بهره مندی مستقیم از امام ظاهر و آغاز بهره مندی و انتقاع از امام غایب است و با آغاز امامت امام غایب، می توانیم اعلام کنیم بعد از هزار سال، همچنان امام زمان داریم. آیا استمرار امامت و شناخت اینکه با او بودن حیات دل است، شادی ندارد؟
حجت الاسلام سید جعفر موسوی نسب (کارشناس مباحث مهدویت و نویسندة کتاب غدیر دوم): ما در دوران غیبت کبرای امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف هستیم. طبق حدیث پیامبر که فرمودند: «هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است». همه باید امام زمان خود را بشناسند. در این دوران شناختن حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از اهم واجبات برای ما است که همة زندگی ما (اجتماع، اقتصاد و همة مباحث حول محور مهدویت) زیر مجموعة ولایت است. ما باید با برگزاری مراسم جشن و اجتماعات بزرگ به تبیین جایگاه امام در هستی و شناخت آن حضرت بپردازیم.
سایت حوزه نت
دست خیانت و تحریف در برخی روایات
دست خیانت و تحریف در برخی روایات
هر پژوهشگری به روایاتی که از نسب امام عصر علیه السلام سخن می گوید، مراجعه کند به روشنی در خواهد یافت که امام مهدی علیه
السلام بی هیچ تردیدی فرزند گرامی حضرت امام حسن عسکری علیه السلام است. با این وصف شما در برخی از کتابهای اهل سنت به
روایتی برمی خورید که دست تحریف و تزویر بسوی آن دراز شده و خیانتکارانه بخاطر زشت و بی اعتبار جلوه دادن روایت ومنحرف ساختن
آن از هدف اصلی خویش که بیان شخصیت و نسب حضرت مهدی علیه السلام است، یک واژه بیگانه بر آن افزوده است و به همین جهت هم این
روایت، ارزش و اصالت حقیقی خویش را از دست داده است.
علاوه بر این، روایت مورد اشاره، از نظر سند و متن نیز ضعیف است و نزد
پژوهشگران فاقد ارزش و اعتبار. اما شگفت اینجاست که برخی از بداندیشان صدها روایت صحیح و اصیل و معتبر را در این مورد
رها ساخته و به همین روایت فاقد ارزش و اعتبار چسبیده اند، چرا که پاسخگوی تمایلات و خواسته های دل بیمار آنان است.
آن روایت این است:
عن ابی داود، عن زائدة، عن عاصم، عن زر، عن عبدالله، عن النبی صلی الله علیه و اله و سلم انه قال:
«لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد، لطول الله ذلک الیوم، حتی یبعث الله رجلا منی - او: من اهل بیتی - یوطی ء اسمه اسمی
(واسم ابییه اسمی) یملاء الارض قسطا و عدلا، کما ملئت ظلما و جورا.»
این روایت با چیزی که دست تحریف و خیانت بدان افزوده است، از دیگر انبوه روایات که پیرامون حضرت مهدی علیه السلام آمده
است، از نظر سند و متن متفاوت است.
از نظر سند: بدان جهت فاقد ارزش است که روایت بوسیله فردی به نام «زائده» روایت شده است و او فردی است که دانشمندان علم
رجال در بیوگرافی اش تصریح کرده اند که:
«انه یزید فی الاحادیث». [1] .
یعنی او در روایات می افزود و امانت در نقل را رعایت نمی کرد.
اما از نظر متن: بدان دلیل فاقد ارزش است که این روایت از «زر»، از راههای فراوان دیگری روایت شده است و در هیچ کدام از
آن، جمله «و اسم ابیه اسم ابی» وجود ندارد. [2] واین نشانگر آن است که این جمله اضافی، ساخته و
پرداخته فردی به نام «زائده» است که پژوهشگران اهل سنت نیز این واقعیت را دریافته اند از
از جمله یکی از آنان در کتاب خویش می نویسد:
«همه روایات رسیده از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در این مورد، فاقد جمله «و اسم ابیه اسم ابی» می باشد.»
آنگاه روایت مورد بحث را از «زائده» می آورد و پس از آن می گوید:
«ترمذی این روایت را نقل نموده است، اما آن جمله راذکر نکرده است.»
و در انبوه روایات حافظان و افراد مورد اعتماد که روایت را آورده اند، تنها این عبارت است: «اسمه اسمی».
و آخرین سخن در این مورد این است که امام «احمد بن حنبل» با دقت در درستی کارش در نقل روایات، این حدیث را در «مسند»
خویش در موارد متعددی آورده است و همه جا تنها جمله «اسمه اسمی» می باشد. [3] .
علاوه بر آنچه آمد، در همه روایات رسیده از پیامبر در مورد شخصیت والای امام مهدی علیه السلام، عبارت کوتاه «واسمه اسم
ابی» وجود ندارد و مسلمانان نیز بر این مطلب اتفاق نظر دارند که آن حضرت فرزند حضرت حسن عسکری علیه السلام است.
بااین بیان روایت تحریف شده «زائد» فاقد ارزش و اعتبار است و از دیدگاه علما و دانشمندان، مردود؛ چرا که با انبوه
روایات صحیح و معتبر، ناسازگار است و نیز بدان دلیل که «زائد» عنصری شناخته شده است که با روایات بازی می کرد و طبق هواها و
خواسته های خویش، در آنها دستکاری می نمود.
[1] معجم احادیث الامام المهدی علیه السلام، ج 1، ص 172 و 178 به نقل از بیان شافعی، ص 482.
[2] جهت اطلاع بیشتر مراجعه شود به: معجم الاحادیث الامام المهدی علیه السلام، ج 1، ص 168 و
178 و منتخب الاثر، ص 141.
[3] البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص 94 و 93، چاپ بیروت سال 1399 ه. و رجوع شود به: مسند احمد
بن حنبل، ح 1 ص 376.
عمر طولانی امام زمان (عج)
عمرطولانی حضرت از نگاه شیعیان
نخستین دانشمند شیعی که طرح مسئله طول عمر حضرت مهدی (عج الله و تعالی فرجه و الشریف)را بیان کرد بر اساس اسناد و مدارک موجود، مرحوم شیخ صدوق، عالم و دانشمند شیعه بر این موضوع به تحقیق پرداخت و در کتاب کمال الدین و تمام النعمه به تفصیل درباره طول عمر امام زمان به بحث و گفتگو پرداخت، و پرسشهای مخالفان را در این کتاب به صورت مستدل بیان نمود، او در این کتاب، فصل جامعی از زندگی (معمّرین) یعنی کسانی که طول عمر آنها زیاد بوده را نگاشته و دهها نفر را هم نام میبرد و شرح حال و زندگی آنها را مختصراً بیان میکند.
1- در کتاب موعود ادیان مرحوم آیت الله منتظری از آیت الله شیخ آقا بزرگ تهرانی صاحب الذریعه نقل شده که یکی از علمای بزرگ حضرت مهدی (عج الله و تعالی فرجه و الشریف)را در خواب دید و از ایشان دلیلی برای طول عمر آن حضرت سؤال کرد و آن حضرت آيه « فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ، لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» را به آن شخص متذکر شدند.. http://www.markazfeqhi.com
شرح حال معمرین
خضر پيغمبر (علیه السلام)كه تا آخر الزمان زنده ميماند و در حديث از او آمده كه: چون آدم (علیه السلام)در بستر مرگ افتاد فرزندانش را گرد آورد و فرمود: اى پسرانم راستش خدا تبارك و تعالى بر اهل اين زمين عذابى خواهد فرود آورد بايد جسد مرا در غار بهمراه خود نگهداريد تا چون بزمين فرود آئيد (پس از طوفان نوح) مرا بفرستيد بزمين شام تا در آنجا بخاك روم، و جسدش بهمراه آنان بود و چون خدا نوح (علیه السلام)را فرستاد آن را با خود داشت و خدا طوفان را بر زمين فرستاد و همه زمين غرق شد تا مدتى و نوح آمد تا در بابل منزل كرد و بسه پسرش سام و يافث و حام سفارش كرد كه جسد آدم را ببرند و آنجا كه فرموده بخاك سپارند، گفتند: آن سرزمين هراسناك است و همدمى در آنجا نيست و راه را نميدانيم ولى دست بازگير تا مردم در امان شوند و فراوان گردند و در شهرها همدمى باشد و زمين خشك شود بدانها فرمود: آدم از خدا خواسته كه عمر كسى كه او را بخاك سپارد تا روز قيامت دراز شود، و جسد آدم عليه السلام بجا ماند تا اينكه خضر آمد و متصدى بگور سپردن او شد و خدا وفا كرد بدان چه وعده داده بود و تا هر چه بخواهد او زنده بماند.
اين حديث را پيشروان دين و اهل وثوق از مؤمنين و مسلمين روايت كردند.
3- لقمان بن عاد كبير پس از خضر (علیه السلام)عمرش از مردم ديگر درازتر بوده براى اينكه او تا مدت هزار و پانصد سال زندگى كرد و بقولى عمر هفت كركس را زنده ماند، او يك جوجه كركس نر را ميگرفت و بر كوه مينهاد او تا پايان عمرش زنده بود و چون مردى جوجه ديگرى بر جاى او نهادى تا آخرين آنها كه يالى انبوه داشت و او را لبد ميخواندند و از همه هم عمرش درازتر بود كه گفتند: دراز شد روزگار بر لبد و مرد و چون مردنش را ديد گفت: اى لبد تو مرا بهلاكت كشيدى و در اين باره اعشى سروده:
براى خود هفت كركس برگزيدى* و چون كركسى درگذشت بديگرى سركشيدى عمر كرد تا آنجا كه خيال كرد كركسان او جاويدانند* و آيا نفوس آدمى تا روزگار هست زنده مانند و گفت بنزديكتر آنها وقتى پر ريخت* نابود شدى و نابود كردى زاده عاد را و ندانستى و همانست كه گويند قصد كرده در گفته خود:
چرخيد بر او آنچه* چرخيد بر داراى لبد.
4- ربيع بن ضبع نواده هشتم فزاره است كه سيصد و چهل سال زنده بود و زمان پيغمبر (صلی الله علیه و آله و السلم)را دريافت و مسلمان نشد و همانست كه ميگفته پس از گذشت دويست سال از عمرش:
با آگاهى برسان بگوش پسرانم كه پسران ربيعند* كه پسران بد قربان شماها شوند كه من پير شدم و استخوانم نازك شده* مباد شما را از من بازدارد پرداختن بزنان راستش در خاندانم زنان خوبى باشند* و پسرانم نه از آنها كناره گيرند و نه بدرفتارى كنند
5- مستوعز بن ربيعة بن كعب كه سيصد و سى و سه سال زندگى كرده و او است كه ميگفته:
من از زندگى و درازى آن بتنگ آمدم* و زنده ماندم پس از چند صد سال سالها صد سال گذشت كه از آن پس دو صد سال بودند* برايم و عمر كردم از پس ماهها سالها
6- اكثم بن صيفى اسدى تميمى كه حكيم نامدارى بوده و عرب برترى از او نداند، سيصد و سى سال زيسته و ميگفته: راستى مرديكه نود سال زنده مانده* تا صد سال و دلتنگ نشده از زندگى البته نادانست گذشت دويست سال پس از ده سال كامياب* و اين در شمارش شبها اندك آيد و از آنانست كه اسلام را درك كرده و به پيغمبر (صلی الله علیه و آله و السلم)ايمان آورده و پيش از آنكه آن حضرت را بيند مرده و احاديث و حكم بسيارى از او بيادگار مانده است.
يك حديث كه از او روايت است اينست كه: چون بعثت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و السلم)را شنيد پسرش را نزد آن حضرت فرستاد و باو سفارش خوبى كرد و نامه بهمراه او فرستاد كه در آن گفته بود: بنامت بار خدايا از بندهاى بسوى بندهاى راستش بما رسيده آنچه بتو رسيده و خبرى از تو بما رسيده كه صحت آن را ندانيم اگر تو چيزى ديدى بما بنما و اگر چيزى آموختى بما بياموز و در گنج خود ما را شريك كن و السلام.
و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و السلم)باو پاسخ نوشت: بنام خداوند بخشاينده مهربان از طرف محمد رسول خدا به اكثم بن صيفى: من خدا را بسوى تو سپاس گويم راستش خدا بمن فرموده: بگويم: نيست شايسته پرستشى جز خدا آن را گويم و وادارم مردم را بدان، خدا مردم را آفريده و آفرينش و فرمان همه از آن خدا است آفريده آنان را و ميراند و او است كه آنان را زنده كند و بسوى او است سرانجام، شما را اعلام كنم بآداب رسولان و البته كه بازپرسى شويد از خبر بزرگ و البته بدانيد گزارش آن را پس از روزگارى.
چون نامه رسول خدا بدو رسيد بنى تميم همه را جمع كرد و پند داد و تشويق كرد همراه او بحضور پيغمبر روند و بآنها شناساند كه اين امر بر آنها واجب است و از او پذيرا نشدند و در اين وقت خودش تنها بخدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و السلم)حركت كرد و جز فرزندان و نوهها با او نبودند و پيش از اينكه بخدمت آن حضرت برسد مرد و نسب او اكثم بن صيفى بن رباح است (و نياكان او را تا عمرو بن تميم بن مرة برشمرده).
7- صيفى بن رباح پسر اكثم نامبرده كه دويست و هفتاد سال زيست و عقلش بر سر جا بود برخى راويان پنداشته ذو الحلمى كه متلمس يشكرى در شعر خود نام برده او است (در اينجا شعرى از متلمس آورده).
8-دريد بن زيد بن نهد قضاعى چهار صد و پنجاه و شش سال زنده ماند و چون مرگش رسيد گفت:
1- روزگار با دست و پايش مرا در گرفت* روزگار چيزى را كه بسازد روزى از كار اندازد 2- آنچه را امروز بسازد فردا تباه سازد.
9- زهير بن جناب (از نژاد قضاعه) چهار صد و بيست سال زنده بوده، سرور قوم خود بوده و شريف و مطاع ميان آنان و بقولى ده خصلت دارا بوده كه در زمان او در كسى فراهم نبودند: رئيس قوم خود بوده، سخنگوى آنان بوده، شاعرشان بوده حكيمشان بوده، نماينده آنها بوده نزد پادشاهان، و طبيبشان بوده و طبابت در آن زمان شرافت داشته، كاهن قوم خود بوده، يكه سوارشان بوده، در ميان آنها صاحب خانواده بوده و شمار بسيارى خويش و تبار از خود داشته.
10- حرث بن مضاض جرهمى برادر حضرت اسماعيل (علیه السلام)از فرزندان جرهم اكبر كه پنجمين پشت سام بن نوح بوده و چهار صد سال زيسته.
گنجينه معارف شيعه إماميه / ترجمه كتاب كنز الفوائد و التعجب، ج2، ص: 127-131.