مفهوم وفا و ملاک ومیزان آن
“وفا” به معنای پای بند بودن و متعهد شدن به میثاق و عهد و پیمان است، که انسانیت انسان و مسلمان بودن به میزان وفا و پای بند بودن به عهد و پیمان بستگی دارد، هر اندازه شخص به این ارزش اخلاقی پای بند باشد از انسانیت انسان و کمال ایمانی بیشتری برخوردار است و هر اندازه که از این ارزش اخلاقی فاصله داشته باشد و عهد و پیمان را نقض نماید، به معنای دور بودن از کمالات انسانی است، از همین رو قرآن کریم در آیه(91) سوره نحل به وفای عهد و پیمان بسیار اهمیت داده است و خطاب به مسلمانان می فرماید:« و اوفوا بعهدالله اذا عاهدتم و لا تنقضوا الایمان بعد توکیدها: و به پیمان خدا،چون پیمان بستید، وفا کنید، و سوگندها را پس از استوار کردن آنها نشکنید».
همچنین در روایات وفای به عهد وپیمانمساوی با ایمان و دین دانسته است از همین رو پیامبر (صلی الله علیه و آله و السلم) فرمودند: « لا ایمان لمن لا امانه له و لا دین لمن لا عهد له؛ کسی که امانت داری نمی کند، ایمان ندارد و کسی که وفای به عهد نمی کند، دین ندارد».
همچنین ملاک و میزان قبول اعمال را، در وفای به عهددانسته اند و علی (ع) فرمود:«ان الله تعال: لا یقبل الا العمل الصالح و لا یقبل الا الوفاء بالشروط و العهود: خداوند عملی را قبول نمی کند، مگر آنکه عمل صالح باشد و عملی را قبول نمی کند، مگر آنکه شخص به عهد و شرفی که بسته است وفا کرده باشد».(سید محمد تقی قادری،1394،ص255و256).
وفا چند مرتبه دارد
وفای به عهد و پیمان که پایه و اصل مناسبات اجتماعی و ملاک تکامل ایمانی وانسانی است، سه مرتبه دارد:
1-وفا عبارت از وفای به عهد و پیمان و پای بند بودن به میثاقی که انسان با خدای خود می بندد که انجامش واجب و نقض و مخالفت با آن حرام است. از همین رو در آیه (91) سوره نحل آمده است:: و اوفوا بعهدالله اذا عاهدتم و لا تنقصوا الایمان بعد توکیدها» شکستن پیمان وعهدی که با خدا بسته است، مانند گسستن ریسمانی است که با زحمت تایید شده است». اگر آدمی بخواهد آن را باز کند، چنین کاری نشان از بی شخصیتی، حماقت و خروج از انسانیت و بی ایمانی است، چون کسی که ایمان و باور به آخرت دارد، قطعا پای بند به عهد و پیمان خواهد بود:« من کان یومن با الله و الیوم الاخر فلیف اذا وعد: کسی که به خدا و روز آخرت ایمان دارد، به آنچه که وعده داده است،وفا می کند».
2-وفا عبارت از وفای به عهد و پیمانی است که با دشمن بسته می شود که رعایت و انجامش واجب، و نقض آن حرام است. بی وفایی و نقض عهد کردن و خیانت نمودن به عهد و پیمان- هر چند دشمن باشد- نه تنها زیرکی نیست، بلکه زشت ترین رفتاری است که مناسبات اجتماعی- که همان اعتماد است- را بع تباهی می کشاند، از همین رو امام علی (ع) می فرماید:« الغدر شمیمه الانام: خیانت و پیمان شکنی، اخلاق انسانهای پست است». امام علی (ع) وفای به عهد و پیمان را آن چنان یک اصل اجتناب ناپذیر می دانست که جنگ سخت خوارج را تحمل کرد، ولی حاضر نشد به پیشنهاد آنان عهدی را که بین خودش و معاویه در جنگ صفین بسته شده بود را نقض کند. بنابراین خطاب به آنان فرمود:
بسیار دور است عهدی را که با معاویه نوشتیم، نقض نمایم و این جایز نخواهد بود».
3- وفا عبارت است ازوفا به عهد و پیمان و میثاقی که مسلمانی با برادر مسلمان خود می بندد و این پیمان به حکم این که پیامبر فرمود:« مومنان پای بند به عهد خود هستند» بنابراین مناسبات اجتماعی بستگی به همین پای بندی دارد، و سرمایه ای اخلاقی و اجتماعی است.(سید محمد تقی قادری، 1394،ص256-258)
وفاداری حضرت عباس(ع) در کربلا
آنچه توانست نام و یاد حضرت عباس(ع) را پر آوازه کند، «میثاق و عهد» وی با امام خویش بود، چون در
شرایطی که دوست و دشمن و به عبارت دیگر همگان نقض عهد کرده بودند، او تا لحظه شهادت بر پیمانش
باقی ماند و خود را در تاریخ جاودانه کرد.(قادری،1394،ص258)
والله إن قطعتم یمینی إنّی احامی أبدا عن دینی
و عن امام صادق الیقین نجل النبی الطاهر الامین
خطبه امام علی(ع) در مورد وفاداری و پرهیز از نیرنگ
ای مردم، وفا همراه راستی است، که سپری محکم تر و نگه دارنده تر از آن سراغ ندارم. آن کس که از بازگشت خود به قیامت آگاه باشد خیانت و نیرنگ ندارد.
اما امروز در محیط و زمانه ای زندگی می کنیم که بیشتر مردم حیله و نیرنگ را زیرکی می پندارند، و افراد جاهل آنان را اهل تدبیر میخوانند. چگونه فکر می کنند؟ خدا بکشد آنها را. چه بسا شخصی تمام پیش آمدهای آینده را می داند و راه های مکر و حیله را می شناسد، ولی امر و نهی پروردگار مانع اوست، و با اینکه قدرت انجام آن را دارد آن را به روشنی رها می سازد، اما آن کس که از گناه و مخالفت با دین پروا ندارد، از فرصت ها برای نیرنگ بازی استفاده می کند.(نهج البلاغه، خ41،ص65)
وفاداری در عصر غیبت
وفای به عهد و پیمان یکی از مهمترین محورهای اخلاق اسلامی است، در اهمیت وفای به عهد، همین بس که «اصل عدالت» که از بدیهی¬ترین اصول و پایه¬های اخلاق اجتماعی است؛ بدون آن در جوامع انسانی پیاده نمی¬شود و پیمان¬شکنان در صف ظالمان و جبّاران هستند.
آیات فراوانی در قرآن، و همچنین عباراتی در متون ادعیه و زیارتنامه ها وجود دارد که بیانگر عهد و پیمان و بیعت ما با خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم السّلام) و امام زمان (علیه السلام) است.
در دعای عهد هر روز صبح می خوانیم:
«پروردگارا من در صبح همین روزم و تمام ایّامی که در آن زندگی کنم با او تجدید می کنم عهد خود و عقد بیعت او را که بر گردن من است که هرگز از این عهد و بیعت بر نگردم و تا ابد بر آن ثابت قدم باشم».
لذا ما هم پیمان با خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السّلام) و امام زمانیم. آن کس که با امام عصرش پیمان بسته؛ تمام وجود و اعمال و رفتارش باید همراه و هماهنگ با امام و عهدش باشد.
امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) در توقیعی می فرمایند:
«اگر چنان چه شیعیان ما- که خداوند توفیقشان دهد- در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند همدل می¬شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمی افتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان می¬گشت، دیداری بر مبنای شناختی راستین، و صداقتی از آنان نسبت به ما.»(طبرسی،1416ه.ق،ص600).
بنابراین جامعه ی منتظر بر آن است که عهد و پیمان خود با امام را به انجام رساند تا زمینه ی مناسب برای ظهور دولت حضرت مهدی (عج¬الله تعالی فرجه¬الشریف) فراهم شود.
بی تردید آنان که انتظار امام را می¬کشند و مشتاق یاری ایشان هستند، باید از هر لحاظ آمادگی های لازم را در زمان غیبت به دست آورند؛ از جمله رعایت عهد و پیمان؛ چرا که وقتی حضرت ظهور نمایند با یاران خود بر اصولی بیعت می¬نمایند که پای بندی به مفاد آن کار ساده ای نیست.(نوبخت،پایان نامه،1394،ص82)