آموزه های اقتصادی اسلام
آموزه های اقتصادی اسلام
به طور کلی آموزه های اقتصادی اسلام را می توان به سه دسته تقسیم نمود:
1- آموزه هایی که بیانگر فلسفه اقتصاد اسلامی و مسائل مربوط به جهان بینی اسلام است و زیر بنا و تکیه گاه فکری مکتب و نظام اقتصادی اسلام می باشد، مانند اعتقاد به خدا و مالکیت حقیقی او، حاکمیت سنت های الهی، کافی نبودن عقل در تشخیص مصالح و مفاسد و مانند آن.[1]
2- قواعدی اساسی و خطوطی کلی برای حل مشکلات و نیل به اهداف اقتصادی که حاکم بر برنامه ریزی ها و سیاست گزاری های بخش اقتصاد است و از آن به عنوان «مکتب اقتصادی» یاد می شود، همانند «مالکیت مختلط» «آزادی در کادر محدود»، «لزوم دخالت دولت»، «توزیع ثروت به نفع محرومان و مانند آن».[2]
3- احکام حقوقی و اخلاقی لازم برای تنظیم روابط اقتصادی، و الگوی رفتاری مناسب که نظام هماهنگ و منسجمی برای رسیدن به وضعیت اقتصادی مطلوب، به دست می دهد. به نظر می رسد این نوع آموزه ها، جایگاه بسیار مهمی در ابعاد اقتصادی و تربیتی دارد و اسلام برای تأمین، سعادت مادی و معنوی انسان، بهترین شیوه ها و راهکارها را در قالب این آموزه ها ارائه کرده است.(ایروانی، 1384، ص 30).
[1] - در این باره، به کتاب های زیر مراجعه شود. عبدالله طریقی، الاقتصاد الاسلامی، اسس، مبادی و اهداف، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، مبانی اقتصاد اسلامی، حسین میر مغزی، نظام اقتصاد اسلام.
[2] - برای آگاهی از این اصطلاحات اقتصادی نک: محمد باقر، صدر، اقتصادنا؛ صص 293-773.