دو امان الهی
حکمت (88) نهج البلاغه
دو امان الهی
«وَ حَكَى عَنْهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ ع أَنَّهُ قَالَ كَانَ فِي الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَكُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّكُوا بِهِ أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِي رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِي فَالاسْتِغْفَارُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى- وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ»
[قال الرضي [رحمه الله تعالى] و هذا من محاسن الاستخراج و لطائف الاستنباط]
توضیح: از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است که حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: خداوند در زمین دو عامل رهائی از عذاب الهی قرار داده است؛ یکی وجود گرامی نبی اکرم 3که بخاطر وجود آن حضرت که رحمت برای جهانیان بود «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِين»[1] خداوند مردم را مورد عذاب قرار نمیداد و دیگری طلب بخشش از خداوند متعال که رحمت حق را فرو میفرستد و باعث میشود تا عذاب الهی نازل نشود. لذا فرمود:
در زمین دو امان برای عذاب خداوند بود یکی از آنان برداشته شد و دیگری نزد شماست امّا آن که برداشته شد نبی اکرم3 و امّا آن که باقی مانده است استغفار پس به آن چنگ زنید.
سپس برای بیان خویش به آیهی شریفه سیوسه انفال استشهاد میفرمایند: که خداوند آنها را عذاب نمیکند در حالی که تو در میان آنها هستی و همین طور اگر آنها استغفار نمایند.
سرّش آن است که اساس آنچه در این عالم واقع میشود تربیت انسان است. پس هرگاه بندهای از غفلت خویش برگردد دیگر نیازی به عذاب کردن نیست گرچه بنده از این جهت هرگز طلبکار خداوند نیست، بلکه حتّی برگشت وی نیز به لطف و عنایت الهی است امّا خداوند متعال هدفش تربیت انسان است، پس وقتی بنده از غفلت خویش برگردد بدین معناست که تحت تربیت درست قرار گرفته است.
البتّه وجود عواملی که نشانهی رحمت الهی است میتواند در برداشته شدن عذاب نقش تعیین کنندهای داشته باشد که از جمله آن وجود مکرّم نبیّ اعظم 3 و همین طور طلب بخشش و مغفرت از خداوند متعال است و بوسیله ی این اسباب، رحمت عذاب الهی از انسان دور میشود و هرگاه این عوامل نباشد ممکن است عذاب بر این امّت نیز نازل شود لذا هشدار میدهد تا با از دست دادن یکی از این موهبت الهی یعنی نبیّ اکرم 3 از نعمت دیگر، یعنی استغفار و توبه غافل نباشید، زیرا نمیتوان به عملی که انجام میشود دل خوش داشت، بلکه به فضل و رحمت الهی میبایست بیشتر امید بست.
بنابراین یکی از تعقیباتی که در نمازهای روزانه سفارش شده است که خوانده شود این دعای شریف است:
«اللَّهُمَّ إِنَّ مَغْفِرَتَكَ أَرْجَى مِنْ عَمَلِي» خداوندا به مغفرت و بخشش تو بیش از عمل خویش امیدوارم و در تعلیل این نکته آمده است:
«وَ إِنَّ رَحْمَتَكَ أَوْسَعُ مِنْ ذَنْبِي» یعنی اگر فعلی گناه باشد به امری که موجب دوری از تو میشود نمیتوان اتّکا نمود و اگر عمل خیر باشد هر آینه با گناه نابود شدنی است لذا میفرماید: به درستیکه رحمت تو وسیعتر از گناه من است، سرّش آن است که همان گونه که عمل خوب، عمل بد را از بین میبرد، «إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات»[2] عمل بد نیز عمل خوب را نابود میسازد « فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُم»[3] امّا مغفرت و بخشش الهی این گونه نیست که به وسیلهی چیزی نابود گردد.
سپس میگوید: «اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ ذَنْبِي عِنْدَكَ عَظِيماً فَعَفْوُكَ أَعْظَمُ مِنْ ذَنْبِي» این بخش در حقیقت گریزی است برای طلب عفو از خداوند متعال به اینکه خداوندا اگر گناه من نزد تو بزرگ باشد - علّت بزرگی گناه آن است که موجب تجری بر مولاست اینکه بنده از نعمت الهی استفاده نماید و بر او جرأت پیدا کند امر بزرگی است - پس عفو تو بزرگتر از گناه من است، یعنی اگر در محضر ذات الهی ایستادهایم نه از آن جهت است که به عمل خویش وابستهایم، بلکه امید به عفو الهی داریم و سرّ آنکه عفو الهی بزرگتر است این است که عمل هر کس به اندازه سعهی وجودی است وقتی خداوند متعال سرمد و غیرمتناهی است پس رحمت الهی از همه هستی بزرگتر است چون بر کلّ هستی احاطه دارد.
از این رو میگوید: «اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ أَكُنْ أَهْلًا أَنْ أَبْلُغَ رَحْمَتَكَ فَرَحْمَتُكَ أَهْلٌ أَنْ تَبْلُغَنِي وَ تَسَعَنِي لِأَنَّهَا وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين»[4] خداوندا اگر من لایق نیل به رحمت تو نیستم زیرا گناهان مرا از رحمتت دور کرد رحمت تو چون بر هستی گسترده است میتواند مرا در بر بگیرد، یعنی اگر سیر قرب فرائض برای سالک مقدور نیست قرب نوافل و در دایرۀ سعهی رحمت الهی قرار گرفتن میسور خواهد بود.
اگر بنده با این نگاه به اعمال خویش توجه کند هرگز دچار ریا و سُمعه نخواهد شد؛ زیرا میداند عمل نیک ممکن است با گناهی نابود شود، پس هرگز تکیهگاه خوبی نیست، بلکه آنچه میتواند تکیهگاه مستحکمی باشد همان رحمت واسعهی الهی است که بر همهی هستی احاطه دارد و اساساً رحمت الهی سابق و مقدّم بر غضب ذات احدیت است « يَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه »[5] پس باید به رحمت و لطف الهی پناه برد.
الأنبياء: 107. [1]
. هود : 114[2]
. محمد (ص) : 9[3]
. مفاتیح، ص 15.[4]
. مفاتیح الجنان، دعای جوشن کبیر، ص89 .[5]
نویسنده: علی گلایری