رابطه کارکرد خانواده بر باورهای دینی دختران (15-28) شهر سمنان(2)
رابطه کارکرد خانواده بر باورهای دینی دختران (15-28) شهر سمنان
کارکردخانواده: مفهومی است که تأثیر مستقیمی بر نیازها، اهداف، رضایت مندي از زندگی و روابط عاطفی خانواده دارد(سیف،1386، ص 71) . مطالعه كاركردهاى خانواده از ديرباز مورد توجه روانشناسى قرار گرفته است، به گونهاى كه يكى از بخشهاى مهم روانشناسى خانوادهدرمانى است كه به معضلات خانواده و ناتوانى خانواده در انجام وظايف و كاركردهاى ناقص و شيوههاى درمان آنها مىپردازد. در این زمينه روانشناسان، خانواده درمانگران وجامعهشناسان به بحث و بررسى پرداختهاند، و هريك به گونهاى براى خانواده كاركردهايى را بيان كردهاند. ويليام آگبرن و كلارك تيبيتس دو تن از جامعهشناسان در سال 1934 شش كاركرد اساسى را برای خانواده مورد تأكيد قرار دادند كه عبارتند از: توليدمثل، حمايت و مراقبت، جامعهپذيرى، تنظيم رفتار جنسى، عاطفه و همراهى و تأمين پايگاه اجتماعی ( بستان،1383، ص 67) استين هاور و همكارانش، فرايند كاركرد خانواده را در طول پنج بعد مطرح كردند كه عبارتند از: 1. انجام وظيفه؛ 2. ايفاى نقش؛ 3. ارتباط (از جمله ابراز عاطفى)؛ 4. دخالت عاطفى؛ 5. كنترل.
اگرچه اين دو ديدگاه جامعهشناسانه و روانشناسانه در مورد كاركرد خانواده نقاط مشتركى با يكديگر دارند، ولى از جهاتى با هم متفاوتند. اما آنچه داراى اهميت است توجه به كاركرد خانواده در هر دو رشته علمى است و اين امر اهميت پرداختن به بحث كاركرد خانواده و انتظارى را كه از خانواده مىرود روشن مىنمايد.
از دیدگاه پلانتینگا این است که اگر شخصی به شیوه پایه قضیه ای را باور کند، آن قضیه برای او تضمین دارد. پلانتینگا می گوید: باورهای مربوط به ادراکات حسی معمولاً به شیوه پایه اخذ می شوند و غالباً دارای تضمین هستند. این باورها معمولاً توسط قوای شناختی تولید می شوند که سالمند و در محیط شناختی مناسب و مطابق با برنامه ای خوب که به هدف صدق طراحی شده اند، کار می کنند. این مسأله در مورد باورهای مربوط به حافظه و برخی باورهای پیشینی (A prioro beliefs ) و بسیاری از باورهای دیگر صادق است. پلانتینگا بر این گمان است که تضمین بیش تر باورهای ما از این طریق تأمین می شود و تنها در محدوده نسبتاً کوچکی، باورهای ما بر پایه باورهایی دیگر پذیرفته می شوند و تضمین آن ها از این راه به دست می آید. بر اساس طرح آکویناس کالوین باورهای دینی که به واسطه حس خداشناختی فرد به وجود می آیند، می توانند به این شیوه نیز واقعاً پایه باشند. این باورها می توانند برای فرد تضمین داشته باشند؛ تضمینی که غالباً برای حصول معرفت کفایت می کند. حس خداشناختی یک قوّه یا سازوکار یا نیروی مولّد باور است که در شرایط مناسب، باوری را تولید می کند که به لحاظ قرینه ای مبتنی بر باورهای دیگر نیست. در این طرح، قوای شناختی ما به وسیله خدای دانا طراحی و خلق شده اند و از این رو، به بهترین نحو برنامه ریزی شده اند. همچنین هدف از این برنامه ریزی این است که ما به باورهایی صادق درباره خدا برسیم. پس هرگاه این قوه شناختی درست کار کند، به طور معمول، باورهایی صادق درباره خدا تولید می کند. از این رو، این باورها شرایط تضمین را دارند. اگر این باورها به اندازه کافی قوی باشند، معرفت خواهند بود (مایکل پترسون و1376، ص. 236 243(
باور های دینی: هر اعتقادی که منشأ دینی داشته باشد باور دینی گویند؛ مانند باور داشتن به اصول دین از قبیل اعتقاد به خدا و معاد و نبوت و… . (جبران مسعود، الرائد، ج 1، ص 26(. برخورداري همسران از باورهاي ديني و اعتقادي در کارکرد خانواده تأثير اساسي دارد. بيگانگي و بيتوجهي آنها به اعتقادات و باورهاي مذهبي، باعث مشكلات جدي در زندگي خواهد شد. قرآن كريم ميفرمايد: «ô`tBur uÚtôãr& `tã Ìò2Ï ¨bÎ*sù ¼ã&s! Zpt±ÏètB %Z3Y|Ê ¼çnãà±øtwUur uQöqt ÏpyJ»uÉ)ø9$# 4yJôãr& ÇÊËÍÈ هر كس از ياد و ذكر من رويگردان شود در زندگي سختي قرار خواهد گرفت.» (طه: 124) پر واضح است كه ذكر و ياد خداوند، از باور و اعتقاد دروني به خالق هستي و ايمان به توحيد بر ميخيزد. قرار گرفتن در زندگي سخت و ناگوار ميتواند به دليل حرص، ترس و اضطراب حاصل از اين رويگرداني باشد. رويگرداني از باورهاي ديني و اعتقادي، آرامش و لذت را از زندگي ميستاند و موجب حيرت و سرگرداني و احساس پوچي ميشود. ممكن است عليرغم امكانات مادي و رفاهي خوبي كه دارد، اما زندگي آرام و مطمئني نداشته باشد.
در رابطه با تأثير باورهاي ديني بر آرامش روان علاوه بر آموزههاي ديني، پژوهشهاي روانشناختي متعددي انجام گرفته كه در ادامة بحث به آنها خواهيم پرداخت؛ در اين قسمت از بحث فقط به چند نمونه از آنها اشاره ميكنيم.
شريل و لارسون در پژوهشهاي متعددي كه روي افراد بيمار انجام دادند، دريافتند كه اعتقادات مذهبي و باور به خداوند در بهبودي سريعتر ناراحتيها دخالت دارد و بهبودي در افراد مذهبي به مراتب سريعتر و موفقتر از افرادي است كه اعتقادي به خداوند ندارند. همچنين آقاي پيترسون در مقالة خود با عنوان «جايگاه ايمان مذهبي در بهداشت رواني» نتيجه ميگيرد كه ايمان به خداوند و باور مذهبي در دورههاي دشوار و تحملناپذير از جمله در گرفتاري بدني و روحي، به انسان آرامش ميدهد.