واحد پژوهش عصمتیه سمنان
#واحد_پژوهش_کانون_عصمتیه_سمنان
#فعالیتهای_پژوهشی
#کارگاه_پژوهشی_عصمتیه_سمنان
سیر مطالعاتی مهدویت
#واحد_پژوهش_کانون_عصمتیه_سمنان
#فعالیتهای_پژوهشی
#سیر_ مطالعاتی_پژوهشی_عصمتیه_سمنان
سیر مطالعاتی مهدویت
#واحد_پژوهش_کانون_عصمتیه_سمنان
#فعالیتهای_پژوهشی
#سیر_ مطالعاتی_پژوهشی_عصمتیه_سمنان
واحد پژوهش عصمتیه سمنان
#واحد_پژوهش_کانون_عصمتیه_سمنان
#فعالیتهای_پژوهشی
#سیر_ مطالعاتی_پژوهشی_عصمتیه_سمنان
#حمایت_کالای_ایرانی
?? بسم الله الرحمن الرحیم ??
?? 10 گام ساده برای کمک به تولید ملی؛
(10 گام که هرکس با هر شرایط و مسئولیتی میتواند بردارد) :
✅ 1) کالای ایرانی را بشناسیم. فضای اینترنت و خبرگان هر صنفی، اطلاعات خوبی در مورد مارک های ایرانی هر نوع کالایی دارند. اگر اجناس و برندهای ایرانی را نشناسیم در زمان خرید بامشکل مواجه خواهیم شد.
✅ 2) از نزدیکان شروع کنیم. همه ما دوستانی داریم یا خواهران و برادرانی در خانواده و یا کودکانی که از ما تاثیرپذیرند. از همینها شروع کنیم. مثلا از اعضای خانوادهمان قول بگیریم که مثلا خودکار ایرانی بخرند. یا حتی خودمان برایشان بخریم.
✅ 3) قبل از خرید، بارکد کالاها را بررسی کنیم تا از ایرانی بودن آن مطمئن شویم . اما چگونه میشود از بارکد یک کالا، کشور سازنده اش را تشخیص داد؟!
سه رقم اول بارکدهای جهانی نشان دهنده کشور سازنده آن محصول است.
عدد 626 ابتدای بارکد تمام محصولاتی است که در ایران تولید میشود. پس 626 یادتان باشد. البته 626 یکی از علامت ها است و بهتر است عبارت ساخت ایران هم روی آن باشد تا مطمئن تر شویم
✅ 4) سازمانهای عمومی و دولتی را ملزم کنیم به مصرف کالای داخلی. با وجود مصوبات و قوانین محدود کننده متاسفانه هنوز هم برخی ادارات و سازمان های دولتی از کالاهای ایرانی استفاده نمیکنند. خب ما چکار میتوانیم بکنیم؟ پیشنهاد و انتقاد! اگر قصد خرید دارند پیشنهاد کالای ایرانی بدهیم و اگر کار از کار گذشته است و کالای خارجی خریده اند، ساکت نباشیم و انتقاد کنیم. باید کارهای غلط برای کنندهاش هزینه داشته باشد تا تکرار نشود.
✅ 5) اگرپول و سرمایه ای داریم، هر چند اندک، بجای صرف در احور مصرفی اسراف گونه، در زمینهای که تولید محور باشد صرف کنیم. حتما دور و برمان جوانهایی هستند که میخواهند کاری را شروع کنند اما نیاز به سرمایه ی اولیه دارند. میتوانیم به آنها کمک کنیم یا با آنها مشارکت کنیم.
✅ 6) بخشی از زمان خود در فضای مجازی را صرف شناسایی و تبلیغ کالای ایرانی و اقتصاد مقاومتی و … کنیم. اگر یک کالای ایرانی دارای اشکالاتی است بجای نقل معایب آن کالا در فضای عمومی، در صورت امکان با شرکت سازنده تماس بگیریم و ایراد محصول را به آنها گوشزد کنیم. فراموش نکنیم که کارگران شرکتهای ایرانی، برادران و خواهران خود ما هستند.
✅ 7) در محل سکونت خود، فروشگاههایی که کالاهای کمیاب ایرانی عرضه میکنند را به دیگران معرفی کنیم.
✅ 8) فروشندگان معمولا ارزش زیادی برای نظر مشتریان قائلند. در هنگام خرید از کیفیت کالاهای خوب ایرانی، نزد فروشنده اظهار رضایت کنیم تا ترغیب به عرضه همیشگی آن شود. یا اگر نوع ایرانی کالایی را ندارد از او بخواهیم تا ایرانیاش را بیاورد.
✅ 9) در مهمانیها و گپوگفتهای روزانه با اطرافیان، از کالاهای مرغوب ایرانی که تجربه استفادهشان را داشته ایم اظهار رضایت کنیم تا فضای غالب بر جمعها، اصالت خرید کالای ایرانی باشد.
✅ 10) حواسمان باشد که گام نخست (پیش از انتخاب کالای ایرانی) «خرید به اندازه نیاز» و «مصرف به نحو صحیح» است.
از توصیههای آیات بهجت و جوادی آملی تا نمازی که شما را 50 سال جلو میاندازد
از توصیههای آیات بهجت و جوادی آملی تا نمازی که شما را 50 سال جلو میاندازد
و اگر بخواهيم عيد نوروز براى ما يك عيد واقعى باشد بايد به ارزشهاى اسلامى اين عيد كه در سايه تعاليم اسلامى رنگ دينى پيدا كرده توجه نموده و از ضد ارزشهاى عيد دورى نماييم .
به گزارش مشرق، عید نوروز که با تحویل سال و چرخیدن یک دور کامل زمین به گرد خورشید شروع میشود، از جمله اعیادی است که تاریخ پیدایش آن قبل از اسلام است. این عید با آمدن اسلام و زدودن خرافات از چهرۀ آن مورد موافقت و تأیید اسلام قرار گرفت.
نوروز روز نو، روز تازه و روز جديدى است اول فروردين، روز نو سال جديد آغاز مى گردد و كهنگى سال قبل كه با سرما، خستگى و تكرار كارها و روزها همراه بوده، با نوروز به روز نو و سال جديد كه طراوت طبيعت آن را ترو تازه ساخته تبديل مى گردد. اين روز براى بسيارى از ملتها روز عيد محسوب مى شود. عيد به معنى بازگشت است كه از ريشه «عود» گرفته شده است.
به گفته راغب اصفهانى [1] عيد به معناى بازگشت به وضعيت مطلوب گذشته است و به روزهاى سرور و شادى نيز گفته مى شود. عيد يكى از بزرگترين و مهيج ترين مظاهر حيات اجتماعى يك ملت است. با ما باشيد تا پيرامون عيد بيشتر بدانيد.
اعياد چهار نوع است
اول، اعياد دينى مانند عيد فطر و عيد قربان كه مسلمانان جهان اين روزها را عيد مى گيرند.
دوم، اعياد مذهبى مانند عيد غدير و عيد نيمه شعبان كه شيعيان جشن مى گيرند.
سوم، اعياد ملى مانند روز آزادى و استقلال برخى از ملتها از چنگ استعمار.
چهارم، عيد طبيعى و تكوينى مانند عيد نوروز كه در آغاز بهار و سال نو مطرح مى شود.
در اسلام روزهايى به عنوان عيد اعلام گرديده است كه مهمترين آنها عبارتند از: اول شوال (عيد فطر)، دهم ذيالحجه (عيد قربان)، هيجدهم ذى الحجه (عيد غدير)، بيست و هفت رجب (روز مبعث) و جمعه و تمام اين روزها به نوعى بازگشت به خويشتن و احساس مسووليت و به انگيزه تحول و انقلاب درونى است نه صرف شادى و شادمانى.
بنابراين عيد نه جامه رنگارنگ پوشيدن است، نه شربت و شيرينى و غذاهاى متنوع خوردن است ، نه به سياحت و تفرج بى محتوى پرداختن است، نه بى بندوبارى و هرزگى و عياشى كردن است، نه قاه قاه خنديدن و همديگر را به مسخره گرفتن است و نه سبزه روياندن و سفره هفت سين چيدن و آتش بازى كردن است.
هيچ كدام از اينها مفهوم عيد از ديدگاه اسلام نيست كه عيد اسلامى براى موفقيت در راه انجام وظيفه و تطهير نفس و تصفيه جان از ناپاكيها و تمرين صبر و استقامت و شكستن غرور و خودخواهى است.
و اگر بخواهيم عيد نوروز براى ما يك عيد واقعى باشد بايد به ارزشهاى اسلامى اين عيد كه در سايه تعاليم اسلامى رنگ دينى پيدا كرده توجه نموده و از ضد ارزشهاى عيد دورى نماييم در اين جا مرورى داريم به ارزشهای عيد نوروز.
صفحات: 1· 2
#طرح_نوروز
#طرح_نوروز
طبق آداب و رسوم نوروز که در بین ما ایرانیان وجود دارد هرساله 13 روز به دید و بازدید، مسافرت و… می پردازند سالهاست که این کار انجام می شود ما که تمام سال این کار را انجام میدهیم حال چرا 13 روز وقت خودمون رو هدر می دهیم آیا از این کار تکراری خسته نشدید آیا از این همه تعطیلات خسته نمیشید. طبق فرموده ی حضرت علی علیه السلام روزی که گناه نکردی آن روز برای شما عید است. چرا دنبال ایجاد اداب و سنت پسندیده نیستیم هر چیزی که از گذشتگان به ما رسیده روزی نبوده و متاسفانه تلاشی هم برای تحول در آن نیست، چرا بسیاری از افرادی که مقید به دین اسلام نیستند هر روز شاهد یک برنامه و یک قانون شکنی از انها هستیم چرا ما برنامه ها و سنتهای زیبایی را درست نمی کنیم که آیندگان استفاده کنند چرا انچه که گذشتگان مهیا کردند استفاده می کنیم. لذا تمایل دارم دوستانی که می تونند ایده ها و ابتکاراتی بیان کنند که یک سنت زیبا و الهی رو رقم بزنه در این طرح شرکت نمایند.
نسبت شمر و ام البنین
نسبت شمر و ام البنین
ارائه امان نامه از سوی شمر- یا به طور کلی از سوی لشکر عمرسعد- و ردّ پرشکوه آن از سوی ابوالفضل العبّاس(ع) و برادرانش دارای ابعاد بسیاری است.رد این امان نامه در آن شرایط-که نقشه شومی بود- نشان از بصیرت نافذ و ایمان استوار قمربنی هاشم است.
چه گمانی در شمر به وجود آمد که به خیال خام خود با پاره ای پوست نوشته می تواند عبّاس(ع) که به منزله باب الحسین (ع) است٬را از امام خویش جدا کند.قطعاً اگرشمر شناختی از بصیرت عمیق عبّاس(ع) و غیرتمندی بارز٬و بزرگ منشی او داشت٬هرگز طمع به آن اُسوه ی سیادت نمی ورزید.قمربنی هاشم در دامن ولایت تربیت یافته و درخانه مولای متقیان علی(ع) و در کنار دو امام همام رشدیافته است.اعضا و جوارح او خدا را می بیند٬با زبانش خدایی سخن می گوید٬با چشمش خدایی می بیند و با گوشش خدایی می شنود.این غیر از اعضا و جوارح دیگران است.
رضوان اکبرالهی را در کنار حمایت از عزیز زهرا(س) مشاهده می کند و سروش عالم قدس در گوش و جانش طنین انداز است.عبّاس(ع) عارف به عالم اهلبیت است٬حال زمانی که عالم غیب او را به سوی خود می کشد و جزبه وصل معشوق٬وی را به قربانی ساختن خویش به پیشگاه سیدالشهدا (ع) فرا می خواند٬چگونه می شود عباس توجهی به امان نامه نماید و امان رسول خدا را رها سازد؟
قاعدتاً در جنگها و مبارزات اگر از طرف دشمن٬امان نامه ای برای یکی از افراد لشکر مقابل فرستاده شود٬با علم به اینکه از نظر نیروی رزمی٬لشکر مقابل به جهت افراد کمی که دارد برحسب ظاهر در پایین ترین سطح قرار دارد٬لذا این خود نشانه ای است بر اینکه طرف امان نامه از نظر دشمن اهمیت و شجاعت بی نظیری دارد٬بنابراین لشکریان عمرسعد می دانند که عبّاس(ع) صاحب لوا و پسرحیدر کرار است.مبارزات او را در زمان پدر و برادرش دیده اند و به شجاعت او اعتراف دارند.
اینکه شمر امان نامه آورد و فریاد زد:”کجایید ای فرزندان خواهر ما”٬فرزندان امّ البنین(س) هرگز حاضر به جواب دادن نبودند٬ولی امام حسین(ع) فرمودند:”او را پاسخ دهید٬و ان کان فاسقا: اگرچه فاسق است؟” لذا عبّاس(ع) که نمی خواست با شمر سخن بگوید٬چون امام زمانش دستور داد٬اجابت کرده و این درسی است برای خداجویان و جوانان که پیرو ولایت باشند و خواست ولایت و امام زمان خود را برخواست خویش مقدم دارند.و این است پیروی و حمایت از اسلام و قرآن.
رجز خوانی شمر زمانی که حضرت عباس بن علی(ع) و برادرانش را بعنوان خواهر زاده خطاب میکند موجب بروز شکیاتی در میان محبین به آن حضرت شده و از خود سوال میکنند آیا شمر دایی حضرت ابوالفضل (ع) بوده است؟
سرویس “دین و حوزه البرز” قصد دارد دراینجا با بررسی مستندات تاریخی به این سوال و شبه پاسخ بگوید.
اگر شمر بن ذی الجوشن، دایی عباس بن علی(ع) بوده باشد،قاعدتا باید این ملعون را برادر سیده صاحب کرامتی چون أم البنین بدانیم درحالیکه درواقع چنین نیست..
پدر أم البنین، حزام بن خالدربیعة و پدر شمر، جوشن بن شرحبیل بن الأعور بوده است.
درست است که شمر بن ذی الجوشن و أم البنین هر دو از قبیلهٔ بنی ﻛﻠﺎب هستند، امّا هرگز برادر و خواهر نبودهﺍند.
درواقع با بررسی خصلتهای عرب درمی یابیم زمانی که شمر موضوع امان نامه را به عنوان حربه ای تاکتیکی با هدف ایجاد جنگ روانی در مقابل یاران باوفای سیدالشهدا (ع) مطرح کردد به خاطر هم قبیله بودن از عنوان ” خواهر زاده ” استفاده میکندنه دلیل فامیل بودن!
شمرملعون چون دید كه ابن سعد مهیای قتال است به نزدیك لشكر امام علیه السلام آمد و بانگ زد كه كجایند فرزندان خواهر من عبدالله و جعفر و عثمان و عباس زیرا مادر این چهار برادر ام البنین از قبیله بنی كلاب بود كه شمر ملعون نیز از این قبیله بود.
دراین لحظه حضرت عباس بن علی(ع) که از جواب دادن به این ملعون خودداری میکرد با فرمان ولی امر خود جواب دندان شکنی را به او و لشکریان ابن مرجانه میدهد.
امام حسین علیه السلام بانگ شمر را میشنود و برادران خود را امر فرمود كه جواب او را دهید اگرچه فاسق است لكن با شما قرابت و خویشی دارد، پس آن سعادتمندان با آن شقی گفتند : چه بود كارت؟
گفت: ای فرزندان خواهر من شماها در امانید با برادر خود حسین رزم ندهید از دور برادر خود كناره گیرید و سر در طاعت امیرالمؤمنین یزید (ملعون) درآورید.
حضرت عباس بن علی علیه السلام بانگ بر او زد كه بریده باد دستهای تو و لعنت باد برتو و امانی كه تو از برای ما آوردی، ای دشمن خدا امر میكنی ما را كه دست از برادر و مولای خود حسین بن فاطمه علیها السلام برداریم و سر در طاعت ملعونان و فرزندان ملاعینان درآوریم آیا ما را امان میدهی و از برای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله امان نیست؟
شمر از شنیدن این كلمات خشمناك شد و به لشكرگاه خویش بازگشت.
نسبت شناسی شمر و سیده ام البنین
شمر بن ذی الجوشن بن شرحبیل بن الأعور بن عمر بن معاویه و که معاویه همان، ضباب بن كلاب باشد. یعنی شمر از قبیله بنی کلاب است.
اما ام البنین یا همان فاطمه کلابیه، نسبش عبارت است از : ام البنین فاطمة بنت حزام بن خالد بن ربیعة بن الوحید بن كعب بن عامر بن كلاب.
پس در کلاب نسب هر دو به هم می رسد و هردو کلابی هستند اما به هیچ وجه شمر برادر حضرت ام البنین نیست. و ا ینکه می گوید: خواهر زادگان ما در امان هستند منظورش این است که مادر ایشان از قبیله ماست و مانند خواهر ما محسوب می شود نه اینکه واقعا خواهر ما باشد. در اعراب رسم بود اگر از ایشان دختری با طایفه دیگری ازدواج می کرد حتی اگر چند نسل هم از او می گذشت یعنی فاصله حتی به چند نسل هم می رسید فرزندان او را با انتساباتی این گونه خطاب قرار می دادند .
منابع:
سقّای کربلا – ابوالقربة – مجید زجاجی کاشانی
تاریخ الأمم و الملوك ، أبو جعفر محمد بن جریر طبری (م 310)
تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم ، بیروت، دار التراث ، چاپ دوم، 1387/1967.ج 5 ص 422
عمدة الطالب، ابن عنبه، قم: انصاریان، 1417ق، ص327
سایت تبیان
#قلم_ خودم #راهی_ کربلا
#قلم_ خودم
#راهی_ کربلا
اسم کربلا که میومد بغض راه گلومو میگرفت ارزو می کردم ای کاش منم می تونستم برم کربلا. هر کی می رفت کربلا دلم آتیش میگرفت خیلی خودمو نگه میداشتم و به روی خودم نمی آوردم میرفتم یه گوشه ای و گریه می کردم اگه مکه می رفتن انقدر ناراحت نمی شدم ولی هر کی می رفت کربلا خیلی غبطه میخوردم. مادرم خیلی ارزوی کربلا داشت تا اینکه یه روز از طرف مدرسه گفتند قراره ببرند کربلا همه خوشحال شدند چند نفری همون موقع اسم نوشتند. گفتن اربعین می برند ته دلم روشن بود که میرم ولی اون موقع شرایطش مهیا نبود به خواهرم گفتم خیلی موافق نبود دنبال راهی میگشتم که بتونم برم ولی کسی همراهی نکرد بعدش خبر دار شدم قراره عید ببرند. بازهم نمی تونستم چون عید مرتب خونمون مهمون می اومدند و من نمی تونستم کلی گریه کردم گفتم اقاجون تو بخوای میشه. تا چند روز پیش یکی از دوستام کفت قرار 10 روز دیگه برم کربلا خیلی دلم سوخت گفتم بازم…
اخه باباش مدیران کاروان هست و مرتب زائر می بره فکر کردم خانوادگی میخوان برن، تا اینکه یه روز خدا به دلم انداخت نکنه از طرف مدرسه که قرار بوده ببرند همونه اتفاقی دیدمش گفتم قراره خانوادگی برید گفت نه ازطرف مدرسه، گفتم مگه قرار نبوده عید برید گفت نه عوض شده قرار 15 بهمن برن. خیلی خوشحال شدم گفتم به نظرت جادادره گفت یه نفر انصراف داده . سریع رفتم پیش مسئول کاروان و گفتم منم می تونم ثبت نام کنم یکم بهم نگاه کرد وگفت تا حالا کجا بودی الان می خوای اسم بنویسی بهش گفتم فکرنمی کردم بهمن ببرند گفت باید به مدیر کاروان زنگ بزنم وببینم چی میگه سریع به بابا زنگ زدم و جریان رو گفتم بابام گفت اشکالی نداره برو، ببین اگه امکان داره برای مادرتم بنویس، قبلا تو فکرش بودم ولی گفته بودن خانوادگی نمیشه دوباره رفتم پیش مسئولمون، گفت صحبت کردم می تونید بیایید، گفتم مادرم چطور گفت اشکالی نداره وقتی اینو گفت، فقط می خواستم همون جا سجده شکر به جا بیارم خیلی از امام حسین تشکر کردم . تو حال وهوای خودم بودم که برگشت گفت زودتر مدارکتون رو تا یکشنبه به دستمون برسونید گذرنامتون اماده هست گفتم نه ولی اماده می کنم اون روزچهارشنبه بود و معمولا سه چهار روز گذرنامه طول میکشه و اونها گفته بودند فقط یکشنبه در غیر اینصورت نمیشه سریع رفتیم عکس و فرم وهمه ی کارها رو انجام دادیم و فقط دعا میکردم زودتر گذرنامه اماده بشه و مشکلی پیش نیاد خیلی نذر کردم به مادرم سپردم به محض اینکه اوردند بیار حوزه تا به مسئولش بدم شنبه منتظر شدیم خبری نشد ویکشنبه شد اون روز به قدری برف اومد که تمام راهها بسته شده بودرفتم حوزه ومنتظر بودم که مادرم گذرنامه رو بیاره خودم از صبح چند بار اداره پست زنگ زدم دیدم کسی گوشی رو برنمی داره تا چند بار تماس بالاخره یکی گوشی رو برداشت گفتم ببخشید قرار بوده امروز گذرنامه هامون رو بیارن ولی هنوز نیاوردند گفت امروز تمام ادارات تعطیله وقتی اینو گفت انگار آب سردی روی من ریختند باورم نمیشد یعنی باید خداحافظی می کردم تصمیم گرفتم برم اداره گذر مسئولش بارکد گذر بهم داد گفت برو اداره پست استان ، اول میبرن اونجا شاید هنوز انتقال نداده باشند ناامید نشدم و ته دلم روشن بود رفتم اونجا ولی متاسفانه گفت فرستادم منطقه خودتون نمی دونم چه حالی داشتم وحکمتش چی بود نفهمیدم ولی ناامید نشدم گفتم خودم به هر قیمتی است میرم اداره پست از نگهبانشون میگرم دوباره تماس گرفتم چند بار از صبح تماس گرفته بودم تا به محض اینکه تماس گرفتم گفت خانم میشه10 دقیقه دیگه تماس بگیرید چند نفر رو فرستادیم اگه بتونند در رو باز کنند گذرنامه ها رو بیارند بهتون خبر میدیم گفتم اقاجون تو منو طلبیدی فدات بشم وچند دقیقه بعد تماس گرفتند و گفتند میفرستیم براتون نگران نباشید واقعا بهترین لحظه ی زندگیم بود و خدارو شکر که تونستم زائر اقا بشم ولی با کمی دردسر.
اگر قابل باشیم دعاگوی همه ی کوثرنتی هستم.