جهتدهی رهبر معظم انقلاب در عرصه مد و طراحی لباس
جهتدهی رهبر معظم انقلاب در عرصه مد و طراحی لباس
«شکل لباس، چه پوشیدن، چگونه پوشیدن و از کدام الگوی پوشش استفاده کردن، جزو مصادیق و نمونههای بارز فرهنگ عمومی جامعه است که در مسیر زندگی و حرکتهای آینده یک ملت در درازمدت تأثیر دارد. هیچ دستگاه قدرتمندی، بدون آنکه فرهنگ مردم و بینش آنها را اصلاح کند، نمیتواند در جامعهای، علم و کار، تلاش و سعی، نوآوری و تعامل خوب و برادرانه، معرفت به انسان، طبیعت و تاریخ و راههای زندگی را ایجاد کند. اینها صفاتی است که در صدر اسلام، از یک جماعت کوچک، یک ملت عظیم و مقتدر درست کرد. در حقیقت آنچه در آغاز، از پیشرفت و ترقی برای انسانها بهوجود آمد، ناشی از همین فرهنگ اسلامی بود.»۱
«ملت عظیم و مقتدر» حقیقت حقهای است که توسط اراده قوی و مسئولیتپذیر امام خمینی (رحمتاللهعلیه) و با اتکای به باورهای عمیق مردم، امکان یافت؛ باورهایی که نهال نوپای آن، پس از آن دوران طلایی، با خون أباعبدالله دگربار ریشه گرفت و امامان یکی پس از دیگری، باغبانش شدند اشکها را چون آب، مایه حیات آن معرفی کردند؛ و دست به دست، به صالحان پس از خود سپردند؛ تا آنکه باورها عمیق و قوی شد و صالحی از صالحان، امر را به نیابت عهدهدار شد. همه چیز به مدد عنایت صاحب این امر، حجه ابن الحسن العسگری
(عجلالله تعلی فرجه الشریف)، سامان گرفت تا جهان دگر بار شاهد عظمت و اقتدار ملت و سپس امتی با فرهنگ کارآمد اسلامی باشد.
مقام معظم رهبری نیز بهعنوان نقشهخوان بعدی این حرکت عظیم، عناصر متعددی را در ترویج و بارورکردن نهال مذکور، مؤثر میدانند که از آن جمله، عرصه هویتبخش هنر و جایگاه مغفولمانده طراحی لباس در آن است. ایشان معتقدند:
«هنر، زبان رسایی دارد. نه زبان علم، نه زبان معمولی و نه زبان موعظه، به رسایی زبان هنر نیست. یکی از رازهای موفقیت قرآن، هنریبودن آن است. فوقالعاده است؛ واقعا آن وقت مردم را مسحور کرد، والا اگر پیامبر اکرم بدون زبان هنری مینشست با مردم همینطور حرف میزد، البته عدهای علاقهمند پیدا میکرد، اما آن صاعقه، آن رعد و برق و آن توفان، دیگر بهوجود نمیآمد. این هنر است که این کارها را میکند. آثار هنری اینگونه است. یکی از چیزهای بسیار مهم در کارهای هنری که کمتر هم به آن توجه میشود، طراحی لباس است»
آثار مد در ابعاد زندگی
حجت الاسلام محمد دوستپرور رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه هنر گفت: مد هنر طراحی جامعه و برگرفته از فرهنگ جامعه است و آثار آن در طول زندگی هر روز ما دیده می شود.
وی که در مراسم اختتامیه چهارمین جشنواره «نقش تنپوش» سخن می گفت، ضمن مقایسه ای تطبیقی بین مد در جامعه اسلامی و فشن که برگرفته از نگاه غربی به مقوله مد و لباس است، افزود: مد هنر طراحی جامعه و برگرفته از فرهنگ آن است و آثار مد در طول هر روز بشر دیده می شود و همیشه ما در دنیای مد زندگی می کنیم اما فشن تعارض های اجتماعی را دامن می زند و تضادهای اجتماعی را بروز می دهد و بر گفته از نگاه کاملا غربی است.
حجت الاسلام دوستپرور در ادامه گفت: گستره فشن مقطعی، زمانی و موضوعی است و برعکس آن دامنه مد همه هستی را گرفته و هر چند تظاهرش در آرایش و پوشش است، اما در تمام ابعاد زندگی ما همچون نوع و نحوه تفکر، نحوه زیست، نحوه تشکیل زندگی و حتی اندیشه متفکرین جامعه وجود دارد.
وی تصریح کرد: اما فشن یک رفتار تعارض گونه اجتماعی است که برای اعلام مخالفت و یا اعلام حضور جلوه و بروز می کند.
رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه هنر ادامه داد: مدگرایی علل مختلفی دارد از جمله تنوع طلبی و تشخص. حتی نابرابری های اجتماعی هم مد سازند. گاهی نابسامانی های اجتماعی، نابرابری های اجتماعی و فاصله های طبقاتی هم مد می سازند. برای مثال در گروه اشراف به علت برخورداری و بهره مندی از ثروت یا قدرت و به رخ کشیدن ثروت در قالبهای مختلف مثل ماشین ، خانه و ابزار زیستی، مرتباً در حال تولید مد هستند و متاسفانه بخشی از جامعه را نیز با خود می برند.
وی گفت: از آن طرف هم افرادی که بهره مند از امکانات نیستند اما می خواهند رفاه نمایی کنند و برای اینکه از قافله جا نمانند، با هزار و یک مشکل، دنیای مد را طی می کنند. برای مثال دیده می شود کسانیکه شهریه پرداخت یک کلاس آموزشی برای فرزند خود ندارند، اما برای همان فرزند حتما یک گوشی تلفن همراه مدل بالا و گران قیمت می خرند. این مرفه نما هم دارند تولید مد می کنند.
دوست پرور افزود: گرایش به زیبایی و رنگ و طرح های متنوع در پوشش و بهره برداری از امکانات و مواهب در اختیار باید در چارچوب شرع و پرهیز از اسراف و خود نمایی افراطی باشد.
چرا مفاتیح الجنان نوشته شد؟
چرا مفاتیح الجنان نوشته شد؟
محدث قمی در طول زندگی پربار خود، تألیفات ارزنده ای تقدیم جهان اسلام نمود که به گفته نوه ایشان تألیفات شیخ عباس قمی حدوداً بیش از 100 عنوان می باشد، از جمله آثار ایشان عبارتند از: 1. مفاتیح الجنان 2. فواید الرضویه 3. بیت الاحزان 4. منازل الآخرة 5. سفینة البحار 6. منتهی الامال و کتاب های ارزشمند دیگری است.
در زمان حاج شیخ عباس قمی کتاب دعایی بوده به نام مفتاح الجنان که دعاهای مجعول داشته و باعث انحراف فکری و اباحه گری در جامعه می شده است. مرحوم شیخ عباس قمی در دو جا در مفاتیح الجنان به آن اشاره می کند. شیخ عباس فکر می کند من تا کی روی منبرها بروم و به مردم بگویم این کتاب را نخوانید، تا کی به مردم بگویم این مزخرفات باعث انحراف شما می شود، صدای من به کجا می رسد؟ بنابراین برای چاره کار می نشیند و کتاب شریف مفاتیح الجنان را می نویسد و عمداً اسمش را هم مشابه همان کتاب انتخاب می کند و پس از مدتی عملاً آن کتاب متروک می ماند تا جایی که انگار چنین کتابی نبوده و حالا بسیاری اصلاً نمی دانند که چنین کتابی هم وجود داشته است. البته بر حسب اعتبار مرحوم حاج شیخ عباس قمی و عظمت علمی و مقبولیت عامش، کتابش رواج پیدا می کند و آن کتاب از گردونه خارج می شود. (مقتل شناسی گفتاری مستند و علمی از استاد مهدی پیشوایی؛ افق حوزه هفتم آبانماه 1393 شماره 402)
حوزه نت
نیکی به پدر و مادر در سبک زندگی حسینی علیه السلام
نیکی به پدر و مادر در سبک زندگی حسینی علیه السلام
وَ قَضیٰ رَبُّک أَلاّٰ تَعْبُدُوا إِلاّٰ إِیٰاهُ وَ بِالْوٰالِدَینِ إِحْسٰاناً إِمّٰا یبْلُغَنَّ عِنْدَک اَلْکبَرَ أَحَدُهُمٰا أَوْ کلاٰهُمٰا فَلاٰ تَقُلْ لَهُمٰا أُفٍّ وَ لاٰ تَنْهَرْهُمٰا وَ قُلْ لَهُمٰا قَوْلاً کرِیماً
و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکی کنید! هر گاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها، نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو! (سوره اسراء – آیه 23)
نافرمانی از پدر و مادر در حدیث امام حسین(ع)
امام حسین علیه السلام، از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل فرموده: اگر خدای عز و جل چیزی کمتر از «اف» گفتن را در نافرمانی [از پدر و مادر] می دانست، آن را حرام می کرد. پس نافرمان از پدر و مادر، هر چه می خواهد، بکند که هرگز به بهشت در نمی آید و کسی که به پدر و مادرش نیکوکار است، هر چه می خواهد، بکند، که به دوزخ نمی رود.[1]
اطاعت از پدر در سیره امام حسین(ع)
علی علیه السلام هنگامی که به عنوان خلیفه جلوس کرد و مردم با او بیعت کردند، عمامه پیامبر صلی الله علیه و آله بر سر و ردای پیامبر صلی الله علیه و آله بر دوش و کفش پیامبر صلی الله علیه و آله به پا و شمشیر پیامبر صلی الله علیه و آله بر دوش، به مسجد آمد. از منبر، بالا رفت و استوار بر آن نشست و سپس انگشتانش را در هم فرو کرد و آن را پایین شکمش گذاشت. آن گاه فرمود: «ای مردم! از من بپرسید، پیش از آن که مرا نیابید…».
سپس به حسن علیه السلام فرمود: «ای حسن! برخیز و از منبر، بالا برو و سخنی بگو که قریش، تو را پس از من، نادان نشمرند و نگویند: حسن بن علی، چیزی نمی داند».
حسن علیه السلام گفت: پدر عزیزم! چگونه از منبر، بالا بروم و سخن بگویم، در حالی که تو میان مردم هستی و صدایم را می شنوی و مرا می بینی؟!
علی علیه السلام به او فرمود: «پدر و مادرم، فدایت باد! من خود را از چشم تو پنهان می کنم و بدون آن که تو مرا ببینی، من تو را می بینم و صدایت را می شنوم».
حسن علیه السلام از منبر، بالا رفت و خدا را با ستایش هایی شیوا و باشکوه، ستود و بر پیامبر صلی الله علیه و آله، درودی مختصر، امّا کامل فرستاد و سپس گفت: ای مردم! شنیدم جدّم پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: «من، شهر علمم و علی، درِ آن است و آیا جز از درِ شهر، به آن وارد می شوند؟». سپس از منبر فرود آمد و علی علیه السلام به سوی او جست و او را بلند کرد و به سینه اش چسباند.
سپس به حسین علیه السلام فرمود: «پسر عزیزم! برخیز و از منبر، بالا برو و سخنی بگو که قریش، تو را پس از من، نادان نشمرند و نگویند که حسین بن علی، چیزی نمی داند، و سخنت دنباله سخن برادرت باشد».
حسین علیه السلام از منبر، بالا رفت و پس از حمد و ثنای الهی و درود فرستادن مختصر و کامل بر پیامبر صلی الله علیه و آله، گفت: ای مردم! شنیدم جدّم پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: «علی، شهر هدایت است، پس هر کس به آن در آید، نجات می یابد و هر کس جا بماند، هلاک می شود».
علی علیه السلام به سوی او جست و او را به سینه اش چسباند و وی را بوسید و سپس فرمود: «ای مردم! گواه باشید که این دو، فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله و ودیعه های او هستند که نزد من به امانت گذاشت و من، آن دو را نزد شما مردم، به ودیعت می نهم و پیامبر صلی الله علیه و آله در باره این دو از شما خواهد پرسید».[2]
فِطریه پرداختنِ امام حسن و امام حسین علیهما السلام به نیت پدر
برای ما روایت شده است که حسن و حسین که درودهای خدا بر آن دو باد تا هنگام وفاتشان، به نیت امام علی علیه السلام، زکات فطر می پرداختند و امام زین العابدین علیه السلام نیز تا هنگام وفات، آن را به نیت پدرش حسین علیه السلام می پرداخت و امام باقر علیه السلام نیز آن را تا هنگام مرگ، به نیت امام زین العابدین علیه السلام می پرداخت.
امام صادق علیه السلام فرمود: «و من نیز به نیت پدرم می پردازم».
و این، نوعی از صدقه دادن مستحبّی به نیابت از درگذشتگان است.[3]
صفحات: 1· 2
چرا اینقدر از مار دنیا می ترسم ولی از مار آخرت نه؟؟؟
چرا اینقدر از مار دنیا می ترسم ولی از مال آخرت نه؟؟؟
با اومدن باران امسال، اکثر ما از حیوانات و حشرات مختلف بی نصیب نبودیم: مورچه، پروانه، ملخ،حشرات ریز و البته مار…امیدوارم این آخری قسمت هیچ کس نشه. امسال ما هم یه مهمون ناخوانده داشتیم مهمانی که ترس زیادی تو دل ما می انداخته و آن هم مار هست. متاسفانه در تاریکی شب تو حیاط دیده شد و تا اهل خانه حاضر شوند غیب شد و حالا هر وقت پا به حیاط می گذاریم انقدر اطرافمان را نگاه می کنیم تا مبادا جلوی ما سبز شود.
چند روزی است که با دقت به وسیله ها، درخت و هر چیزی که در حیاط هست نگاه می کنم که لای یکی از اینها مخفی نشده باشد فکر نکنم در این چند سال اینقدر توجه کرده باشم. واقعا یک لحظه به این فکر افتادم که ای کاش برای هر گناهی هم اینقدر می ترسیدم و مراقبت می کردم که مبادا به من صدمه ای بزند. چرا اینقدر از مار دنیا می ترسم ولی از مار آخرت نه؟؟؟
تجملات در مجالس عزاداری زنانه
تجملات در مجالس عزاداری زنانه
در سال های گذشته یکی از مشاغلی که با فرارسیدن ماه عزا و ماتم حسینی کساد می شد سالن ها و آرایش گران زنانه بود که همزمان با آغاز محرم و علم شدن پرچم های سیاه بر سر کوچه ها، خیابان ها و سر در خانه ها کار آنها نیز به مدت دو ماه تقریباً کساد و بی رونق بود. ولی با تغییر سبک زندگی و هجوم رسانه های مختلف و تبلیغات و تهاجم فرهنگی سایه انداخته بر زندگی امروز، نه تنها از حجم کاری این شغل کم نمی شود بلکه در ایام محرم و صفر همچنان به کار خود مشغول هستند و البته مشتریان زیادی نیز در این ایام دارند.
چرا که طی سال های اخیر برخی مجالس عزاداری که در خانه ها و با میزبانی خانم ها برگزار می شود چنان دچار تجملات و پیرایه ها شده است که دیگر خبری از معنویات در مجالس عزاداری نیست. وقتی وارد این دست مجالس عزاداری می شوی آدم با خود فکر می کند اشتباه آمده و فقط خودش تافته جدا بافته در آن مجلس است. افرادی که در حال پذیرایی هستند با چنان لباس های مجلسی به پذیرایی مشغولند که گویی در یک مجلس عروسی هستند و فقط رنگ لباس های شان مشکی است و کفش های پاشنه بلندی که پوشیده اند دقیقاً یک کفش مجلسی متناسب با مراسم تالار و عروسی است.
علاوه بر پوشیدن کفش و لباس مجلسی در مجالس عزای امام حسین (ع) آرایش هایی که خانم میزبان یا دختران جوان بر چهره دارند و در برخی موارد به آرایشگاه رفته موهای خود را سشوار کشیده و در حالت های مختلف موهای شان را درست می کنند حاکی از این است که کار آرایش گران نیز در این دو ماه بازارشان سکه است. زنان جوانی در مجالس عزاداری امام حسین (ع)در خانه ها با آن سر و وضع که با مراسم عروسی و تالارهای جشن متناسب است این مجالس را دچار تجملات و چشم و هم چشمی های زیادی می کند.
صفحات: 1· 2
کلیپ زیبای یا مظهر العجائب برای عید غدیر
کلیپ زیبای یا مظهر العجائب برای عید غدیر
زرق و برق دنیا عامل فراموشی مرگ
چرا انسان با اینکه «مرگ» را باور دارد ولی کارهای خلاف باور خویش انجام می دهد؟
درست است که هیچ کس اعتقاد به زندگی جاویدان در این جهان ندارد و همه می دانند چراغ پر فروغ زندگی، دیر یا زود خاموش می شود و انسان از روی خاک به زیر خاک می رود و همه چیز را رها کرده، به سوی دیار بقا می شتابد؛ ولی زرق و برق زندگی و شیرینی لذّات دنیا به قدری است که پرده بر روی این واقعیت می اندازد و گاه انسان مرگ را به کلّی فراموش می کند و یا خود را به فراموش کاری می زند، حرکات و بلکه تفکرات او بگونه ای می شود که گویی جاودانه در این جهان می ماند.
هنگامی که یکی از دوستان و بستگان و عزیزان ما چشم از دنیا می پوشند و مراسم تشییع و تدفین و یادبود او برگزار می شود، در لحظات کوتاهی پرده ها کنار می رود و چهره زندگی توخالی و ناپایدار جهان با تمام بی وفایی هایش آشکار می گردد، انسان تکانی می خورد و در فکر فرو می رود؛ ولی هنگامی که دوباره به صحنه زندگی عادی باز می گردد پرده های ضخیم فراموشکاری بار دیگر بر چشم دل او می افتد و آدمی مبدل به موجودی هوسباز و خطرناک و اسیر چنگال آرزوهای دراز می شود. البتّه اولیاءالله از این قانون مستثنی هستند. آنها آگاهتر و هوشیارتر از آنند که چهره واقعی جهان ناپایدار از نظرشان محو گردد و در گرداب آمال و آرزوها غوطه ور شوند. آنها به حکم ایمان به زندگی جاویدان در سرایی دیگر، دنیا را به صورت پل یا گذرگاهی می بینند یا منزلگاهی همچون منزلگاههای میان راه و پیوسته بر غافلان بانگ می زنند که از خواب غفلت بیدار شوید.
در حدیث معروفی از امام هادی(علیه السلام) می خوانیم که متوکل عباسی شبی از شبها آن حضرت را به قصر خود احضار کرد. ظاهراً دلیلش این بود که به او خبر داده بودند امام علی النقی(علیه السلام) مشغول جمع آوری سلاح و اموال در خانه خویش است تا مردم را علیه او بشوراند. او هراسید و دستور داد شبانه خانه امام هادی(علیه السلام) را تفتیش کنند و آن حضرت را در هر حال بیابند به قصر دارالاماره بیاورند. مأمورین به خانه امام علی النقی(علیه السلام) ریختند و امام هادی(علیه السلام) را در دل شب در حال عبادت دیدند و چیزی از سلاح و مال نیافتند، با این حال امام علی النقی(علیه السلام) را با خود به قصر متوکل عباسی آوردند هنگامی که امام دهم به قصر متوکل آمد، به متوکل گفتند در خانه آن حضرت چیزی نیافتیم و او را رو به قبله مشغول تلاوت قرآن دیدیم. متوکل مشغول نوشیدن شراب بود، همین که چشمش به امام هادی(علیه السلام) افتاد برخاست و احترام کرد و او را نزد خود نشانید و جسورانه جام شرابی را که در دست داشت به امام علی النقی(علیه السلام) تعارف کرد!
امام هادی(علیه السلام) فرمود به خدا سوگند این مایع ننگین هرگز با گوشت و خون من آشنایی نداشته است. متوکل شرمنده شد و دست خود را عقب کشید. سپس گفت شعری برای من بخوان (شاید منظورش این بود که مجلس بزمش با شعر جالبی آراسته تر شود). امام علی النقی(علیه السلام) فرمود: من کمتر شعر به خاطر دارم! متوکل گفت: چاره ای نیست حتماً باید بخوانید! امام هادی(علیه السلام) که اصرار متوکل را دید اشعاری خواند که متوکل سخت تکان خورد و آن قدر گریه کرد که قطره های اشک بر موهای صورتش جاری شد و حاضران نیز گریستند و امام علی النقی(علیه السلام) را با احترام به خانه بازگرداندند و اشعار این بود:
«باتوا عَلی قُلَلِ الاجبالِ تَحْرُسُهُمْ *** غَلَبَ الرِّجالُ فَلَمْ تَنْفَعُهُمُ الْقُلَلُ
وَاسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزّ مِنْ مَعاقِلِهِمْ *** وَاسْکنُوا حَفْراً یابِئْسَما نَزَلُوا
ناداهُمْ صارِخٌ مِنْ بَعْدِ دَفْنِهِمْ *** اَینَ الاُساوِرُ وَ التّیجانُ وَ الْحُلَلُ
اَینَ الْوُجُوهُ الَّتی کانَتْ مُنْعِمَةٌ *** مِنْ دُونِها تَضْرِبُ الاَسْتارُ وَ الکلَلُ
قَدْ طالَ ما أَکلُوا دَهْراً وَ قَدْ شَرِبُوا *** وَاصْبَحُوا الْیوْمَ بَعْدَ الاَکلِ قَدْ أکلُوا»
یعنی: (گروهی بودند که بر قله های کوهها، دژهای محکمی ساخته بودند و مردانی نیرومند از آنها پاسداری می کردند؛ اما هرگز این قله ها به حال آنها سودی نداشت. چیزی نگذشت که از پناهگاه خود، از آن مقام عزت، به ذلت کشانده شدند و در حفره های گور ساکن گشتند و چه بد فرود آمدند. فریادگری بعد از دفن آنها صدا زد کجا رفت آن دستبندهای طلا و آن تاجها و زینتها؟! کجا رفتند آن صورتهایی که آثار ناز و نعمت در آنها نمایان بود و در پشت پرده ها قرار داشتند؟! آری مدت طولانی خوردند و نوشیدند ولی امروز همه آنها در کام زمین فرو رفته اند!).[1]
و به گفته یکی از شاعران خوش ذوق معاصر:
«ای دل عبث مخور غم دنیا را *** فکرت مکن نیامده فردا را!
بشکاف خاک را و ببین آنگه *** بی مهری زمانه رسوا را
این دشت خوابگاه شهیدان است *** فرصت شمار وقت تماشا را
از عمرِ رفته نیز شماری کن *** مشمار جَدْی و عقرب و جوزا را
این جویبار خرد که می بینی *** از جای کنده صخره صمّا را
آموزگار خلق شدیم امّا *** نشناختیم خود الف و با را
بت ساختیم در دل و خندیدیم *** بر کیش بد برهمن و بودا را
در دام روزگار ز یکدیگر *** نتوان شناخت پشّه و عنقا را
ای باغبان سپاه خزان آمد *** بس دیر کشتیم این گُل رعنا را». [2] [3]
پی نوشت
[1] مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، أبو الحسن علی بن الحسین بن علی، تحقیق: سعد داغر، دار الهجرة، قم، 1409 ق، چاپ دوم، ج 4، ص 11.
[2] دیوان اشعار پروین اعتصامی، اعتصامی، پروین، نشر قطره، تهران، ۱۳۷۷ ش، چاپ اول، ص 5.
[3] پیام امام امیر المومنین(علیه السلام)، مکارم شیرازی، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعی از فضلاء، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1386 ش، چاپ اول، ج 2، ص 591.
حوزه نت
چقدر غدیر در اجتماع گفته میشه
چقدر غدیر در اجتماع گفته میشه
چند وقتی هست دوستان طلبه همت کرده اند در شبکه به هر طریقی غدیر را تبلیغ می کنند. و کار بسیار قشنگی هست اما دوستان فقط بچه مذهبی ها از غدیر و تبلیغاتش خبر دارند و در این کار نقش دارند یا نه حتی اونهایی که از دین جدا هستند برای این روز کاری انجام می دهند.
اگر روزی رسید که مثل محرم که برای امام حسین (ع) همه پای کار اومدند برای غدیر هم عاشقانه کاری انجام دادند هر چند اندک، اون موقع معلوم هست که کارمون در تبلیغ و رساندن غدیر خوب بوده و الا باید بیشتر تامل کرد و شیوه های تبلیغ را گسترده تر کرد.