حکمت نهج البلاغه (علم،آداب، اندیشه)
علم،آداب، اندیشه
« الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ كَرِيمَةٌ وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ وَ الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَة»
توضیح: در این حکمت حضرت به چند فضیلت اخلاقی اشاره میکند که هرکدام نقش تعیین کنندهای در تربیت درست انسان ایفا میکند.
1- « الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ كَرِيمَةٌ »دانش میراثی پر ارزش است.
ارزش علم بر کسی پوشیده نیست و تعبیر زیبای حضرت امیر المؤمنین p اوج ارزش آنرا به تصویر میکشد در شرافت علم همین بس که اولاً کسی که آنرا خوب نمیداند ادعا کی کند و ثانیاً اگر به او نسبت داده شود که عالم هست؛ خوشحال میشود« كَفَى بِالْعِلْمِ شَرَفاً أَنَّهُ يَدَّعِيهِ مَنْ لَا يُحْسِنُهُ وَ يَفْرَحُ بِهِ إِذَا نُسِبَ إِلَيْهِ وَ كَفَى بِالْجَهْلِ ذَمّاً يَبْرَأُ مِنْهُ مَنْ هُوَ فِيهِ..»[1]
یعنی علم دارای ارزش ذاتی است و ذات انسان به آن واقف است هرچند در میدان عمل عدهای از آن چشم بپوشند از طرف دیگر همه از جهل گریزانند حتی کسانی که این ویژگی در آنها هست. حال اگر چیزی چنین با ارزش باشد ارث گذاشتن برای بازماندگان میتواند بسیار مهم باشد خصوصاً آنکه موجب کرامت و عظمت باز ماندگان خواهد شد.
2- « وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ » خوهای پسندیده زیورهای همیشه تازه است.
کلمه «آدَابُ» جمع ادب است و در اصل به معنای خواندن است و ادب را از این جهت ادب گویند که خصوصیات و ویژگی در فرد پیدا میشود که مردم را به ستایش و تعریف از فرد میخواند [2]و بر هر نوع ریاضت و تربیت ممدوح نفس که منجر به کسب فضیلتی شود اطلاق میگردد.[3] همانگونه که لباس نو و تازه چشمنواز است و موجب تحسین دیگران است خلق و خوی نیکو و پسندیده، همیشه باعث توجه دیگران به انسان شده و تحسین و تمجید دیگران را در پی خواهد داشت.
اخلاق نیکو ارزش والائی در اسلام داشته و سفارش فراوانی بر آن شده است و اساس تزکیه نفس و حسن ادب آن است که قوه عاقله بر سایر قوا حاکم شود که در این صورت (تصرف جمیع قوا بر وجه صلاح خواهد بود و انتظام در امر مملکت نفس و عالم انسانیت حاصل خواهد شد پس، از تهذیب و پاکیزگی قوه عقل «حکمت» حاصل میشود و از تهذیب قوه و هم ملکه «عدالت» ظاهر میگردد و از تهذیب قوه ی غضب صفت «شجاعت» ظهور میکند و از تهذیب قوه ی شهوت خُلق «عفت »پیدا می شود و این چهار صفت ریشه اخلاق فاضله اند).[4]
3- « وَ الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَة » اندیشه آیینهای صاف است. کلمه «فِكْرُ» به معنای تأمل و تصرف دل هست در معلومات تا به مجهولات برسد[5] کسی که فکر و تأمل کند برای کاری که انجام میدهد گویا پایان و جوانب آنرا در آیینهای شفاف میبیند و همین باعث میشود بهتر و دقیقتر به کار خویش بپردازد و دچار ندامت و پشیمانی در انتهای آن نگردد.
. بحارالانوار، ج 1، ص 185.[1]
. لسان العرب، ج 1، ص 206،( ماده ا د ب).[2]
. مصباح المنیر، ص 9، ( ماده ا د ب). [3]
. معراج السعاده، ص 33.[4]
. التحقیق، ج9، ص 126،( ماده ف ک ر). [5]
نگارنده: حجت الاسلام علی گلایری