تشبیه بعضی انسانها به حیوان( چهارمین تمثیل حجت الاسلام قرائتی)
سؤال: آیا تشبیه بعضی از انسان ها به حیوان در قرآن، جسارت و ناسزاگویی نیست؟
پاسخ: با نگاهی به منافع حیوانات و عملکرد بعضی انسان ها، تشبیه «اولئک کالانعام بل
هم اضلّ» (سوره اعراف، آیه 179.) را حق و منطقی می یابیم؛
1-گران ترین لباس انسان، ابریشم، از حیوانات است.
2-مهم ترین غذای انسان، شیر و عسل و گوشت و ماست، از حیوانات است.
3-حیوانات وسیلۀ بارکشی و شخم زدن و منبع درآمد و اشتغال هستند.
4-تمام کارخانه های پشم ریسی، چرم سازی، لبنیاتی و مرغداری و
دامداری ها کارشان به حیوانات وابسته است.
5-حیوانات بعضی معلم بشرند. کلاغ، دفن مرده را به فرزند آدم ونسل او آموخت.
6-بعضی گزارشگر انبیا می شوند؛ هدهد گزارش انحراف مردم سبأ را نزد حضرت سلیمان آورد.
7-بعضی محافظ انبیا می شوند؛ تار عنکبوت پیامبر اسلام را در غار حفظ کرد.
8-حیوانات قابل تربیت و آموزش هستند و لذا شکار سگی که آموزش دیده حلال است.
9-حتی حیوانات آزار دهنده مثل مار، تنها کسانی را می گزند که به آنها نزدیک شده باشند.
با توجه به مطالب فوق، آیا انسان هایی که از دور مردم آزاری می کنند و مناطق دور
دست را بمباران و موشک باران می کنند، از مار بدتر نیستند؟
افرادی که شبانه روز برای مردم حیله و خدعه می کنند و به خاطر رسیدن به هوسهای
بی انتهای خود نسل انسان را به تباهی می کشند، از حیوانات بدتر نیستند؟
سومین تمثیل حجت الاسلام قرائتی در مورد گرفتاری صالحان
سؤال: چرا صالحان، گرفتار مشکلات هستند . مجرمان و گنهکاران، در رفاه به سر می برند؟
پاسخ: از آنجا که خداوند اولیای خود را دوست دارد، لذا اگر خلافی کنند، فوراً آنان را با قهر
خود می گیرد تا متذکر شوند، چنانکه خداوند در قرآن می فرماید: اگر پیامبر سخنی را که
ما نگفته ایم به ما نسبت دهد، با قدرت او را به قهر خود می گیریم: «لو تقوّل علینا بعض
الاقاویل لاخذنا منه بالیمین»( سوره حاقّه، آیه 44- 45.)
-
- و همچنین اگر مؤمنین خلافی کنند چند روزی نمی گذرد مگر
این که گوشمالی می شوند. امّا اگر نااهلان خلاف کنند، خداوند به آنان مهلت می دهد و
هرگاه مهلت سرآمد، آنان را هلاک می کند: «و جعلنا لمهلکهم مَوعداً» (سوره کهف، آیه 59).
و اگر امیدی به
اصلاحشان نباشد، خداوند حسابشان را تا قیامت به تأخیر می اندازد و به آنان مهلت می
دهد تا پیمانه شان پر شود. «انمّا نملی لهم لیزدادوا اثماً».(سوره آل عمران، آیه 178).
به یک مثال توجه کنید: اگر قطره ای چای روی شیشه عینک شما بریزد، فوراً آن را پاک می کنید.
امّا اگر قطره ای چای روی لباس سفید شما بچکد، صبر می کنید تا به منزل بروید و لباس خود را عوض کنید.
و اگر قطره ای روی قالی زیر پای شما بچکد، آن رها می کنید تا مثلاً شب عید به قالی شویی ببرید.
خداوند نیز با هرکس به گونه ای رفتار می نماید و بر اساس شفّافیّت یا تیرگی روحش، کیفر روحش به تأخیر می اندازد.
تمثیلات حجت الاسلام قرائتی
سؤال: نقش ایمان به خدا در زندگی انسان چیست؟
پاسخ: شما اگر وارد منزلی شدید که می دانید این خانه نه صاحبی دارد و نه حسابی، نه
دوربینی در کارست و نه کنترلی، هیچ دلیلی برای دقّت و انضباط درکارهای شما نیست. در
خانه ی رها، ما هم رها هستیم و هر چه ریخت و پاش نکنیم و نفس خود را کنترل کنیم ضرر
کرده ایم، ولی اگر بدانیم این خانه صاحب و حسابی دارد و تمام رفتار ما زیر نظر اوست، به
گونه ای دیگر زندگی خواهیم کرد. اگر ایمان بیاوریم این هستی، صاحبی دارد به نام خدای
حکیم و حسابی در کار است به نام معاد و برای تمام افکار و رفتار و گفتار ما پاداش یا کیفری
هست، ما نیز حساب کار خود را می کنیم و خواسته های نفس سرکش خود را مهار می
کنیم. کارهایی را که صاحب خانه نمی پسندد، انجام نمی دهیم، زیرا می دانیم به حساب
تمام کارهای خیر یا شرّ ما رسیدگی می شود و خداوند در کمین ماست.
تمثیلات حجت الاسلام قرائتی
تمثیلات حجت الاسلام قرائتی
سؤال: امر به معروف و نهی از منکر، وظیفۀ همه مسلمانان است یا گروهی خاص؟
پاسخ: برای ماشینی که در مسیر یک طرفه بر خلاف همه رانندگی می کند، دو نوع برخورد لازم است: یکی آنکه تمام رانندگان با بوق و چراغ مخالفت خود را با کار او اعلام کنند، دوم آنکه پلیس، راننده را جریمه کند.
قرآن نیز هم تمام مسلمانان را به امر به معروف و نهی از منکر سفارش کرده و فرموده است: « کُنتم خَیرَ اُمّه اُخرِجَت للنّاس تَأمرون بِالمَعروف و تَنهَون عن المنکر»( سوره آل عمران، آیه 110. )شما بهترین امتی هستند که جلوه کرده اید به شرط آنکه امر به معروف و نهی منکر کنید. و در جای دیگر می فرماید: از میان شما مسلمین گروهی ویژه باید مسؤل امر به معروف و نهی از منکر شود.« ولتکن منکم اُمّه یَدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و یَنهونَ عن المنکر» (سوره آل عمران، آیه 110).
السلام علیک یا فاطمه الزهرا( سلام الله علیها)
دوبیتی هایی از جواد حيدري
من بودم باب هل اتي را بستند
امكان رسيدن به خدا را بستند
اي كاش بميرم كه خجالت زده ام
من بودم و دست مرتضي را بستند
***
عمريست رهين منت زهرائيم
مشهور شده به عزت زهرائيم
مُرديم اگر به قبر ما بنويسيد
ماپير غلام حضرت زهرائيم
***
ما زنده به لطف و رحمت زهرائيم
مامور براي خدمت زهرائيم
روزي كه تمام خلق حيران هستند
ما منتظر شفاعت زهرائيم
***
یتیمان جز دو چشم تر ندارند
به غیر از خاک غم بر سر ندارند
چو مادر مرده ها باید فغان کرد
که طفلان علی مادر ندارند
اسباب امتحان الهی و راههای موفقیت در امتحان الهی
اسباب امتحان الهی و راههای موفقیت در امتحان الهی
پژوهشگر:
الهه نوبخت
چکیده:
امتحان و ابتلاء در اصطلاح به معنی تحقیق و تفحص در مورد افراد است تا مؤمن واقعی معلوم شود[1]. همچنین امتحان، آزمایش بندگان از طرف خداوند است تا شکر گذاری و عدم شکر گذاری آنها معلوم گردد.[2]امتحان با عناوینی همچون فتنه، اختبار، آزمایش ، ابتلاء و… در قرآن بیان شده است. طبق آیات و روایات همه ی انسان ها به طرق مختلف، از جمله: هوای نفس، بیماری، سلامتی، فقر، ثروت، زیبایی، قدرت، استعداد، فرزند، همسر و… امتحان می شوند تا استعدادهای نهفته ی آنها آشکار گردد و آزمون الهی، برای پرورش روح و جسم انسان است؛ یعنی همانگونه که طلا را به کوره می برند تا زیر فشار آتش بسوزد و خالص گردد، آزمون الهی نیز درست به همین صورت، انسان را مقاوم تر، آگاه تر و خالص تر می کند. و امتحان فرصت خوبی برای جبران خطاهای گذشته و بازگشت به سوی خداوند متعال است.
می دانیم در تاریخ افراد بسیاری بودند که ار لحاظ معنوی به مقام بالایی از ایمان رسیده بودند ولی یک لحظه غفلت از یاد خداوند وپیروی از هوای نفس سبب شد که در آزمایش الهی شکست خوردند و تمام اعمال آنها از بین رفت. مانند بلعم باعورا. ولی در مقابل نیز افرادی بودند که امتحان الهی برای آنها فرصت و پله ی ترقی برای رسیدن به کمال و سعادت شد تا بتوانند گذشته خود را جبران و از مقربان درگاه خداوند گردند. افرادی مانند حر بن یزید ریاحی.
انسان باید راههای موفقیت برای امتحانات الهی را که شامل: صبر،توکل، اراده ی قوی، توجه به گذرا بودن جهان، الگو و سرمشق قرار دادن زندگی پیامبران و ائمه معصومین و.. را بشناسد تا بتواند بر سختیهای این راه غلبه کند وبه کمال و سعادت برسد.
واژه کلیدی: امتحان، امتحان الهی
ویژگی های زنان منتظر
ویژگی های زنان منتظر
ویژگی های زنان یاور مهدی (عج)
زنان یاور مهدی - عجل الله تعالی فرجه - سه دسته می شوند که عبارتند از:
دسته اول : زنانی که در همان زمان قیام زندگی می کنند.
دسته دوم : زنانی که از آسمان به زمین می آیند.
دسته سوم : زنانی که به برکت ظهور امام زمان - عجل الله تعالی فرجه - زنده می شوند و به دنیا رجعت می کنند ؛ که این دسته خود نیز دو گروه می شوند:
زنانی که از آنها با نام و نشان یاد شده است.
و زنانی که فقط از آمدنشان سخن به میان آمده است.
از این رو شناخت ویژگی های دسته دوم به دلیل نبودن اطلاعات امکان پذیر نیست. و شناخت گروه اول از دسته سوم از طریق بررسی کتب تاریخی ممکن است.
ولی در اینجا شناخت دسته اول و گروه دوم از دسته سوم از اهمیت زیادی برخوردار است. زیرا از نظر زمانی امکان قرار گرفتن هر یک از زنان منتظر در این دو دسته وجود دارد.
از این رو شناخت ویژگی این زنان و به وجود آوردن آن ویژگی ها در خود می توانیم امیدوار باشیم که در زمرۀ یاران حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه - قرار بگیریم . و جزء کارگزاران و مسئولان حکومت ایشان باشیم.
برای شناخت این زنان به بررسی ویژگی هایی که برای یاران حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه - ذکر شده است می پردازیم ؛ که بخشی از آنها عبارتند از:
الف) قدرت: یاران حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه - از قدرت فوق العاده ای برخوردارند، که در یک لحظه از مکان های مختلف به مکه می روند و به آن حضرت ملحق می شوند. آنان محبوب خدا هستند و خداوند محبوب آنان، خدا آنها را در زمین توانایی و فرمان روایی می دهد. و به دست آنها کافران را عذاب می کند.
امام صادق - علیه السلام - در این مورد فرموده اند: « شیعیان ما در حکومت قائم - علیه السلام - سروران و زمامداران زمین و فرمانروایان آن هستند و به هر کدام قدرت و نیروی چهل قهرمان داده می شود.آنان در سایه تجارب ورزیده و نیرومندند، بدانگونه که یک تن آنان می تواند با چندین نفر مقابله کند.»
مدرنیته و تاثیر آن بر فرهنگ دینی ایران
مدرنیته و تاثیر آن بر فرهنگ دینی ایران
استاد راهنما:
معصومه شیخ الاسلامی
تهیه و تنظیم:
فاطمه یوسفی،الهه نوبخت، سمیرا عرب، حبیبه دوستی
1- مفهوم شناسی
معنای لغوی واژه سنت
سنت در لغت به معنای شیوه، روش فکری و قالب عملی معیّن و ثبوت یافته است.
سنت در اطلاق فرهنگ اسلامی آن از مقوله ی ارزشی محض است و بر گفتار و کردار و رفتار پیامبر گرامی اسلام (ص) که برای مسلمانان تقدّس خاصّی داشته و لازم الاتباع است اطلاق می شود.
پس وقتی سخن از «سنّت» به میان می آید، در عرف مسلمانان، معنای خاص خود را دارد. «سنّت» یعنی: اصول و بنیادهای فکری.«سنّت»در فقه اسلامی در مقابل «بدعت» است. بدعت یعنی: «نو آوری».
«نو آوری» در فقه، یعنی: آنچه که حقیقتاً از دین نیست، در دین فرض کرده و داخل در آن شود. در مقابل آن، «سنّت فقهی» است. که آن عبارت است از قول و فعل و تقریر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) و معصوم (علیهم السّلام). آنچه غربی ها به عنوان سنّت نام می برند، با «سنّت» رایج در عرف مسلمانان هیچ شباهتی ندارد و این دو، دو مقوله جدا از هم هستند. این دو «مشترک لفظی» هستند و هر یک معنای خاصی را منتقل می کنند. سنّت رایج نزد مسلمانان به نقطۀ مقابل «بدعت» اطلاق می شود. «سنّت» در نزد غربی ها، به معنای: آنچه رنگ دین و ارزش های ثابت و غیر متغیر در زمینه های اجتماعی داشته باشد، از آن یاد می شود.[1]
چرا خانواده ؟
چرا خانواده ؟
خانواده که نخستین و کوچکترین نهاد اجتماعی است، اصیل ترین و بنیانی ترین بنیادی است که برای ساخت حیثیت های جمعی انسان و جامعه شکل می گیرد؛ اگر این اولین نهاد، به درستی و با قواعد ومقررات شایسته و نیکو بنیان گیرد، هم آحاد جامعه، هم نهاد جمعی و سرانجام، نظامات اجتماعی آن جامعه، از مرتبت والایی برخوردار خواهد بود و زمینه برای پیدایی بسیاری از کمالات اجتماعی فراهم خواهد گردید.
معرفت درست به حقوق و کوشش در رعایت آن، سبب ایجاد مناسباتی مستحکم و روابطی پولادین میان اعضاء می شود که به هیچ رو گسستنی نیست، به گونه ای که اگر حتی جوامعی بزرگ تر با فرهنگی منافی، اراده کند که با آن به ستیز برخیزد، قدرت شکستن آن را نخواهد داشت و فقط کافی است که هر یک از اعضاء خانه و خانواده، ضمن شناخت شخصیت و جایگاه خویش، شخصیت و مکانت دیگر افراد خانواده را نیز بشناسد و در صیانت مناسبات موجود آن مجموعه بکوشد.
عمده اموری که در ساختن بنیان خانواده سهم پایه ای دارند دربردارنده ی آموزه های وحیانی در زمینه خانواده و حقوق آن بر اساس جهان بینی توحیدی و قرآنی می باشد.
خانواده از دیدگاه اسلام، بنیاد جامعه به شمار می آید و رکن اساسی این بنیاد، زن و مردی است که خدا آنان را با هویت انسانی آفریده است، از این رو هیچ سازه ای نزد خدای سبحان پسندیده تر از بنیاد خانواده نیست.
خانواده، مرکز حفظ سنن ملی و اخلاقی وکانون رشد عواطفی است که سیاست زور در آن راه ندارد و کودکی که در این محیط پرورش می یابد، جزئی از ملت و پیرو سنت ها، آداب و اخلاق اجتماعی است. ارزش خانواده ی دارای هویت دینی، زمانی روشن می شود که گوشه ای از اسرار و رموز آن از زبان صاحب وحی بازگو شود: خانواده، چونان بنیان مرصوصی است که جامعه را از پرتگاه و راه طلاح، تباه و تبار می رهاند و از انحراف و خطرتیرگی و تاریکی نجات می دهد و راه صلاح و فلاح و نجاح را باز می گشاید.
در برخی آیات، آن را سنت انبیا دانسته و از زبان عیسای مسیح (ع) می فرماید:« و جَعَلَنی….* …و بَرّاً بِوالِدَتی و لَم یَجعلنی جَبّاراً شَقیّاً» و درباره یحیای شهید می گوید: «وکانَ تَقیّا* و بَرّاً بِوالِدَیهِ و لَم یَکُن جَبّاراً عَصیّاً»؛ بلکه برای لزوم تکریم پدر ومادر چنین برهان اقامه می کند: آن گاه که شما کودک ونیازمند بودید، آنان عهده دار امورتان بودند، پس اکنون که زمینگیر شده اند، عهده دار امورشان شوید:« و قَضی رَبّکَ الّا تَعبُدوا اِیّاهُ و بالوالدَینِ احساناً امّا یبلُغَنّ عِندَکَ الکُبَرَ اَحَدُهُما اَو کُلاهُما فَلاتَقُل لَهُما اُفٌّ و لا تَنهَرهُما و قُل لَهما قَولاً کَریما* واخفض لَهُما جَناحَ الذّلِ مِنَ الّرحمَهِ و قُل رَبّ ارحَمهُمها کَما رَبّیانی صَغیرا».