نفقه و زیبایی های احکام اسلام برای دفاع از زن(2)
نفقه و زیبایی های احکام اسلام برای دفاع از زن(2)
آراى فقیهان
بسیارى از فقیهان, میزان و معیار در هزینه اى که باید مرد در اختیار همسر خود قرار دهد, عرف و نیازهاى بایسته زن دانسته اند. به این معنى که پرداخت هزینه, باید برابر عرف و برآورده کننده نیازهاى زن باشد. از آن جمله اند: شهید اول, شهید ثانى, محقق حلّى, فاضل هند ى, علاّمه حلّى, صاحب جواهر, سیدابوالحسن اصفهانى, سید ابوالقاسم خویى, امام خمینى و….27
امّا این که نفقه به چه چیزهایى مى گویند و چه چیزهایى را در بر مى گیرد و مصداقهاى آن کدام است, گوناگون سخن گفته و هر کدام چیزهایى را به عنوان نفقه یاد کرده اند.
شیخ مفید:
(وعلیه ان ینفق على ازواجه ما دمن فى حباله نفقة, یسدّ بها جوعهن ویکسو اجسادهن بما یسترها.)28
شیخ طوسى:
(نفقة الزّوجان, معتبرة بحال الزوج لابحالها فان کان موسر, فعلیه مدّان فى کل یوم وان کان متوسّطاً متجملاً فعلیه مُدّ و نصف وان کان معسراً, فقدر المدّ. فالنفقات ثلاثة: نفقة الموسر والمتوسط و المعسر و فیه خلاف و یعتبر بغالب قوت اهل البلد و ینظر الى غالب قوته فاوجب علیه کالاطعام فى الکفّارات و علیه ان یعطیها الحبّ لانه اکمل منفعة فان طلبت منه غیره لم یجب علیه لانها یطالب بغیر حقها. وان اراد أن یعطیها غیره, لم تجبر على قبوله لأنّه یدفع غیر حقها وان اتّفقا على اخذ البدل منها دراهم او دنانیر جاز عندنا وقال بعضه م لایجوز.
فامّا الکلام فى الخادم فقد ذکرنا أنها ان کانت ممن یخدم فعلیه اخدامها… وأمّا الأُدم فعلیه ان یعطیها مع الطعام ما تأته به لقوله عزوجل: (وعلى المولود رزقهنّ وکسوتهنّ بالمعروف) و ذلک من المعروف والمرجع فى جنسه الى غالب أدم بلدها من الزیت او الشّیرج,او السمن ومقداره یرجع فیه الى العادة….
فامّا اللّحم, فانّه یفرض لها کلّ اسبوع مرّة لانه هو العرف.
وامّا الدهن الذى تدهّن به شعرها و ترّجله والمُشط, فالکل معروف على زوجها لانّه من کمال النفقه ولیس علیه أجرة طبیب ولافصّاد ولاحجّام ولاثمن دواء… وکذلک الزّوج مایحتاج الیه للنّظافة وترجیل الشّعر فعلیه وما کان من الاشیاء التى تراد لحفظ الاصل والبنیه کالفصد والحجامة فعلیها….
فامّا الکلام فى الکسوة فانَّ کسوة الزّوجة على الزّوج لقوله تعالى: (وعلى المولود له رزقهنّ وکسوتهنّ بالمعروف.) والمرجع فى عددها و قدرها و جنسها الى عرف العادة مما ذکرناه من الآیت….
واما العدد, فللزّوجة اربعة اشیاء: قمیص, و سراویل, و مقنعه و شىء تلبسه فى رجلها من نعل, او غیره.)29
سلار:
(النفقة واجبه: الاطعام والکسوة والمسکن على قدر الزّوجه وحال الزّوج بالعدل والاخدام.)30
ابن حمزه:
(فالموسرا ذا تزوّج بشریفة ووجبت النّفقة علیه لزمه من الاطعام والأدام على حسب عادة البلد والکسوة للشّتاء والصّیف على حسب یساره وقدر المرأة من الا بریسم والکتان وغیرهما ولزمه الاخدام و ماتحتاج الیه للزّینة.)31
محقق حلّى:
(فضابطة: القیام بما تحتاج الیه المرأة من طعام وإدام وکسوة واسکان وإخدام وآلة الادهان تبعاً لعادة أمثالها من اهل البلد.)32
شهید اوّل:
(والواجب القیام بما تحتاج الیه المرأة من طعام وإدام وکسوة واسکان واخدام وآلة الدهن تبعاً لعادة امثالها من بلدها.)33
صاحب جواهر:
(وقد تعرّض بعض الاصحاب الى بیان المعتاد من ذلک فأوجبوا فیها اموراً ثمانیه: الاول الاطعام وانما یجب منه سدّ الخلّه اى حاجتها بحسب حالها….
فالثانى الأدام والبحث فیه جنساً وقدراً کالاطعام….
الثالث, الکسوة والمرجع فیها و فى جنسها و فى قدرها الى العادة ایضاً….
الرابع, الفراش, الداخل فى عموم الانفاق والمعاشرة بالمعروف….
الخامس, آلة الطبخ والشرب, مثل کوز و جرة وقدر و مغرفه, امّا من خشب او حجر او خزف او صفر بحسب عادة امثالها.
السادس, آلة التنظیف و هى المِشط والدهن ولایجب الکحل والطیب ویجب المزیل للسنّان….
السابع السکنى وعلیه ان یسکنها داراً یلیق بها, امّا بعاریة او اجارة او ملک.
الثامن نفقة الخادمه ان کانت من اهل الاخدام لشرف او حاجة والمرجع فیه العرف.)34
سیّد على طباطبایى:
(لاتقدیر للنفقة الواجبه, بل یجب بذل الکفایة من الطعام والکسوة والمسکن.)35
امام خمینى:
(لاتقدیر للنفقة شرعاً بل الضابط القیام بماتحتاج الیه المرأة من طعام وإدام وکسوة وفراش و غطاء واسکان و اخدام وآلات تحتاج الیها لشربها و طبخها و تنظیفها و غیرذلک.
فامّا الطعام فکمیته بمقدار مایکفیها لشعبها و فى جنسه یرجع الى ما هو المتعارف لأمثالها فى بلدها والموالم لمزاجها و ماتعودت به بحیث تتضرر بترکه.
وامّا الأدام فقدراً و جنساً کالطعام یراعى ما هو المتعارف لأمثالها فى بلدها و مایوالم مزاجها و ما هو معتاد لها, حتى لو کانت عادة امثالها او الموالم لمزاجها دوام اللحم مثلاً وجب. کذا لو اعتادت بشىء خاص من الإدام بحیث تتضرر بترکه. بل الظاهر مراعاة ما تعارف اعتیاده لامثالها من غیر الطعام و الأدام کالشاى والتنباک والقهوة ونحوها و اولى بذلک المقدار اللازم من الفواکه الصیفیه التى تناولها کاللازم فى الاهویة الحارة بل وکذا ما تعارف من الفواکه المختلفة فى الفصول لمثلها.
وکذلک الحال فى الکسوة فیلاحظ فى قدرها و جنسها عادة امثالها و بلد سکناها و الفصول التى تحتاج الیها, شتاءً وصیفاً….
وهکذا الفراش والغطاء, فان لها ما یفرشها على الارض و ماتحتاج الیها للنوم من لحاف و مخدة وماتنام علیها….
و تستحق فى الاسکان أن یسکنها داراً تلیق بها بحسب عادة امثالها… واما الاخدام فانما یجب ان کانت ذات حشمة وشأن من ذوى الأخدام…. والاولى ایکال الأمر الى العرف والعادة فى جمیع المذکورات وکذا فى الآلات والادوات المحتاج الیها, فهى ایضاً تلاحظ ما هو المتعارف لام ثالها بحسب حاجات بلدها التى تسکن فیها.)36
آقاى سیستانى:
(الغذاء واللباس والمسکن وسائر ماتحتاج بحسب حالها بالقیاس الیه… وکذا الحکم فیما لو سافرت الزّوجة بنفسها فى سفر واجب یرتبط بشؤون حیاتها کان کانت مریضة وتوقف علاجها على السفر الى طبیب.)37
همان گونه که دیده شد در کلام فقهاء موارد گوناگونى با عنوان موضوع نفقه مطرح شده است. بسیارى بر خلاف ذکر موارد نفقه بیان کرده اند که مرجع در نفقه زن, معروف است.
صاحب جواهر در یک جمع بندى, دیدگاه راهگشاى خود را چنین بیان مى کند:
(ان کان المدار فى الانفاق بذل جمیع ماتحتاج الیه المرأة لم یکن لاستثناء الدواء والطیب والکحل واجرة الحمام والفصد وجه, وان کان المدار على خصوص الکسوة والاطعام والمسکن لم یکن لعدّ الفراش والاخدام وخصوصاً ماکان منه للمرض و غیر ذلک مماسمعته فى الواجب منها وجه , وان جعل المدرک فیه المعاشرة بالمعروف واطلاق الانفاق کان المتجه وجوب الجمیع بل وغیر من ذکروه من امور اخر لاحصرلها. فالمتجه احالة جمیع ذلک الى العادة فى انفاق الازواج على الزوجات من حیث الزوجیة لامن حیث شدة حبّ ونحوه من غیر فرق بین ما ذکروه من ذلک وما لم یذکروه مع مراعات حال الأمرأة والمکان والزمان ونحو ذلک.)38
شهید ثانى نیز مى نویسد:
(المقصود من النفقه القیام بحاجتها وسدّ خلّتها لکونها محبوسة لاجله.)39
با نظر به دلیلهاى موجود, چنین به نظر مى رسد که برآوردن نیازهاى زن بر عهده شوهر است و مصداق آن در زمانها و مکانها گوناگون خواهد بود آنچه که فقهاء نیز مطرح کرده اند. بنا به گفته آنان, براى بیان موارد رایج در عصر خودشان بوده است.
هزینه دارو و درمان:
ییکى از نیازهاى زن هزینه لوازم بهداشتى و درمان است. هر چند در عرف رایج, بیش تر مردان پرداخت این هزینه را بر خود واجب مى شمرند, ولى دیده شده که پس از طرح این موضوع در بعضى مجامع عمومى و یا بعد از آشنایى با قانون و نیز فقه, شمارى مردان از پرداخت هزینه درما ن همسر بیمار خود سرباز زده اند, بویژه در مواردى که هزینه آن سنگین بوده و گرچه پرداخت آن براى مرد با توجه به امر مکرر خداوند به امساک و معاشرت به معروف با زن و دلیلهاى دیگرى که پیش از این ذکر شد, به نظر مى رسد برآوردن تمامى نیازمندیهاى زن بر شوهر لازم باش د که از موارد مهم آن هزینه درمان است. ذکر قیدهایى چون درمان بیماریهاى رایج نیز به نظر صحیح نمى آید; چرا که عرف رایج, بر نیاوردن هزینه درمان بیماریهاى غیر معمول را هم اگر براى مرد دشوارى نیافریند, زشت و ناپسند مى شمرد. روشن است که عمل جراحى قلب یا مغز زن, هر چند مخارج سنگین داشته باشد, براى مرد برخوردار, لازمه معاشرت به معروف خواهد بود.
اگر در گذشته این امر در کلام فقهاء لحاظ نشده, مى تواند دلیلهاى گوناگونى داشته باشد, از جمله آن که در گذشته دارو و درمان اهمیت کنونى را نداشته است.
در اصل عوامل بیماریزا (میکروبها, باکتریها و…) از حدود چهار قرن قبل کشف شد و حدود سه قرن است که علم پزشکى گسترش یافته و صنعت داروسازى نیز حدود یک ونیم قرن است که پا گرفته و از نظر کیفى و کمى پیشرفت درخورى یافته است.
افزون بر آن, در گذشته رسم بر این بوده آنچه بیماران به طبیب مى داده اند, فراخور حال خود آنان بوده و اندازه خاصى نداشته; از این روى, هزینه درمان در هزینه زندگى نقش چندانى نداشته است.
چند نکته درخور توجه:
1. در گذشته فقیهانى که هزینه درمان را جزء نفقه به حساب نمى آورده اند, به طور معمول, با چنین جمله اى نظر خود را بیان مى داشته اند: (هزینه دارو ودرمان و فصد و حجامت بر زوج لازم نیست.) با گذشت زمان و پیشرفت علم پزشکى, آیا هنوز اهمیت دارو و درمان برابر با ار زش فصد و حجامت است؟
2. همه این فقیهان که نامى از آنان به میان آمد, یادآور شده اند: خدمتکار براى زن در صورتى که وى اهل آن باشد, لازم است,گرچه بتواند با چند صباحى تمرین, کار خویش را خود به تنهایى انجام دهد دلیل این حکم را چنین بیان داشته اند: مردان امر به معاشرت به معروف با ز نان خود شده اند. آیا رها کردن همسر در روزهاى بیمارى که نیاز به درمان دارد و بیمارى هم جسم او را و هم روح او را در رنج و سختى و فشار قرار مى دهد و چه بسا سستى در درمان, سبب پیشرفت بیمارى و سرانجام مرگ او مى شود, حال فراهم نکردن زمینه درمان و فراهم نیاوردن داروى او, با امر به معاشرت به معروف ناسازگارى ندارد؟
3. شمارى از این فقیهان حتى تهیه لباس آراسته و گرانبها, براى زن جاه مند و اهل جلال و حشمت را براى مرد واجب شمرده اند, ولى به روشنى یادآور شده اند برآوردن هزینه درمان بر مرد واجب نیست.40
از فقیهانى که برآوردن هزینه درمان زن بیمار را در هر صورت, یا در صوتى که بیمارى استثنایى باشد, لازم نمى شمرند, پرسیده مى شود: با توجه به این که نزدیکان نیز لازم نیست عهده دار این هزینه شوند و از طرفى چه بسا آن زنان, مال مستقل نیز نداشته باشند, چه باید بکن ند؟
از موضوع هزینه دارو و درمان که بگذریم, به نظر مى رسد با دگرگونیهایى که در زندگى اجتماعى و در درازناى عصرها و زمانها, به وجود مى آید ممکن است مواردى مطرح شود که در گذشته از نیازمندیهاى زن به شمار نمى آمده, ولى اکنون از نیازهاى زن به حساب مى آید, همان گونه که پاره اى از چیزهایى که در گذشته از نیازهاى زن به شمار مى آمده, فقیهان فراهم کردن آنها را لازم شمرده اند. به عنوان نمونه مى توان به مسأله خدمتکار اشاره کرد که اگر در گذشته دور, مسأله خدمتکار به صورت خرید کنیز مطرح مى شده, کم کم جاى خود را به خدمتکار دا ده و اکنون در بعضى از جامعه ها, ماشین لباسشویى یا ظرفشویى, یا چرخ گوشت و… جاى خدمتکار را گرفته اند اکنون آیا بهتر نیست که مواردى که یقینى است, آن هم نه به گونه حصر در آن موارد یادآور شود.
زیرا در امر حقوقى نیاز به معیارها و ترازهاى روشن و دقیق است تا از استفاده ناشایست یکى از دو طرف جلوگیر شود مى توان براى دقیق روشن کردن مواردى که پرداخت هزینه و نفقه در آنها یقینى است, امروزه با استفاده از روشهاى علمى به صورت تهیه پرسشنامه و تحقیق میدانى, قلمرو نفقه را روشن کرد.41
میزان نفقه
ماده 1107 قانون مدنى, برابر رأى بسیارى از فقهاء بیان مى دارد: نفقه را مى بایست آن گونه که به طور متعارف سازوار با چگونگى زندگى حال و روز زن باشد, پرداخت. مقصود از چگونگى زندگى زن را هم چگونگى زندگى وى, در منزل پدرى مى دانند.
در قید زدن چگونگى نفقه به سازوارى با چگونگى زندگى زن, مسأله به نظر مى رسد:
1. مقصود از شأن زن چیست؟
در زمان ما, در بسیار جاها, زنان داراى شأنى مستقل از شأن خانواده پدرى خویش دارند. از باب نمونه, زنى که در خانواده اى تنگدست به دنیا آمده ولى با تلاش و رنج, اکنون پزشکى چیره دست, یا محققى مفید و کارامد یا هنرمندى صاحب نام گردیده, آیا باز در پرداخت نفقه مى بایست شأن خانوادگى گذشته این زن لحاظ گردد, یا شأن اجتماعى زن که اعم از شأن خانوادگى گذشته او و شأن کنونى اش است؟
ییا اگر زن داراى شأن اجتماعى پایینى بود و دخترى از خانواده اى تنگدست, اکنون در زندگى مشترک با مردى ثروتمند, شایستگى بهره اى بیش از اوضاع اقتصادى گذشته, از شریک زندگى خویش را ندارد و چون حدود 17 و 18 سال در وضع سخت معیشتى به سر برده در 40 تا 50 سال دیگر ز ندگى خود, در جوار همسرى ثروتمند باز باید به مقدار کم طعام و پوشاک و لوازم زندگى بسنده کند.
به نظر مى رسد مراد از شأن زن باید اعم از شأن خانوادگى پدرى, شأن اجتماعى مستقل خود زن و شأن خانوادگى کنونى او باشد.
2. در صورتى که پرداخت هزینه زندگى را سازوار با وضعیت زن تعیین کنیم, دو پرسش پیش مى آید:
الف. در صورتى که مردى به انگیزه هاى گوناگون, چون: ورشکستگى, بیماریهاى سخت یا نقص عضو, تنگدست گردید و همسرى با شأن اجتماعى بالایى داشت, آیا مرد وظیفه دارد و بایست نفقه را سازوار با جایگاه خانوادگى و اجتماعى بپردازد؟
ب. در صورتى که مردى ثروت مند داراى زنى با شأن پائینى بود, لازم نیست تا در نفقه همسر خود سازوار با توان مالى خود گسترش دهد؟
آراى فقها و دلیلهاى آنان:
درباره مقدار لازم نفقه, آراى گوناگونى را در بین فقیهان, مى توان یافت: اندازه خاص, نفقه واجب سازوار با حال زن و مرد42, سازوار با شأن زن, سازوار با شأن زن و توان مالى مرد.
سرانجام, شمار اندکى از فقیهان, مقدار نفقه را تنها در حدّ کفایت, لازم مى دانند.43
در این مقاله به دلیلهاى گروه سوم (مبناى رأى موجود در قانون مدنى) و چهارم (نظر پیشنهادى) پرداخته مى شود.
نفقه سازوار با شأن زن
بیش تر فقیهان, هماهنگى و سازوارى هزینه زندگى زن را, با شأن وى در نظر گرفته اند, از آن جمله:
محقق حلى44, علامه حلّى45, فخرالمحققین46, شهید اول47, شهید ثانى48, محقق سبزوارى49, محقق بحرانى50 و صاحب جواهر51.
این گروه با لفظ (عادة امثالها من اهل بلدها) میزان نفقه واجب را روشن کرده اند.
دلیلها
مهم ترین دلیلهاى این گروه عبارتند از:
1. امر به معاشرت به معروف با زنان (عاشروهن بالمعروف) که لازمه آن این است که مرد باید سازوار با شأن زن, هزینه زندگى او را بپردازد.52
2. اضافه (رزق) و (کسوة) به (هن) در (رزقهن) و (کسوتهن) یا اضافه (سد عورت) و (سد جوع) به ضمیر (ها) در (ستر عورتها) و (سد جوعتها) بیان مى دارد که در پرداخت نفقه (طعام و پوشاک) مى بایست شأن زن در نظر گرفته شود.53
* نفقه سازوار با شأن زن و توان مرد
شمارى از فقیهان بر این باورند که باید نفقه و هزینه زندگى زن, سازوار با شأن وى و توان شوهر باشد, از جمله: سلار54, ابن حمزه55, شیخ ابى زکریا یحیى, صاحب الجامع للشرایع56, فاضل هندى.57
دلیلها:
1. امر به امساک به معروف, معاشرت به معروف, آیه 229 بقره: امساک به معروف, آیه 231 بقره و 2 طلاق: امسکوهن بمعروف, آیه 19 نساء: عاشروهن بمعروف.
2. امر پیامبر(ص) به هند که شوهرش ابوسفیان, مردى بخیل بوده و نفقه او را نمى پرداخته, با این عبارت:
(خذى ما یکفیک و ولدک بالمعروف.)58
3. آیه 7 سوره طلاق:
(لینفق ذوسعة من سعته و من قدر علیه رزقه فلینفق مما آتاه اللّه لایکلّف الله نفساً الاّ ما آتاها.)
4. آیه 6 سوره طلاق:
(اسکنوهن من حیث سکنتم من وجدکم.) که ملاک در مسکن, مقدار توانایى و دارایى شوهران مطرح شده است.
5. آیه 233 سوره بقره:
(وعلى المولودله رزقهن وکسوتهن بالمعروف لاتکلف نفس الا وسعها.)
6. روایت محمد بن سنان: عن ابى الحسن(ع) فى قول الله عزوجل:
(والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواماً قال: القوام هو المعروف على الموسع قدره و على المقتر قدره على قدر عیاله و مؤنته التى هى صلاح له و لهم لایکلّف الله نفساً الا ما آتاها.)59
7. روایت ابن ابى نصر: عن الرضا(ع) قال:
(صاحب النعمة یجب علیه التوسعة على عیاله.)60
8. روایت مسعدة: قال لى ابوالحسن علیه السلام:
(ان عیال الرجل اسراؤه فمن انعم الله علیه بنعمة فلیوسع على اسرائه فان لم یفعل اوشک ان تزول النعمة.)61
9. عن ابى عبدالله(ع) قال: قال رسول الله(ص):
(ان المؤمن یأخذ بآداب الله اذا وسع الله علیه اتسع واذا امسک عنه امسک.)62
از مجموعه این دلیلها چنین برداشت مى شود که بر مرد لازم است تانیازهاى ضرورى همسر خود را با عنوان نفقه برآورده سازد. مقدار این نفقه سازوار با شأن زن و توان مرد است; چرا که معاشرت نیکو براى مردى که توان مالى دارد این است که در نفقه همسرش گسترش دهد, چه همسر او شأن بلندى داشته باشد و چه داراى شأن پایینى باشد. آیه: (لینفق ذوسعة من سعته) و نیز دلیل6, 7, 8, 9 بیانگر همین مطلب است. حال اگر مردى از نظر مادى در سطح پایینى بود و همسرى با شأن اجتماعى ممتاز داشت, باید بداند که لازمه اطاعت از امر الهى معاشرت به معروف با چنین همسرى, این است که بکوشد تا نیاز همسر خود را هماهنگ با شأن او فراهم سازد و وضع مالى خویش را توجیه بر تنگ گرفتن در معیشت او قرار ندهد, چنین مردى, با توجه به این که زنى که در خانواده اى مرفه بزرگ شده, اگر ناگزیر شود به کم ترین میزان نفقه بسنده کند, دچار سختى خواهد شد, به جهت پیروى از دستور خداوند, مى کوشد تا امکاناتى سازوار با شأن همسر خویش, فراهم سازد. حال اگر برخلاف تلاش خویش, توان پرداخت نفقه سازوار با شأن همسر خود را نداشت, برابر با توان خود, هزینه زندگى را پرداخت خواهد کرد.
آیه 7 سوره طلاق نیز که مى فرماید:
(ومن قدر علیه رزقه فلینفق مما آتاه الله لایکلف الله نفساً الا ما آتاها.)
و نیز آیه 233 بقره که پس از بیان (وعلى المولود له رزقهن وکسوتهن بالمعروف) مى فرماید:
(لاتکلف نفس الا وسعها) البته روایات بیانگر این امر است که در این حال بر عهده مرد است که به هر حال پوشاک, خوراک و مسکن همسر خود را گرچه به اندازه کفاف, براى او فراهم سازد و در غیر این صورت, برابر احکام زوج معسر عمل خواهد شد. فراهم کردن کم ترین مقدار لازم در نفقه زوجه براى مردى که توان فراهم کردن بیش از آن را ندارد, هر چند همسر شریفه باشد, با معروف یاد شده در آیات شریف نیز, ناسازگارى ندارد. دلیل 6 نیز همین مطالب را به روشنى بیان مى کند. در این روایت امام رضا(ع) در تفسیر (قوام) در آیه:
(والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواماً.)
مى فرماید:
(القوام هو المعروف.)
سپس در تفسیر معروف مى فرماید:
(على الموسع قدره و على المقتر قدره على قدر عیاله و مؤنته التى هى صلاح له و لهم لایکلف الله نفساً الا ما آتاها.)
این روایت, به روشنى بیان مى کند, مرد موسر به میزان توانش باید هزینه زندگى همسر خود را برآورد. ولى مردى که از نظر مالى در فراخناست, سازوار با توان خود و نیز سازوار باوضع همسر خویش, باید نفقه را بپردازد. در روایت در مورد (موسع) تنها (قدره) ذکر شده ولى در م ورد (معسر) افزون بر ذکر (قدره), على قدر عیاله نیز بیان شده است و در ادامه نیز مى فرماید: (مؤنته التى هى صلاح له و لهم) هم زوج را مطرح مى کند و هم عیال زوج را.
یادآورى: روایات بسیارى دلالت دارد بر این که در هر صورت نفقه نباید به میزانى رسد که مصداق اسراف در نعمتهاى الهى گردد.63
منبع:
27. (لمعه)177/; شرایع الاسلام, ج349/2; (کشف اللثام), مبحث فى النفقات, کتاب النکاح; (تحریر الاحکام), ج47/2 کتاب النکاح; (جواهرالکلام), ج31 مبحث نفقه زوجه; (وسیلة النجاة), کتاب النکاح فصل فى النفقات274/, 275; (منهاج الصالحین), ج274/2 ـ 275; (تحریرالوسیله), ج216/2, 217.
28. (مقنعه)518/.
29. (مبسوط), ج6/6, 7; (مهذب), ج346/2.
30. (المراسم)154/.
31. (الوسیله), 285/.
32. (شرایع), ج349/2.
33. (تحریرالاحکام), ج47/2; (ارشاد الاذهان), ج34/2; (لمعه)177/; شرح لمعه, ج470/5.
34. (ایضاح الفوائد), ج270/3; (جواهر), ج31 مبحث نفقه زوجه.
35. (ریاض المسائل), ج2 کتاب النکاح النظر الخامس فى النفقات.
36. (تحریر الوسیله), ج315/2.
37. (المسائل المنتخبه), 398/. الغذاء واللباس والمسکن وسائر ماتحتاج بحسب حالها بالقیاس الیه… وکذا الحکم فیما لو سافرت الزوجة بنفسها فى سفر واجب یرتبط بشؤون حیاتها کان کانت مریضه وتوقف علاجها على السفر الى طبیب.
38. (جواهر), ج31, مبحث نفقه زوجه.
39. (مسالک الافهام), کتاب النکاح مبحث فى النفقات.
40. (تحریرالاحکام), علامه حلّى, ج47/2; (قواعد الاحکام), علامه حلّى, ج53/2; (ایضاح الفوائد), ج270/3; (کشف اللثام), ج109/2.
41. چون شیخ طوسى در (خلاف), ج74/3 و (مبسوط), ج7/6, صهرشتى در (اصباح الشیعه), چاپ شده در (سلسلة الینابیع الفقهیه), ج352/18. آنان مقدار نفقه را در روز 2 مد براى موسر, 1/5مد براى متوسط و 1مد براى معسر مشخص کرده اند که هر مد حدود 189 مثقال است.
42.مانند شیخ طوسى در (مبسوط), ج7/6 ابن برّاج در (مهذب), ج345/2, قطب الدین راوندى در (فقه القرآن), چاپ شده در (سلسلة الینابیع الفقهیه), ج248/18.
43. مانند سید على طباطبایى در (ریاض المسائل), ج166/2 و آقاى اراکى دررسالة فى نفقه الزوجه, ص2.
44. (شرایع الاسلام), در (سلسلة الینابیع الفقهیه), ج520/19.
45. (تحریرالاحکام), ج47/2.
46. (ایضاح الفوائد), ج269/3.
47. (لمعه), 177/, کتاب النکاح النظر الثانى فى النفقات.
48. (شرح لمعه), ج469/5.
49. (کفایة الاحکام), 195/.
50. (حدائق الناضره), ج124/25.
51. (جواهر), ج330/31.
52. (شرح لمعه), ج469/5; (مسالک) 469/.
53. (جواهر), ج332/31. (اشاره به آیه 233 سوره بقره و برخى روایات یاد شده در پى نوشت 15).
54. (مراسم علویه), در (سلسلة الینابیع الفقهیه), ج135/18.
55. (الوسیله), ج313/18.
56. (الجامع للشرایع), ج577/18.
57. (کشف اللثام), ج108/2, المطلب الثانى فى قدر الواجب من النفقه.
58. این حدیث در (مبسوط), ج4/6 و (کشف اللثام), ج114/2, ذکر شده است. صحیح بخارى, ج36/3; ج193/6, 194; ج115/8; صحیح مسلم, ج129/5.
59. (وسائل الشیعه), ج261/15; (الفروع), ج178/1 (ومؤنتهم التى هی…).
60. همان249/; (الفروع), ج165/1.
61. (وسائل), ج249/15, (من لایحضره الفقیه), ج352/2.
62. (وسائل) ج249/15, (الفروع), ج1, ص165.
63. (وسائل), ج257/15 تا260 باب استحباب الاقتصاد فى النفقه و ص261 و 262 باب عدم جواز السرف والتقتیر.
مقاله:نگاهى فقهى به ماده هاى قانونى نفقه زوجه (مقاله پژوهشی حوزه)زهرا آیت اللهی
نفقه و زیبایی های احکام اسلام برای دفاع از زن
نفقه و زیبایی های احکام اسلام برای دفاع از زن(1)
دایره نفقه, به تمام موارد نیاز زن در شرایط زمانى و مکانى خاص خود, گسترانده شود. جهت بررسى این بحث, مبناى فقهى قانون را مورد بررسى قرار مى دهیم:
الف. آیات
1. آیاتى که به مردان امر مى کند تا با زنان خویش به نیکى و به معروف رفتار کنند. ازجمله:
آیه 229 سوره بقره: (فامساک بمعروف او تسریح باحسان) که امام رضا(ع) در تفسیر امساک به معروف مى فرماید:
(امّا الامساک بالمعروف فکفّ الاذى واحباء النفقه.)11
و نیز, آیه هاى 228 و 231 سوره بقره, آیه 2 سوره طلاق و آیه 19 سوره نساء با جمله ها و واژگانى چون (امساک بمعروف) و (عاشروهن بالمعروف) و (امسکوهن بالمعروف.)12
2. آیه 34 سوره نساء:
(الرجال قوّامون على النساء بما فضّل الله بعضهم على بعض و بما انفقوا من اموالهم)
در این آیه شریفه, انفاق از مسؤولیتهاى مردان بر شمرده شده و شمارى از مفسران, مراد از (قوام) در آیه شریفه را بر عهده گیرى مسؤولیت همسر معنى کرده که از مصداقهاى روشن آن, برآوردن هزینه زندگى و تهیه پوشاک است.13
3. آیه 233 سوره بقره:
(وعلى المولودله رزقهنّ و کسوتهنّ بالمعروف.)
در این آیه به, بایستگى برآوردن نیازهاى غذایى و پوشاک زن برابر عرف جامعه, به خوبى بیان شده است.
4. آیه, 1 و 6 سوره طلاق به بایستگى تهیه مسکن زنان اشاره مى کند:
(یا ایّها النبى اذا طلّقتم النساء فطلّقوهنّ لعدّتهن واحصوا العدّة واتّقوا الله ربّکم لاتخرجوهنّ من بیوتهنّ ولایخرجن الاّ ان یأتین بفاحشة مبیّنه.)
(اسکنوهنّ من حیث سکنتم من وجدکم ولاتضارّوهنّ لتضیّقوا علیهنّ وان کنّ اولات حمل فانفقوا علیهنّ حتى یضعن حملهنّ.)
این دو آیه دلالت دارند بر این که مردان وظیفه دارند براى همسران خود در روزهاى عدّه مسکن تهیه کنند که به طریق اولى در زمان زندگى مشترک, تهیه مسکن و سکنى دادن زن در جاى مناسب, بر عهده مرد خواهد بود.
5. در آیه 7 سوره طلاق امر شده تا انفاق به میزان وسع باشد:
(لینفق ذوسعةٍ من سعته و من قدر علیه رزقه فلینفق ممّا آتاه الله…)
ب. روایات:
روایات مورد نظر در این بحث, در چند گروه تقسیم مى شوند:
1. روایاتى که به اصل بایستگى پرداخت هزینه زن اشاره کرده و دستور به انفاق را به طور مطلق یادآور شده اند.14
به عنوان نمونه روایت حلبى که گوید از امام صادق(ع) پرسیدم: من الذى اجبر على نفقته؟
و آن حضرت فرمود: الوالدان والولد والزّوجة والوارث الصغیر.
2. روایتهایى که برآوردن نیازهاى غذایى و پوشاکى زن را بر شوهر لازم دانسته و تا حدّى نیز معیار در طعام و پوشاک را روشن ساخته اند, با این تعبیرها و واژه ها:
(انفق علیها ما یقیم ظهرها مع کسوة).
(یکسها ما یوارى عورتها و یطعمها ما یقیم صلبها.)
(یشبع بطنها ویکسو جثّتها.)
(کساها ما یوارى عورتها و یطعمها مایقیم صلبها.)
(یشبعها و یکسوها.)
(یکسوها من العرى ویطعمها من الجوع.)
(اشبع بطنها واکس جثتها.)
(اشبعه واکسه.)
(رزقهنّ وکسوتهنّ بالمعروف.)15
در این دو گروه از روایات, هزینه زندگى زن در حد خوراک و پوشاک مطرح شده, ولى روایات دیگرى وجود دارد که دایره نفقه را گسترده تر بیان مى کنند, از جمله:
1. صحیحه شهاب بن عبد ربّه, به صورت جزئى مواردى را با عنوان نفقه زوجه مطرح کرده است:
(قلت لابى عبدالله(ع) ما حق المرأة على زوجها؟
قال: یسدّ جوعتها ویستر عورتها ولایقبّح لها وجهاً فاذا فعل ذلک فقد واللّه ادّى الیها حقّها.
قلت: فالدهن.
قال: غباً یوم ویوم لا.
قلت: فاللّحم.
قال: فى کل ثلاثة فیکون فى الشهر عشر مرّات لا اکثر من ذلک والصبغ فى کل ستة اشهر ویکسوها فى کل سنة اربعة اثواب ثوبین للشتاء وثوبین للصّیف ولاینبغى ان یقفر بیته من ثلاثة اشیاء دهن الرأس والخلّ والزیت ویقوتهن بالمدّ فانى اقوت به نفسى ولیقدر لکلّ انسان منهم ق وته فان شاء اکله وان شاء وهبه وان شاء تصدّق به ولاتکون فاکهة عامة الاّ اطعم عیاله منها….)16
در این حدیث, افزون بر خوراک و پوشاک, روغن براى موها و رنگ هم ذکر شده, از مصادیق خوراک, به گوشت, روغن, سرکه و میوه اشاره شده است.
به نظر مى رسد با توجه به آیات و روایاتى که امساک به معروف یا معاشرت به معروف را وظیفه مرد بر مى شمرند, در پرداخت نفقه, معیار همان معروف باشد.
علامه طباطبائى در تعیین معروف مى نویسد:
(معروف آن چیزى است که عقل بدان راهنماست و شرع نیز حکم به آن کرده است و خلق حسن و سنن آداب نیز مطابق همان است.)17
پس مراد از امر به نفقه به معروف برآوردن نیازهاى زن است, برابر آنچه عرف مردم آن را نیکو مى شمرد و از روى عادت براى زنان به جهت همسرى فراهم مى گردد. به دیگر سخن, چون اندازه شرعى بیان نگردیده باید برابر عرف رفتار (مالاتحدید له شرعاً ترجع فیه الى العادة) در نتیجه با دگرگونى عرف اجتماع در زمانها و مکانهاى گوناگون, موارد نفقه نیز دگرگون خواهد شد. در شرح صحیحه شهاب بن عبد ربّه که به سخنى آشکار و روشن به چند مورد و اندازه نفقه اشاره مى کند, صاحب وسائل مى نویسد:
(هذا وما تقدّم اما محمول على الغالب او على العادة فى ذلک الوقت….)18
صاحب حدائق نیز مى نویسد:
(یمکن حمل الخبر المذکور على انّ ذلک کان عادتهم فى تلک الاوقات کما یستفاد من جملة من الروایات بالنسبة الى الکفارات و الصّدقات کما فى حدیث ضیعة الصادق(ع) المسماة بعین زیاد.)19
صاحب جواهر نیز معیار نفقه را (القیام بما تحتاج المرأة الیه) بیان مى کند.20
2. در روایت محمد بن مسلم از امام باقر(ع) اندازه نفقه عیال:
(تکفیهم فى جمیع مایحتاجون الیه) ذکر شده است.21
3. از روایتهایى که در آنها مردان امر به احسان و اکرام به زنها شده اند, مى توان برداشت کرد که نفقه همه نیازمندیهاى زن را در بر مى گیرد. واژگان و تعبیرهایى, چون: (احسنوا الى نسائکم)22 (فتکرمها و ترفق بها) (فان لها علیک ان ترحمها)23 در روایات اشاره به این م طلب دارند.
4. از جمله (انفق علیها ما یقیم ظهرها)24 مى توان برداشت کرد که برآوردن تمام نیازمندیهاى ضرورى زن, (از جمله لوازم بهداشتى و درمان) بر عهده شوهر است.
5. برنیاوردن نیازمندیهاى ضرورى زن (از جمله هزینه درمان و لوازم بهداشتى جهت جلوگیرى از بیمارى) مى تواند از مصداقهاى روشن و آشکار پایمال کردن حق همسر به شمار آید که روایات, مرد را از چنین رفتارى پرهیز داده اند.
امام صادق(ع) مى فرماید:
(کفى بالمرء اثماً ان یضیّع من یعوله.)25
و یا مى فرماید:
(قال رسول اللّه(ص)… ملعون ملعون من ضیّع من یعول.)26
آراى فقیهان
بسیارى از فقیهان, میزان و معیار در هزینه اى که باید مرد در اختیار همسر خود قرار دهد, عرف و نیازهاى بایسته زن دانسته اند. به این معنى که پرداخت هزینه, باید برابر عرف و برآورده کننده نیازهاى زن باشد. از آن جمله اند: شهید اول, شهید ثانى, محقق حلّى, فاضل هند ى, علاّمه حلّى, صاحب جواهر, سیدابوالحسن اصفهانى, سید ابوالقاسم خویى, امام خمینى و…. 27
منبع:
11. وسائل الشیعه،226.
12. تفسیر (مجمع البیان), ج1 ـ575/2, 582; ج3 ـ40/4; ج9 ـ460/10; تفسیر (تبیان), ج32/10; ج150/3.
13. تفسیر (المیزان), ج365/4; (مبسوط), ج4/6; (فقه القرآن), قطب الدین راوندى, ذیل آیه.
14. (وسائل), ج225/15, 226, ح13, 230, 236ـ238ح1, 3, 5, 231 ـ233ح1 تا 8, 10, 11.
15. همان, ج223/15ـ225 ح1 تا 8, 11, 12, 230 خطبه وداع.
16. همان226/; 227; (کافى), ج511/5; (تهذیب), ج57/7.
17. (المیزان), ج243/2.
18. (وسائل), ج227/15.
19. (الحدائق) الناضرة), ج97/25.
20. (جواهر), ج21 مبحث نفقه زوجه.
21. (وسائل), ج250/15.
22. (بحارالانوار), ج99/88, 101.
23. (من لایحضره الفقیه), ج618/2; (بحارالانوار), ج5/74.
24. (وسائل), ج223/15ـ225 ح1, 6, 12.
25. همان251/, ح4.
26. همان, ح5
27. (لمعه)177/; شرایع الاسلام, ج349/2; (کشف اللثام), مبحث فى النفقات, کتاب النکاح; (تحریر الاحکام), ج47/2 کتاب النکاح; (جواهرالکلام), ج31 مبحث نفقه زوجه; (وسیلة النجاة), کتاب النکاح فصل فى النفقات274/, 275; (منهاج الصالحین), ج274/2 ـ 275; (تحریرالوسیله), ج216/2, 217.
28. (مقنعه)518/.
مقاله:نگاهى فقهى به ماده هاى قانونى نفقه زوجه (مقاله پژوهشی حوزه)،زهرا آیت اللهی
تامین منابع پژوهشی پایان نامه ها و مقالات به صورت غیر حضوری
در راستای حمایت از پایاننامهها و مقالات طلاب و دانشجویان رشتههای علوم اسلامی و انسانی در نظر داریم مطالب موردنیاز نوشتن پایاننامه و مقاله را در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد از منابع مختلف و با هزینه متعارف در اختیار عزیزان قرار دهیم. در همین راستا خدماتی مانند ارائه موضوع و کمک فکری در راستای فصلبندی و ارائه چند مقاله و مطلب در راستای مقالات و پایان نامه ها در اختیار عزیزان قرار می دهیم.
بر همین اساس این عملیات بهصورت کاملاً غیرحضوری در زیر همین پست درخواست خود را اعلام بفرمایید و در نهایت مطالب در ایمیل و پیام رسانها برای متقاضیان سراسر کشور انجام میگیرد.
نشست مکتب فاطمی
دانلود رایگان کتاب گوهران آسمانی(زندگی نامه مادران معصومین علیهم السلام)
کتاب گوهران آسمانی(زندگی نامه مادران معصومین علیهم السلام)
نگارنده:نوبخت
مقدمه
تاریخ پر فراز و نشیب اسلام، بزرگان بسیاری را به عالم انسانیت شناسانده است. این بزرگان که در منظر اهل معرفت، قدر و منزلتشان روشن است، فرزانگان و پرچمداران هدایت و راستیاند؛ کسانی که از سرچشمه جوشان معرفت اهل بیت (علیه السلام) سیراب شدهاند و درخشش معنویتشان در سراسر تاریخ اسلام پرتو افکنده است. مادرانی که افتخار تربیت و رشد معصومین را به عهده داشته و فرزندان آنان الگوی بشریت و انسانها در طول تاریخ بودهاند.
خاندان وحی نبوت به عنوان بهترین اولیاء الهی دارای سبک زندگی الهی بودند و زندگی اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) راهنمای بسیار روشنی برای کسانی که بخواهند به بهترین حیات دنیوی و اخروی دست یابند است. این مساله آنقدر پر اهمیت است که در برخی احادیث پیروی از ایشان به التزام و تبعیت عملی از سبک زندگی ایشان در آمده است.
در زیارت مقدسه جامعه کبیره که از امام هادی (علیه السلام) نقل شده است: «اَلسَّلامُ عَلی مَحاَّلِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ؛ سلام بر جایگاههای شناسایی خدا)؛ آنچه از این فراز بر میآید این است که بهترین راه و جایگاه برای شناخت خدا و راه رسیدن به خدا بررسی زندگی ائمه و معصومین (علیهم السلام) است.
همین طور در فرازی دیگر از این زیارت آمده است «مَنْ اَتیکُمْ نَجی وَمَنْ لَمْ یَاْتِکُمْ هَلَک؛ هرکس به نزد شما آمد نجات یافت و هر کس نیامد هلاک شد». و ثمره وصال انسان به آن بزرگواران را «طیباً لِخَلْقِنا وَ طَهارَةً لاِنْفُسِنا وَ تَزْکیةً لَنا وَ کفّارَةً لِذُنُوبِنا(موجب پاکی اخلاق ما و پاک شدن خود ما و تزکیه ما و کفاره گناهان ما) بیان میکند. در فرازی از زیارت عاشورا میخوانیم: «اللهُمَّ اجْعَلْ مَحْیای مَحْیا مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَمَماتی مَماتَ مُحَمَّد وَآل مُحَمَّد» که همان اشاره به خواست خداوند و دعای شیعه برای قرار گرفتن در مسیر سبک زندگی اهل بیت (علیه السلام) است. بی تردید نخستین عنصر تأثیر گذار و تأثیرپذیر در زندگی انسانها، «مادر» بوده و ارتباط عاطفی و تربیتی، فرزند و مادر، از استحکام بیشتر و بهتری برخوردار است. در جامعه امروز که نظام سرمایه داری غرب با تهاجم فرهنگی خود سعی دارد الگویی مبتذل و غیرانسانی برای زنان و دختران مسلمان ارائه کند مسلماً پرداختن به ابعاد گوناگون شخصیت مادران معصومین (علیهم السلام) میتواند الگوی عملی مناسبی برای جامعه علی الخصوص مسلمانان باشد بنابراین بررسی شیوه ی ازدواج، نحوهی زندگی و معیارهای رفتاری آنان میتواند چراغ روشنی به فراخنای تاریکیهای زندگی انسان باشد.
یکی از مشکلات پژوهش درباره مادران امامان معصوم (علیهم السلام)، اندک بودن منابع معتبر است و بسیاری از زوایای زندگی ایشان در ابعاد مختلف یا بما نرسیده و یا اینکه موارد مستند نیز با مدارک معارض روبه رو است و پر واضح است که علت اصلی این مطلب شدت حکام ظلمه و خلفای جور در برخورد با ائمه هدی و اصحاب نزدیک ایشان میباشد. با این حال، محقق در حد بضاعت خویش درصدد است تا گوشهای از زوایای زندگی این بانوان ارجمند را عرضه کند و لازم به ذکر است هر چند سعی شده است که مطالب دقیق و قابل فهم بیان گردد اما امکان دارد که نارسائیها و نقایصى در کتاب وجود داشته باشد؛ لذا از صاحب نظران و اندیشمندان تقاضا میشود که نقدها و اصلاحات و نظرات تکمیلى خود را براى نگارنده بفرستند و مطمئن باشند با نهایت تشکر از آنها استفاده خواهد شد.
امید است زنان و دختران با پیروی از این بزرگ بانوان جهان اسلام، در اطاعت از حق تعالی، پاک دامنی، حیا، عفت، صداقت، ایمان و پرهیزکاری، مادرانی نمونه برای فرزندان و جامعه خویش باشند.
آشنایی با بورس
آشنایی با بورس
بخش مالی اقتصادی هر کشور تامین کننده منابع مالی و فعالیتهای حقیقی اقتصادی محسوب می شود که به دو بخش تقسیم می گردد:
بازار پولی که عمدتا توسط نظام بانکی یک کشور اداره می شود که مهمترین کارکرد آن تامین اعتبارات کوتاه مدت است. بازار سرمایه که کارکرد اصلی آن تامین مالی بلند مدت مورد نیاز در فعالیت های تولیدی و خدماتی مولد می باشد.
بورس یک نهاد سازمان یافته ای است که از جمله نهادهای عمده و اساسی در بازار سرمایه محسوب می شود و در کنار سایر موسسات و سازمانها، وظایف چندگانه ای را برعهده دارد.
کارکردهای اساسی بورس مدیریت انتقال ریسک و توزیع آن، شفافیت اطلاعات، کشف قیمت، ایجاد بازار رقابتی و همچنین یکی از کارکردهای مهم آن جمع آوری سرمایه ها و پس اندازهای کوچک برای تامین سرمایه مورد نیاز فعالیتهای اقتصادی است.
تاریخچه تاسیس اولین بورس به اواخر قرن چهارده و اوایل قرن پانزده در کشور هلند بر می گردد. اما بورس به صورت مدون از دو قرن پیش شروع به فعالیت کرده است در حال حاضر با پیشرفت تکنولوژی و استفاده از ابزارهای الکترونیکی بیشتر معاملات در بورس از طریق رایانه صورت می گیرد.
مهمترین مامویت بورس کالایی بر اساس گزارشات آنکتاد کمک به ساماندهی و اصلاح ساختار بازار محصولات بخش کشاورزی از طریق شفافیت اطلاعات، کشف قیمت، توزیع ریسک و سیالیت در معاملات و همچنین تامین منابع مالی مورد نیاز فعالان بخش کشاورزی از طریق توسعه بازار سرمایه است که اولی در کشورهای درحال توسعه و دومی در کشورهای پیشرفته و صنعتی ملاک عمل قرار می گیرد.
بورس کالا چیست؟
بورس کالا ( Commodity Exchange ) یک بازار متشکل و سازمان یافته ای است که بطور منظم کالای معینی با ساز و کاری خاص مورد معامله قرار می گیرند. امروزه طبقه بندی های متعددی برای یک بورس کالایی وجود دارد. اما گسترش بازارهای بخش مالی و حقیقی اقتصاد سبب شده چندین نوع از بررسیها در قالب یک تشکل متمرکز قرار داشته باشند. عموما بورس های کالایی را در مقابل بورس های اوراق بهادار و بورس های اسعار تعریف می کنند. به عبارتی هر آن چیزی که در زمینه 1- فلزات و مواد معدنی ( کانی ها ) 2- انرژی و 3- محصولات کشاورزی مورد مبادله قرار می گیرد در زمره بورس کالایی می گنجد.
اهمیت قانونی بورس های کالایی
تا قبل از تصویب برنامه سوم، کشور ما برای راه اندازی بورسهای کالا با خلاء قانونی مواجه بود، تا اینکه دست اندرکاران تدوین لایحه و قانون برنامه سوم توسعه جمهوری اسلامی ایران به تدوین و تصویب قانونی اقدام نمودند که شروع یک سری تحولات با اهمیت اقتصادی را در عرصه مبادلات بازار ایفا خواهد نمود در ذیل به متن قانون در برنامه سوم توسعه اشاره می شود:
الف: نسبت به راه اندازی بورس های منطقه ای در سطح کشور در چارچوب قانون بورس بر اقدام کند.
ب: تمهیدات قانون لازم جهت قابل معامله نمودن سلیر ابزارهای مالی در بورس اوراق بهادار، علاوه بر موارد مندرج در بند (2) ماده (1) قانون تاسیس بورس اوراق بهادار مصوب 27/2/1345 را فراهم کند.
#جمعیت_مبارزه_با_استعمال_دخانیات
#خانواده_پاک
#جمعیت_مبارزه_با_استعمال_دخانیات
#به_قلم_خودم
آرام آرام از پله ها بالا می اومد صدای خس خس نفسش از دور شنیده می شد چند پله که بالا می اومد مجددا می نشست تا نفسی تازه کند طبقه سوم زندگی می کرد و آسانسور خراب شده بود و برای پیرمرد مشکل بود این همه پله را بالا و پایین بیاد به خصوص با این ریه خرابش.
پیرمرد تنها زندگی می کرد و گاهی برایش غذا درست می کردم یک روز کنجکاو شدم بدونم چرا اینقدر ریه اش مشکل داره حتما جانباز شیمیایی است، وقتی ازش سوال کردم دیدم اشک تو چشماش جمع شد و گفت باباجان هیچ چیز مثل دخانیات مخرب نیست همه چیز ادم رو ازش می گیره.
ای کاش اون روز لعنتی هیچ وقت نمیومد با دوستانم برای تفریح به کوه رفته بودیم اونجا سفره خانه ی سنتی داشت تمام دوستانم وضع مالیه خیلی خوبی داشتند و به اصرار دوستم اونجا رفتم دیدم همه سفارش قلیان دادند و اگر کسی سفارش نمی داد برایش افت داشت من خیلی خودم رو جمع و جور کردم و گفتم من اهل دود و دم نیستم تا این رو گفتم دیدم همه منو دست انداختند و شروع کردن به مسخره کردن دیگر چاره ای نداشتم ادم ضعیف النفسی بودم و تا شروع به کشیدن قلیان کردم چنان دودش در ریه ام رفت که تا شب سینه ام می سوخت سردرد شدید شدم اما از ان موقع به بعد به سمت قلیان و سیگار کشیدن رفتم.
متاسفانه تا مدتها این قضیه رو از خانواده ام مخفی می کردم و وقتی هم متوجه شدند دیگر حریفم نشدند و متاسفانه کم کم مصرفم به قدری زیاد شد که به شدت ریه های من دچار مشکل شد و دچار سرطان ریه شدم و چند بار هم عمل کردم ولی دیگر فایده ای نداشت. حتی به خاطر این قضیه دخترم وقتی به دنیا امد دچار سندرم شده بود که دکتر گفت ناشی از دود قلیان و سیگار است و بعد از چند مدت دخترم فوت کرد.
پسرم هنوز 15 سالش نشده بود که سیگار می کشید وقتی متوجه شدم خیلی ناراحت شدم نمی خواستم او هم مثل من گرفتار بشه اما پسرم به صراحت به من گفت چرا خودت می کشی؟ راست می گفت نمی توانستم از این راه او را منصرف کنم و واقعا با این قضیه تمام زندگیم بر باد رفت.
دختری از تبار مکتب زینب
دختری از تبار مکتب زینب
او همیشه این مسیر را تنها می رفت اما همه هم کلاسیهایش دو سه نفری با هم تو خیابون با کلی خنده و تفریح به خونه بر می گشتند. فاطمه دختری آرام، صبور و مهربان و مذهبی بود و به دوستانش تا می توانست در درسشان کمکشان می کرد. اما ساناز نمی توانست این ها رو تحمل کند همیشه دنبال بهانه ای می گشت تا او را در بین دوستان و معلمان خراب کند مرتب در گوشیش عکس ها و فیلم های غیر مجاز می گذاشت و دوستانش نیز دور او جمع می شدند و دور از چشم معلم نگاه می کردند و به جای درس تمام ذهنشان درگیر اینها بود.
ساناز به اینها هم بسنده نمی کرد بلکه دوستان پسری را هم به آنها معرفی می کرد. فاطمه با دیدن این صحنه ها ساناز را نصیحت می کرد ولی با توهین تند ساناز و مسخره کردن او روبه رو می شد تصمیم گرفت از راه دیگر وارد شود و به بهانه های مختلف به دوستانش در مورد عواقب این کارها هشدار می داد بعضیها تحت تاثیر حرفهای فاطمه قرار می گرفتند و از ساناز فاصله می گرفتند اما بعضیها نه تنها نمی پذیرفتند بلکه شادی و لذت زندگی رو در این چیزها می دونستند.
مدیر و معلم مدرسه از این قضیه باخبر شدند و چندبار به ساناز اخطار دادند حتی مادر ساناز را خواستند که در صورت تکرار این رفتارها او را از مدرسه اخراج می کنند اما رفتار ساناز که تغییر نکرد بلکه رفتارهای زننده ای نیز در مدرسه از خود بروز می داد. ساناز از این قضیه بسیار ناراحت شد و احساس کرد که فاطمه این ماجرا را به مدیر گفته و تصمیم گرفت تلافی کند.
ساناز یک روز نقشه ای کشید و تصمیم گرفت به بهانه ی جشن تولد او را به خانه خودشان دعوت کند فاطمه ابتدا نپذیرفت اما با اصرار ساناز و اینکه فقط دوستان همکلاسیهایش دعوت هستند و هیچکس دیگری نیست نخواست تنش بین او و ساناز بیشتر شود و پذیرفت.
فاطمه اون روز بعد از نماز صبح دیگر نخوابید و به کارهای عقب افتاده اش پرداخت و صبحانه را حاضر کرد و مادر و خواهر و برادرش رابیدار کرد. مادر فاطمه خیلی نگران به نظر می رسید و گفت دیشب خواب بدی دیدم فاطمه با لبخند همیشگی گفت ان شاء الله خیره، صدقه بنداز و رفت.
ساناز اون روز به بهانه جشن تولد به مدرسه نیامده بود بعد از اتمام کلاس فاطمه با چندنفر از همکلاسیهایش به خانه ساناز رفتند.وقتی وارد خانه ساناز شدند فاطمه از تعجب خشکش زد از لباسهای جلف و از ارایش غلیظی که کرده بود بسیار ناراحت شد البته به غیر یکی از دو تا از دوستانش بقیه همه ذوق کرده بودند. اهنگ با موسیقی مبتذل گذاشته بود و همه شروع کردند به رقصیدن، ساناز می خواست فاطمه را درگیر این ماجرا کند اما با نگاه تند فاطمه مواجه شد و گوشه ای نشست و برایش اصلا قابل تحمل نبود تا خواست بلند شود چند نفر از دوستانش گفتند تا اینجا اومدیم زشته که برگردیم ساناز متوجه قضیه شد و منتظر همین لحظه بود سریع به سمت فاطمه رفت و ارام بهش گفت اگر برات سخته می تونی اتاق بغلی بشینی تا زمان کادو و ناهار بیای. فاطمه که ظاهرا چاره ای نداشت وارد اتاق شد ولی حس عجیبی داشت احساس می کرد قراره اتفاقی بیافته در همون لحظه گوشی فاطمه زنگ خورد مادرش بود بعد از احوالپرسی گفت خونه ساناز رسیدی گفت بله، گفت هر وقت تموم شد بگو بابا بیاد دنبالت بعد هم قطع کرد.
ساناز شروع به تعریف و تمجید کردن از فاطمه کرد و اینکه تو خیلی دختر خوبی هستی حیفه همینطور بمونی چرا مثل جوانهای دیگه شادی نمی کنی و از زندگی لذت نمی بری فاطمه از اینکه ساناز اینطور غرق در فساد شده بود تاسف می خورد اما نمی توانست راهی برای او پیدا کند در همین زمان در اتاق باز شد و جوانی وارد اتاق شد فاطمه از دیدن این جوان جا خورد ساناز سریع به سمت جوان رفت و گفت برادرم هستند گفتم بیاد باهاتون اشنا بشه و سریع در اتاق را قفل کرد متاسفانه انقدر صدای اهنگ زیاد بود اگر فاطمه فریاد هم می زد کسی صدایش را نمی شنید فاطمه تازه متوجه ماجرا و خباثت ساناز شد. تا جوان به سمت فاطمه رفت فاطمه یک لحظه هم درنگ نکرد و سریع به سمت پنجره دوید و خود را از بالا به پایین انداخت.
متاسفانه فاطمه به کما رفت و بعد از چند روز فوت کرد اما زیبنب وار زندگی کرد و اجازه نداد لحظه ای مسیر زندگی درستش به بی راهه برود ساناز بعد از این قضیه خودکشی کرد اما اکثر دوستان فاطمه تحت تاثیر رفتار شجاعانه و بزرگ فاطمه قرار گرفتند و بعد از این قضیه به احترام فاطمه چادر به سر کردند و تصمیم گرفتند راه و رفتار فاطمه را ادامه دهند.
#انتظار_ بعد_ از 20 _سال(قسمت _اخر)
سختیهایی که زینب در دوران زندگیش تحمل کرد او را به این باور رساند که فقط خداست که می تواند تمام گره های زندگی را باز کند او می خواهد بندگان خوبش به دنیا دلبسته نشوند و بدانند دنیا هیچ ارزشی ندارد و فقط نردبانی برای رسیدن قله کمال است او با تمام وجود خدا را احساس می کرد او با اینکه در تمام مراحل زندگی به دیگران کمک می کرد ولی حالا خدمت به دیگران را دوچندان کرده بود همسایه، اقوام، دوستان کسی باورش نمی شد زینب به زندگی برگردد و همه ی اینها الطاف الهی و کمک های بی دریغ اسماعیل بود.
او همیشه در ذهنش با محمد رضا زندگی می کرد و نمی توانست حتی لحظه ای او را از ذهن خود کنار بگذارد کسی نمی توانست شرایط او را درک کند که جدایی یک مادر از فرزند چقدر سخت و دردناک است اما دنیا بی رحم تر از این حرفها بود همه چیز دست به دست هم داد تا او تنها پسرش را سالها نبیند.
خانواده و اقوام همه اصرار می کردند که طلاق بگیر اما او به خاطر محمد رضا جوانی خود را گذاشت تا شاید او به آغوشش برگردد.
بعد از 20 سال روزی تلفن خانه به صدا درامد پدر زینب گوشی رو برداشت صدای مردانه ای پشت تلفن گفت سلام پدر جان من محمد رضا هستم پدر زینب باورش نمی شد اصلا نمی توانست چیزی بگوید اشک درچشمانش جمع شده بود و زینب را صدا زد زینب با صدایی آرام گفت بله، محمدرضا بعد از 20 سال مادرش رو صدا زد مامان منم محمد رضا و دیگر از دو طرف فقط صدای گریه می امد.
با هم قرار گذاشتند که جایی همدیگر را ببینند محمدرضا برای خود مردی شده بود و در نیروی انتظامی مشغول به کار شده بود به همان اندازه ای که محمدرضا بزرگ و رشید شده بود زینب شکسته شده بود و خداوند بعد از 20 سال فرزند را به آغوش مادر برگرداند.
تمام